دكتر مسعود اميد، استاد فلسفه دانشگاه تبريز در گفت و گو با خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" گفت : علامه طباطبايي از متفكران و محققان برجسته و عالي قدر دوره معاصر است. ايشان را مي توان نقطه عطفي در تاريخ تفكر ايران قلمداد كرد.
وي در باره شرايط فرهنگي خاص و اولويت يافتن علوم تفسيري و فلسفي ايشان گفت : شرايط فرهنگي و اجتماعي كه علامه در آن مي زيست شرايط مناسبي از جهت فكري و فرهنگي نبود. مرحوم علامه با عنايت به شرايط ويژه اي كه به وجود آمده بود در هنگام ورود به قم بدون اين كه تحت تاثير روش و محتواي آموزشي رايج قرار بگيرد در صدد ارزيابي نيازها و شرايط موجود فرهنگي و خلاء هاي مشهود بر آمدند و در نهايت به تدرس فلسفه و تفسير روي آورند.
دكتر اميد در ادامه با تاكيد بر ورود علامه به تدريس فلسفه گفت : در واقع علامه طباطبايي با ورود به عرصه تدريس فلسفه و تفسير، شخصيت خود را قرباني كرد چرا كه در حوزه هاي درسي در آن زمان تدريس فلسفه امري ناپسند و مكروه و از طرف ديگر تدرس تفسير نيز دليل بي اطلاعي و كم مايگي مدرس قلمداد مي شد.
وي همچنين درباره شرايط فرهنگي زمان علامه طباطبايي گفت : عصر علامه طباطبايي عصري بود كه عوامل متعددي دست به دست هم داده موقعيت فرهنگي نامساعدي را به وجود آورده بودند. برخي از اين عوامل كه فضاي فرهنگي آن دوره را به حالت ضعف و بيماري و ناهماهنگي در مي آورد ترويج گسترده ماركسيسم ، توام با جوسازي هاي سياسي - اجتماعي بود. به همين دليل علامه دست به نگارش كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم زد. لذا در اين گير و دار علامه برخود لازم دانستند كه به احياي سنت ديني و عقلي با زبان جديد و در قالب و محتوايي نو بپردازند و حاصل اين كا آثار گرانقدري در علوم مختلف عقلي و نقلي بود.
به اعتقاد دكتر اميد ،علامه طباطبايي داراي برخي نوآوري هاي خاص در حوزه هاي مختلف معرفتي است كه پي آمدهاي پرباري داشته و حتي به كاربردن آنها به دنبال خواهد داشت. برخي از اين نو آوري ها را مي توان در فلسفه مثال زد. در فلسفه عنايت به نگارش مباحث فلسفي به زبان فارسي و توام با ساده نويسي و پرهيز از مغلق نويسي، طرح مباحث معرفت شناسي و مقدم داشتن آن بر مباحث هستي شناسي، نشان دادن امكان ديالوگ فلسفي با دستگاه هاي فلسفي غربي و شرقي، احياي سنت فلسفي با تقرير و تحليل جديد از سنت فلسفي و تاليف مباحث فلسفي و پيرايش فلسفه از دخالت دادن گزاره هاي غير فلسفي از جمله مسائلي است كه ايشان سخت بدان پاي بند بودند.
استاد فلسفه دانشگاه تبريز ضمن گلايه از مسئولين گفت : اكنون آثار مطهري به صورت منقح منتشر مي شود، اما يكنفر متكفل چاپ آثار طباطبايي نيست. بسياري از آثار ايشان نزد شاگردانشان به صورت دست نوشته باقي مانده و آثار ايشان پراكنده است. من مدعي هستم كه اگر آثار علامه طباطبايي را بازخواني كنيم به چيزهايي به غير از آنچه مرحوم مطهري دست يافت خواهيم رسيد، اين عبارت شهيد مطهري معروف است كه مي گويد من هرچه دارم از علامه طباطبايي است . آقاي مطهري يك قرائت از آثار طباطبايي بود و اين چيزي است كه نسبت به آن غفلت شده است. ما امروزه بيش از آنچه به بازخواني آثار مطهري نيازمنديم به بازخواني آثار طباطبايي نيازمند هستيم.
وي عدم بازپژوهي و بازخواني آثار علامه را از آسيب هايي دانست كه ما پس از وفات ايشان فيلسوفي را نتوانستيم به زمان خود تحويل دهيم.
به اعتقاد دكتر اميد ، فيلسوفان بزرگ در گفت و گو با متون پرورش پيدا مي كنند. وقتي كه جريان علمي جامعه بهايي به انديشمندان نوانديش نمي دهد، ثمره اي جز وضعيت فعلي نخواهد داشت. طباطبايي با جريان مدرن زمان خودش درگير بود، ما اگر بخواهيم فيلسوفي در زمان حاضر داشته باشيم حتما بايد با طباطبايي گفت و گو داشته باشد.
من اميدوارم كه راهي كه علامه طباطبايي بر ما گشود را ادامه دهيم و مظلوميت فلسفي ايشان را حفظ كنيم و با آزادگي فلسفه ورزي كنيم و اميدوارم كه اين درد بزرگ ايشان را از ياد نبريم .
نظر شما