۱۶ خرداد ۱۳۹۰، ۸:۳۱

آشنایی با پرکاربردترین حیا/ "بی‏تفاوتی" زمینه‏ساز بی‏حیایی

آشنایی با پرکاربردترین حیا/ "بی‏تفاوتی" زمینه‏ساز بی‏حیایی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: حضرت آیت‌الله مجتبی تهرانی در ادامه بحث حیا، به تشریح با ارزشترین و پرکاربردترین حیا پرداخت و "بی‏تفاوتی" را زمینه‏ساز بی‏حیایی دانست و گفت: حیای از مردم زیربنای حیای از خدا و خود است .

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به حیا بود. عرض کردم یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما ترویج بی‏حیایی است. در گذشته به مناسبت‏ها و روابط گوناگون، تقسیم‏بندی‏هایی برای حیا گفتیم؛ از جمله آخرین تقسیم‏بندی ما در ارتباط با حیا نسبت به شاهد و ناظر عملِ قبیح انسان است؛ لذا عرض کردم ما یک حیاء من الخلق داریم، یک حیاء من النفس داریم، یک حیاء من الملائکه، یک حیاء من اولیاء الله و یکی هم حیاء من الله داریم.

در گذشته اینها را مختصری توضیح داده‏ام و حتی در جلسه قبل درباره چگونگی حیاء من الله تا حدودی توضیح دادم و روایاتش را هم خواندم. این اقسام پنج گانه‏ای که برای حیا گفتیم، همه برگرفته از روایات ما بود.

حالا چند سؤال مطرح است. یک؛ کدام ‏یک از اینها با ارزش‏تر است؟ دو؛ از نظر زیبایی کدام‏ یک از اینها زیباتر است؟ سه؛ از نظر کاربرد در سطح جامعه، کدام ‏یک از اینها کاربردی‏تر است؟

با ارزش‏ترین حیا

اول سراغ ارزش اینها برویم. بحث در این است که در معارف ما، کدام یک از حیاء من الخلق، حیاء من النفس، حیاء من الله، از نظر ارزشی با ارزش‏تر است؟ قبل از اینکه وارد بحث شوم، مقدمتاً مسئله‏ای را یادآوری می‏کنم که ما گفتیم: در باب حیا که همان حالت انکسار و انفعال روح در ربط با عملِ قبیح است، سه نکته مطرح است: یک؛ عاملِ عمل، دو؛ عمل و قُبحِ ناشی از عمل و سه؛ آن شاهدی که عمل قبیح را شهود می‏کند. اینها در باب مسئله حیا وجود دارد. در مورد قبح نیز، ما هم قبح عقلی داریم، هم قبح شرعی داریم و هم قبح عرفی یعنی قبح متشرعه داریم.

حیا از شاهد غایب

با توجه به این مقدمه کوتاه، به سراغ بحث اول می‏رویم. اگر نعوذبالله عمل قبیحی از انسان صادر شود و شاهدی که آن عمل را شهود می‏کند، شاهدی بیرونی و غیر مشهود باشد و بعداً انسان منفعل شود، این حیا افضل و باارزش‏ترین حیاها است. یعنی حیای نسبت به شاهدی که من نه شهود ظاهری نسبت به او دارم و نه شهود او را می‏بینم ولی او بر احوال من آگاه است و مرا می‏بیند، بالاترین حیا است. اگر از چنین شاهدی حیا کنم این با فضیلت‏ترین حیاها است چون نه او را می‏بینم و نه دیدنش را می‏بینم، بلکه فقط درک کرده‏ام که آن شاهد بیرونی، بر اعمال من آگاهی دارد و به خاطر همین مرتکب خلاف و عمل قبیح نمی‏شوم.

حیای از خداوند

اگر انسان بخواهد فعل قبیحی نزد شاهد بیرونی غیر مشهود انجام دهد ولی در این رابطه منفعل شود، یا اگر نعوذبالله غفلتاً عمل قبیحی انجام دهد و بعد منفعل شود و همین حالت مانع تکرار آن عمل زشت شود، این حیاء افضل حیاها است. چون انسان آن شاهد را نمی‏بیند، دیدن او را هم نمی‏بیند، ولی ادراک می‏‏کند که او بر اعمالش آگاهی دارد و از این که عملی انجام دهد که نزد او قبیح است، شرم می‏کند.

این قسم، با ارزش‏ترین حیاها است. ما در روایت از علی(ع) داریم: «اَفضَلُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِنَ الله»(غررالحکم، ص 257) با فضیلت‏ترین و ارزشمند‏ترین فرد حیا این است که انسان از خدا خجالت بکشد؛ به خصوص در ارتباط با معاصی و گناهان. حیا یعنی من از آن فعلی که نزد شاهد اعمالم قبیح است، خجالت بکشم و آن ترک کنم.

حیا اثر سوء اعمال زشت را از بین می‏برد

ما در روایت داریم خود این حیا، دارای آثاری است. حالا چون این روایت را قبلاً خوانده‏ام، آن را تکرار نمی‏کنم. از آثار این که متوجه می‏شوم فعلی عند الله قبیح است و برای اینکه از خدا خجالت می‏کشم، آن فعل را انجام نمی‏دهم، این است که اگر در گذشته، غفلتاً فعل قبیحی از من صادر شده بود، این حیا اثر سوء آن را از بین می‏برد.

اگر عمل زشتی از من سر زده است که مرضی عند الله نبوده و حالا متوجه شده‏ام و از خدا خجالت می‏کشم، همین حیا من الله موجب می‏شود بسیاری از آن خطاهای گذشته من محو شود، یعنی اثر سوء آن از بین برود.

حیا «اثر» و «خود گناهان» را محو می‏کند

در روایتی از علی(ع) است که فرمودند: «اَلحَیاء مِنَ الله یَمحوُ کَثیراً مِنَ الخَطایا» چه تعبیر زیبایی است. حیا از خدا، موجب می‏شود آثار سوء بسیاری از گناهان از انسان برطرف شود. البته این یک برداشت از روایت است. از نظر طلبگی یک طور دیگر هم می‏توان این را معنا کرد. به تعبیر ما سالبه به انتفاء موضوع می‏شود، یعنی همین که انسان از خدا شرم کند و گناه نکند، موجب می‏شود که در آینده دست او آلوده به گناه نشود.

طبق برداشت دوم «یَمحوُکَثیراً» یعنی در آینده جلوی بسیاری از گناهان را می‏گیرد و محو می‏کند. چه بسا ما بتوانیم از این روایت، این برداشت را هم بکنیم، ولی ظاهر روایت آن بود.

زیباترین حیا

سراغ زیبایی اقسام حیا می‏رویم، در بین این اقسام، آنجایی که انسان از شاهدی درونی که غیر مشهود است حیا می‏کند، زیباترین قسم حیا است. شاهد درونی است و غیریتی بین انسان و او نیست، بلکه همراه انسان است و اصلاً جدا شدنی نیست. زیباترین قسم حیا، حیاء من النفس است.

حیاء من النفس یعنی وجود انسانیت

این قسم از حیا، کاشف از آن است انسان هنوز انسانیت داشته و عقل عملی‏اش کار می‏کند. هنوز قوای حیوانی نتوانسته آن ودیعه الهیه انسانیه‏ای را که در او نهاده است، محو کند. هنوز عقل عملی وجود دارد، به طوری که مانع ارتکاب اعمال زشت می‏شود.

«انسان» از خودش حیا می‏کند

حیاء من النفس یعنی خودم خجالت می‏کشم؛ اینجا دیگر صحبت خدا نیست. از خودم خجالت می‏کشم که کاری کنم که موجب سرافکندگی در مقابل خدا باشد. چون من شهود او را نسبت به اعمالم، ادراک می‏کنم و می‏دانم که او همیشه همراه من است، جدای از من نیست، خجالت می‏کشم و شرم می‏کنم. معنای آن این است که هنوز عقل عملی که ادراکِ حُسن و قُبح می‏کند، سرجای خودش هست. هنوز انسان بوده و مسخ نشده است. من صریح می‏گویم، حیای از نفس، یعنی این‏که انسان هنوز حیوان نشده است و هنوز بهره‏ای از انسانیت دارد؛ لذا حسن و قبح عمل سرش می‏شود. این در بینِ اقسام حیا، زیباترین حیا است.

فرق حیای زیبا و حیای افضل

این حیا زیباترین است نه با فضیلت‏ترین. این با قبلی فرق می‏کند. قبلی غیریت بین شاهد و انسان بود، ولی اینجا غیریتی در کار نیست. نفس همیشه همراه من است. آن لذا فضیلت و ارزشش بیشتر بود و این زیبایی‏اش. در اولی من شاهد را نمی‏بینم، دیدن او را هم نمی‏بینم، پس حیا خیلی زیاد است و بسیار ارزش دارد. اما اینجا، اینجا نفس که همیشه همراه من است و غیریت بین من و او نیست آن‏قدر ارزش ندارد ولی زیباترین حیا است؛ لذا تعبیر در روایت این است. علی(ع) فرمودند: «اَحسَنُ الحَیاء اِستِحیاؤکَ مِن نَفسِک»(غررالحکم، ص 257)زیباترین حیاها آن حیایی است که از پیش خود و درون خود حیا کنی.

نهایت حیا، شرم از خود است

ما تعبیرات گوناگونی در این رابطه داریم که در روایات وجود دارد. مثلاً در روایت دیگری از علی(ع) داریم: «غایَۀُ الحَیاء أن یَستَحییَ المَرءُ مِن نَفسِه»(غررالحکم، ص 236) نهایت حیا این است که شخص از خودش در برابر عمل قبیح حیا کند و آن را انجام ندهد. این تعبیر «مِن نَفسِه» یعنی هنوز عقلِ عملی او حسن و قبح سرش می‏شود و هنوز از وادیِ انسانیت خارج نشده است.

تمام انسانیت به حیا است

علی(ع) در یک روایت دیگر فرمودند: «مِن تَمامِ المُرُوَّه أَن تَستَحیی مِن نَفسِک»(غررالحکم، ص 236) تمام مروت این است که از خودت حیا کنی. ما گاهی از مروت به «جوان‏مردی» تعبیر می‏کنیم و می‏گوییم: مروت، همان جوان‏مردی است که یکی از خصلت‏های انسانی است. به حیوان نمی‏شود گفت «جوان‏مرد». پس با این توضیح، روایت می‏فرماید: کسی که از خودش حیا می‏کند، هنوز خصلت انسانیت خود را از دست نداده است.

همه‏ این روایات مؤید این معنا است که زیبایی، زیباترین اقسام حیا این است که انسان از خود حیا کند. این حیا دیگر جنبه تحمیلی هم ندارد، خیلی هم زیبا است چون خود جوش است و نشانه این است که فرد هنوز از وادی انسانیت خارج نشده است.

پرکاربردترین حیا

اما سوم، از نظر کاربرد در سطح جامعه که بسیار هم مهم است، کدام قسم حیا است؟ حیائی که از همه اقسام کاربرد بیشتری در جامعه دارد، حیا از خلق است. چرا؟ چون اینجا دیگر بحث شاهدی است که ظاهراً مشهود است و من هم دارم او را می‏بینم که او مرا می‏بیند. به حسِ ظاهری دارم این را می‏بینم. مثل اقسام دیگر نیست.

حیای از مردم زیربنای حیای از خود و خدا

از نظر درجه‏بندی، ابتدایی‏‏ترین اقسام حیا همین نوع حیا است. یعنی ابتدایی‏تری اقسام حیا، حیاء من الخلق است و انتهای‏ترین آن، حیای من الله است. ولی این مطلب هست که زیربنای حیا در انسان حیاء من الخلق است. که اگر این حیا بود، بقیه می‏تواند دانه‏دانه در درون انسان شکل بگیرد و پشت سر این بیاید.

اگر این نباشد بدانید که دیگر از هیچ‏یک از این اقسام حیا، خبری نیست. نه حیاء من اولیاءالله دارد، نه حیاء من الملائکه دارد، نه حیاء من النفس دارد و نه حیای من الله دارد. هیچ چیز دیگر ندارد.

وقتی از کسی که او را داری می‏بینی حیا نمی‏کنی ...

جهت آن را عرض می‏کنم. امام حسن عسکری می‏فرمایند: «مَنْ لَمْ یَتَّقِ وُجُوهَ النَّاسِ لَمْ یَتَّقِ اللَّه‏َ»(بحارالأنوار، ج 68، ص 336)اگر کسی پرهیز از مردم نداشته باشد که آنها دارند او را می‏بینند، دیگر پرهیز از خدا ندارد. چون او مردم را دارد خودش با این چشم سرش می‏بیند که آنها دارند کاهایش را می‏بینند؛ وقتی از آنها حیا نمی‏کند آیا از خدایی حیا می‏کند که با این چشم سر دیده نمی‏شود؟! وقتی که ملاحظه این را نمی‏کند، ملاحظه خدا نکردن برایش سهل است.

حضرت علی(ع) فرمود: «مَن لَم یَستَحیِ مِنَ الناس لَم یَستَحیِ مِنَ الله»(غررالحکم، ص 257)خیلی روشن است؛ هر کس که از مردم خجالت نکشد، از خدا خجالت نمی‏کشد. اینجا این دانه دانه روایات را می‏خوانم؛ حضرت در جای دیگر می‏گوید: «شَرُّ الاَشرار مَن لایَستَحیِ مِنَ النّاسِ» در بین اشرار، شرترین آنها یک چنین آدمی است که از مردم خجالت نمی‏کشد.

«حیا» در چشم و نگاه پیدا است

ما یک جمله‏ای در تعاملات عُرفی داریم که می‏گوییم: حیا به چشم است. مثلاً می‏گویند فلانی باحیاء بود چون وقتی ما می‏رفتیم و می‏آمدیم، سرش را پائین می‏آورد و چشم و نگاهش را به زمین می‏انداخت. اگر کسی ببیند که دیگری با این‏که دارد به او نگاه می‏کند ولی به کارش ادامه می‏دهد و اصلاً خجالت نمی‏کشد دیگر چه انتظاری از او دارد؟ این مطلب متّخذ از روایات است. یک روایت از امام باقر (ع) داریم که حضرت به خادم خود مُیَسِّر فرمود: «یَا مُیَسِّرُ إِذَا طَلَبْتَ حَاجَةً فَلَا تَطْلُبْهَا بِاللَّیْلِ وَ اطْلُبْهَا بِالنَّهَارِ فَإِنَّ الْحَیَاءَ فِی الْوَجْه‏»(مستدرک‏الوسائل، ج 8، ص 461) اگر خواسته‏ای از کسی داشتی شب به او مراجعه نکن، کارت را در روز انجام بده! چون حیا در صورت است. این روایت مطابق همان تعبیر «حیا به چشم است» می‏باشد.

حیای زیربنایی

حالا شما دقت کنید ببینید که چقدر معارف و احکام ما در اسلام حساب‏ شده است. من در ابتدای بحث تعبیری کردم که حیاء عبارت است از پرده‏داری. من در بحث وارد شده‏ام و توضیح داده‏ام که حیا پوششی برای روی روح است. بی‏حیایی پرده‏دری است. الآن هم گفتیم که اولین قسم حیا، همین حیای از مردم است و دیگر اقسام حیا از اینجا شروع می‏شود و جلو می‏رود. این حیا مربوط به روابط اجتماعی در سطح جامعه است که اگر بنا شود این از بین برود، دیگر اقسام حیا هم در جامعه از بین رفته و حتی زمینه پیدایش هم پیدا نمی‏کنند.

امر به معروف و نهی از منکر، ضامن حیای عمومی

حالا ببینید این جمله‏ای که من در اول بحث‏های خودم می‏گویم که «یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما ترویج بی‏حیایی است» یعنی چه! مشکل اصلی ما در سطح جامعه «پرده‏دری» است. این که شما می‏بینید در اسلام، از اهمِ واجبات، امر به معروف و نهی از منکر است، برای این است که اسلام می‏خواهد در جامعه پرده‏دری رواج پیدا نکند. چون اگر این پرده حیا در سطح جامعه شکسته شود، یعنی کسی از دیگری خجالت نکشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‏شود. وقتی که بنا شد من از تو خجالت نکشم، آیا از خدا در انجام احکام شرعیه خجالت می‏کشم؟ ـ‏بینی و بین الله‏ـ وقتی من از خودم، که با خودم خودمانی هستم، خجالت نکشم آیا ممکن است که با تو رو در بایستی داشته باشم؟ این‏که در اسلام این همه نسبت به امر به معروف و نهی از منکر تأکید شده، برای همین است.

سیر جامعه بدون حیا

اگر این پرده در سطح جامعه دریده شود، یک جامعه‏ای درست می‏شود که هر روز به سمت حیوانیت می‏رود و دیگر انسانیت تمام می‏شود. نه الهیت، بلکه حتی انسانیت هم از چنین جامعه‏ای می‏رود. دیگر کسی قُبح سرش نمی‏شود.

راه رسیدن دشمن به اهداف خود

لذا من این را تذکر بدهم که دشمنان اسلام هم از این جهت، مسئله را خوب فهمیده‏اند که راه ضربه زدن به جامعه اسلامی ترویج بی‏حیایی است. اگر این بشود، آنها به اهداف خود رسیده‏اند. آنجا دیگر دشمن با انسان رو‏به‏رو نیست که بخواهد با آنها بجنگد. بلکه با یک‏سری حیوان، طرف است و کارش بسیار راحت است. چون افراد بی‏حیای جامعه، حیوان هستند و دیگر انسان نیستند که بخواهد از دینشان دفاع کند. چنین افرادی احساس شرف می‏کنند!؟ ناموس می‏فهمند یعنی چه!؟ اینها دیگر انسان نیستند.

«حیا» لازمه غیرت و دفاع از دین

کسی از دین و انسانیت دفاع می‏کند، که پرده‏ای از حیا داشته باشد. حیا من الله باید باشد. دیگر وقتی از این خبری نشد و مردم از همدیگر خجالت نکشیدند، مثلِ حیوانات زندگی داشتند، دشمن به راحتی می‏تواند بر آن جامعه احاطه پیدا کنند. در این جامعه دیگر خبری از غیرتمندی هم نیست. چون در بحث غیرت گفتیم که کسی غیرت دارد که حیا داشته باشد. چنین افرادی نه غیرت دینی دارند، نه غیرت انسانی و نه حیاء الهی دارند. هیچ چیزی ندارند.

«بی‏تفاوتی» زمینه‏ساز بی‏حیایی

لذا من عرض کردم که اگر نعوذبالله این معنا ترویج پیدا کند، دیگر جامعه انسانی نخواهد بود. یک وقت می‏گویید: ‏حیا در جامعه ترویج نمی‏شود ولی یک وقت می‏گویید: در جامعه ترویج بی‏حایی وجود دارد. پرده‏داری که نیست، پرده‏دری هم دارد ترویج پیدا می‏کند؛ نه این‏که به پرده‏داری اهمیت داده نمی‏شود، بلکه پرده‏دری رواج دارد. بی‏تفاوتی با ترویج، فرق دارند. بی‏تفاوتی، زمینه‏سازِ پرده‏دری است. مثلاً کسی که به کار زشتی، نگاه می‏کند و ککش هم نمی‏گزد، حالت بی‏تفاوتی دارد. اما یک نفر که مرتکب حرام می‏شود، پرده‏دری کرده است.

نهی از منکر، پرده‏داری است

وقتی کسی به او می‏گویی: پرده‏دری نکن! یعنی عمل زشت را انجام نده! این یعنی دارد پرده‏داری می‏کند. نهی از منکر، پرده‏داری است. اینکه من وقتی کار زشت را می‏بینم باید جلویش را بگیرم، برای این است که در جامعه پرده‏داری شود. ما تعبیر می‏کنیم به «پیشگیری»، چون این کار، زمینه‏ساز پرده‏دری در جامعه است. البته حیا اقسام دیگری هم دارد که الآن وارد آنها نمی‏شوم.

-----------------------------------------------

پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی

کد خبر 1328351

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha