-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱۵
خلعتبری را عید ۶۴ زدند انتقامش را عید ۶۷ گرفتم/خائنان اطلاعات را از بوشهر به عراقیها میرساندند
دیدم رادار میگوید «خورد زمین! خورد زمین!» من هم سریع برگشتم. با خودم گفتم این انتقام حسین خلعتبری بود. او را فروردین ۶۴ زدند من انتقامش را سال عید ۶۷ گرفتم.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱۴
روایت پرواز وارونه روی سر دشمن و آرامش عجیب منوچهر محققی
در همانحال دیدم خدای من، منوچهر محققی هواپیما را اینورت (وارونه) کرده! و نزدیک است بخورد زمین. گفتم «وای رضا! منوچهر را زدند.» گفت چی؟ گفتم «اینورت بود!»
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱۳
خاطره پرواز منوچهر محققی در عملیات مروارید/پرواز اسکندری و دوران یکماموریت استراتژیک ساده بود
روی هوا بود که گفتند یک میگ ۲۳ یا ۲۱ پشت سرت است. تا رادار گفت هواپیما پشت سرت است، همه موشکها را رها کرد و سبک شد تا سرعت بگیرد و فرار کند. وقتی برگشت، با او دعوای مفصلی کردم.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱۲
اسارت خوی واقعی انسان را به نمایش میگذارد/چهطور میشود بهخاطر یکنخ سیگار نفر کناری را له کرد!
سهم ما از فضای آسایشگاه به اندازه یکتشک بود. فقط میتوانستیم روی دیوار بالاسر اینتشک، یکمیخ بزنیم و کیسهمان را آویزان کنیم. وقتی روی زمین یکمیخ میدیدیم خیز میرفتیم که من اول دیدمش.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱۱
روایت بمباران موفق ۱۸ اردیبهشت ۶۱ که به سقوط و اسارت ختم شد/اینهمه بمب زیر هواپیما ندیده بودم!
مطمئن بودم رگبار خوردهایم. همینطور که در گردش بودیم، آفتاب میزد و سایه هواپیما را روی زمین میدیدم. دود از پشتمان راه افتاده بود. در آینه بالاسرم نگاه کردم و دیدم آتش فوران میکند.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱۰
منوچهر محققی خلبانی بود که جلوتر از هواپیمایش پرواز میکرد/نخلهای جنوب به زیر هواپیمایمان میگرفت
شکاری سرعتش بالاست. اگر میخواهی در فلاننقطه گردش کنی باید از ۱۰ مایل قبل آمادگی داشته باشی که ردش نکنی! باید جلوتر از هواپیمایت باشی. مرحوم محققی خیلی بیشتر از اینها جلوتر از هواپیما بود.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۹
کاش مثل دوران اجکت نمیکردم/روایت مشهور شهادت علی اقبالی دروغ است
هرچه بود سرعت هواپیما شروع به کاهش کرد. حقیقتش به یاد شهید دوران، علاقهای نداشتم بپرم بیرون. در اینفاصله آقای عبیری است که دارد به من التماس میکند اجازه بده تو را بپرانم!
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۸
امام زمانِ عراقیها را دیدم/ناچارشدیم گمرک وراهآهن خرمشهر رابزنیم
گفتم ناصر الان ترتیبش را میدهم. اینها را بستم به فشنگ. پایی را هم چپ و راست فشار میدادم که مستقیم نزند؛ درو کند. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟ تا به موضع دشمن رسیدم مسلسل قفل کرد.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۷
خلبانهای فرانسوی با میراژ ما را زدند/ روایت کلاس آموزشی آیتالله خامنهای برای خلبانها
قفل و سپس شلیک کرد. زدند و هواپیمای ما ۳ هزار سوراخ پیدا کرد. کاناپی من هم پودر شد. سرعتمان در آنلحظه، ۴۰۰ متر بر ثانیه معادل یک و دو دهم ماخ بود. ناگهان داخل کابین مثل بخار شد.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۶
وقتی گفتند برنمیگردید دوران خندید و گفت مگر قرار است برگردیم؟/ نام محققی هفته دوم جنگ تیتر شد
بعد از بریف، جناب سرهنگ گفت ۹۵ درصد برنمیگردید. عباس خندهای کرد و گفت «مگر قرار است برگردیم؟» محمود اسکندری هم همینطور خندید.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۵
بدن خلبان را که لمس کردم مثل پازل ریخت/به بنیصدر گفتم عراقیها دارند میآیند ولی گفت نه جنگ نمیشود
هر دو خلبان هم بیحرکت توی کابین نشسته بودند. دستم را روی شانه خلبان گذاشتم که بگویم بلند شوید، دیدم مثل پازل ریخت. شهید عشقیپور بود و عباس اسلامینیا.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۴
یکریال مال حرام به زندگی نبردن چنینعاقبتی دارد/اخراجیهایی که برگشتند و شهید شدند
یک ریال مال حرام به زندگی نبردن، آخرش میشود این! میشود محققی! میشود سعیدی، میشود دشتیزاده و صدتای دیگر. اینها صادقانه ایستادند و کار کردند.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۳
نگرانی منوچهر محققی درباره حقالناس و بیتالمال/آمریکا با تاپگان جوانان را جذب خلبانی میکرد
هواپیما را کمی گردش داد و گفت: آقای غلامحسینی پایین را نگاه کن! اینجا همهش مرغداری است. چوپان و گوسفند هم زیاد است. صدای هواپیما اینحیوانها را میترساند. اینها تار و مار میشوند...
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۲
محققی با وجود اتفاقات تلخ و شرایط جنگ روحیه پایگاه ششم بود/روایت کوبیدن تلمبهخانه عینالضالع
شاید من اگر بودم، همه توهین و تحقیرها را به هم وصل میکردم و میگفتم آقا من نیستم. ولی محققی مردانه، مردانه و مردانه آمد جنگید.
-
پرونده «منوچهر محققی؛ شبحسوار دلاور»/۱
ششماه اول جنگ را نیروی هوایی اداره کرد/همه شهدا شاخص هستند
بهعنوان یک سرباز هیچ توقعی نداشتم ولی انتظار خودم این است که حداقل برای قهرمانانمان ارزش قائل شوند و بدانند اگر این مملکت مانده به خاطر اینبچههاست. ششماه اول جنگ، فقط نیروی هوایی بود.