۱۸ اسفند ۱۳۸۹، ۹:۱۸

نشست جلوه‌گاه هنر قدسی/

تمدن اسلامی فاقد نظریه مدون هنری است

تمدن اسلامی فاقد نظریه مدون هنری است

عضو فرهنگستان هنر با اشاره به اینکه در تاریخ تمدن اسلامی نسبت میان نظریه و اثر قطع است، گفت: تا هنگامی که نسبت میان حکمت با آثار هنری را مطرح نکنیم و یک نظریه مدون هنری ارائه نکنیم دچار نقد گسترده خواهیم بود.

به گزارش خبرنگار مهر، سومین روز از نشست " جلوه گاه هنر قدسی" با موضوع "صور خیال در ادبیات و هنرهای دوره اسلامی" عصر دیروز سه‌شنبه 17 اسفندماه در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

دکتر حسن بلخاری عضو فرهنگستان هنر در این نشست با اشاره به اینکه صور خیال در ادبیات ما ظهور حیرت‌انگیزی دارد گفت: این ظهور را در آثار مولوی، عطار، حافظ، سعدی و شاهنامه فردوسی و برخی دیگر از آثار ادبی شاهد هستیم.

وی افزود: در تاریخ تمدن اسلامی نسبت میان نظریه و اثر قطع است. تا هنگامیکه نسبت میان حکمت با آثار هنری را مطرح نکنیم و یک نظریه مدون هنری ارائه نکنیم دچار نقد گسترده خواهیم بود. این نقدها به طور جدی به سنت گرایان وارد شده است که آنها فاقد نظریه هستند و نظریه‌ای ارائه نداده‌اند و نظرات آنها محصول ذوق‌زدگی و شیفتگی است.

وی تصریح کرد: مهمترین رسالت متفکرانی که در عرصه ادب و هنر فعالیت می‌کنند تدوین مکتب نظری هنر است. البته این به این معنا نیست که بزرگان ما در گذشته نظریه ارائه نداده‌اند. برای نمونه عرفای ما در مورد رنگ نظرهایی داشته‌اند و ارائه داده‌اند. قراین نشان می‌دهد که نگارگران نیز به آرای عرفانی و عرفا توجه داشته‌اند. ولی آنچه که حاصل نشده ارائه یک نظریه بوده است.

این استاد هنر در ادامه افزود: ما در مورد مبانی نظری هنر غنی هستیم و مبانی زیادی داریم. برای نمونه در مورد خیال و تخیل مطالب زیادی در آثار اندیشمندان ما وجود دارد. تفاوت ماهوی میان ادب و هنر وجود ندارد. تخیل در عرصه ادب و هنر و در هر دو عرصه ظهور کرده است.

وی در ادامه با اشاره به اینکه بیشتر اهل ادب بوده‌ایم تا هنر گفت: تاریخ نشان داده اصحاب کلمه بوده‌ایم تا تصویر. در ادب ظهور ما درخشان‌تر از طرح و فرم و تصویر است. حتی در اوج نگارگری تصویر در خدمت ادب بوده است.

مؤلف "مبانی عرفانی هنر و معماری اسلامی" در ادامه یادآور شد: تمدنه اسلامی حیرت‌انگیزترین آثار را درباره خیال ارائه کرده است. فارابی درجه والایی برای خیال قائل بود. او به دنبال توجیه عقلانی پدیده وحی بود و از ساحت تخیل نورانی بود که می‌توانست فعل پیامبر را در اخذ معنا توجیه کند.

وی با اشاره به اینکه ابن سینا اولین ممیز میان خیال و تخیل است، گفت: باید توجه داشت که تخیل قدرت ترکیب دارد و خیال قوه پذیرش است. تخیل به تصرف و ترکیب صور دست می‌زند.

وی در ادامه به چرایی عدم ارائه نظریه در هنر پرداخت و گفت: با اینکه در مبانی حرفهای زیادی داریم ولی نظریه ارائه نشده است و این اندیشه در یک صحرای بیکرانه مقدس رها شده است و فرصت نکرده‌ایم آنرا قاعده‌مند کنیم. گاهی تصور کرده‌ایم که اگر قاعده‌مند شود زخمی می‌شود و خدشه‌ای به آن وارد می‌شود. شاید نیازی ندیده‌ایم مکتب سازی کنیم و شاید آنقدر عاشق بوده‌ایم که عقل را نامحرم پنداشته‌ایم.

وی تصریح کرد: تمدن اسلامی جهان حیرت انگیزی از لحاظ هنر دارد ولی مکتب ندارد. همه مبانی در خدمت کلام و تئولوژی بوده است. این مباحث در استخدام علم کلام درآمده تا معاد، نبوت و وحی را روشن کند.

بلخاری با اشاره به اینکه در معنا و ماهیت معتقد به نظریه تمثل است گفت: این نظریه در نظریه هندی نیز وجود دارد. مسیحیت نیز در هنر دارای نظریه تجسد است. در تمدن مسیحی و انجیل یوحنا کلمه خدا بود و بعد کلمه جسم شد و تجسد یافت. بر این اساس هنر مسیحی کاملاً تجسمی است. هنر هندی نیز تجسمی است.

وی افزود: نظریه تمدنی ما در هنر تجسد نشد بلکه تجلی شد. اثر ادبی و هنری در مکتب اسلام مخاطب را به خود اثر نمی‌خواند بلکه به خودیتی می‌خواند که در پس هنر محجوب است. اثر هنری در اسلام نردبان، راه، علامت و رسول است و خود فی نفسه اهمیت ندارد و از آنجا که مسیری برای رسیدن به حق است دارای اهمیت است.

وی در ادامه تأکید کرد: در تمدن اسلامی به جای تجسد، تجلی داریم و برای تبدیل ایده به فرم، تمثل را داریم. از همین تمثل شیخ اشراق توانست به عالم مثال برسد.

کد خبر 1270426

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha