به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین برنامه دیدار با اهل قلم در شهر کتاب مرکزی به دیدار فاضل نظری شاعر با مخاطبانش اختصاص یافته بود که عصر شنبه 1 مرداد در محل این موسسه برگزار شد.
فاضل نظری در ابتدای این جلسه درباره اشعار سهگانهاش و نظرش درباره ضعیف و قوی بودن این اشعار، گفت: «گریههای امپراطور» مانند دو مجموعه شعر دیگرم، بخشی از زندگی گذشته و خاطراتم است که یادآوریشان برایم جالب است. زمانی که این مجموعه را سرودم دانشآموز دبیرستانی بودم و به یاد دارم یکی از اشعار این مجموعه را شبی که فردایش امتحان داشتم، سرودم. هر کدام از این شعرها یک خاطره است. شعر خوب، شعری است که حرف شاعر باشد. من به این تقسیمبندی که شعری محکمتر یا قویتر است، توجهی ندارم.
نظری درباره این نکته که عدهای غزل را مانند اسب دانسته و گونههای نوین شعر را مانند وسایل نقلیه پیشرفته تلقی میکنند، گفت: در مثل مناقشه نیست. آنهایی که دوست دارند از سوارکاری لذت ببرند، چکار میکنند؟ آیا سوار قطار یا هواپیما میشوند؟ اسب 100 سال دیگر هم ویژگیهایش را دارد و برای لذت بردن از سوارکاری باید از آن استفاده کرد. ما در عصر بیدورانی به سر میبریم و نمیدانیم در کجای دنیا ایستادهایم.
یادمان رفته که از جنس دیگری هستیم
وی افزود: جهان در حال حاضر با یک قطار تندرو به سمت و سوی ماتریالیستی حرکت میکند و ما هم سوار این قطاریم ولی میگوئیم میخواهیم به سمت مخالف برویم. تازه سوار این قطار هم نشدهایم و داریم پشتش میدویم و یادمان رفته است که ما جنس دیگری داشتهایم. در فرهنگ ما ریاضت کشیدن و لذت نبردن معنی دارد ولی در فرهنگ غربی، لذت بردن یک اصل است. این قضیه مثل این میماند که یک قایق کاغذی را در یک آب چرب بگذاریم و غرق نشود. دلیل غرق نشدن قایق کاغذی، چرب بودن آب است نه چیز دیگر.
این شاعر ادامه داد: غزل همچنان با روح و روان ما سازگار است. همانطور که گریهکردن با مناجات و دعا، سازگاری دارد. ما این حس را داریم چون جهان را تمامشده نمیبینیم. ما شرقی، ایرانی و مسلمان شده هستیم و قواعدی داریم. ما لحظههایی داریم که دوست داریم یک آواز غمگین بشنویم. آن لحظهها به خاطر شرقی بودن ماست که با ماست. هر چقدر هم که مدرن بشوی، شاید نوع پیراهنت را تغییر بدهی ولی نمیتوانی پیراهن داشتن را عوض کنی.
نظری در پاسخ به سوالاتی که درباره قالب غزل و شعر نو از او شد، گفت: نو در برابر کهنه، تعریف میشود. خود مفهوم نو یک تضاد درونش دارد. چون هر نویی با آمدن نوی دیگر کهنه میشود. پس من باید هر روز یک نو بیاورم تا کهنه نشود. این بازی در شعر شکل فکاهی پیدا میکند. چون یک سری از احساسات انسان کهنه نمیشوند که بخواهیم مرتب برایشان نو بیاوریم. مثلاً من بگویم این هفته میخواهم یک طور دیگری و به یک سبک دیگر گریه کنم.
اگر عشق در ما مرد، میتوانیم غزل نگوییم
شاعر سراینده مجموعه «آنها» گفت: عروض در زبان فارسی خیلی بیشتر از زبان عربی که عروض را از آن گرفتهایم، جا افتاده است. درباره غزل هم باید بگویم که غزل برای مغازله ساخته شده است و در واقع همان بخش تغزل قصیده است که از آن جدا شده است. غزل به معنی سخن گفتن با زنان است، یعنی صرفاً عاشقانه است. اگر عشق در ما مُرد میتوانیم دیگر غزل نگوییم. اینکه گفته میشود دوره غزل طی شده، حرف اشتباهی است. به عنوان مثال، دوره دستگاههای ضبط صوتهای اصیل سپری نشده اما این دستگاههای اصیل با نمونههای غیراصلی و بیکیفیت ترکیب شدهاند.
وی افزود: هنوز هم شعر حافظ جایگاه خودش را دارد. چون غزل اصیل است. اما هزاران شعر ضعیف و غیراصیل از روی شعر حافظ گفته شده است. این اتفاق خصوصاً در دوره بازگشت رخ داد ولی شعر حافظ با وجود این شعرها، هنوز جای خودش را دارد. همه میدانیم غزل در زبان فارسی چه ویژگیهایی دارد. درست است که یک سری از غزلها تاریخ مصرفی و به اصطلاح فرادمایی هستند ولی نمیتوانیم بگوییم چون نمیتوانیم مثل حافظ شعر بگوییم، غزل بد است و نمیتوان آن را سرود.
نظری ادامه داد: البته فعلاً غزل معاصر وضعیت بهتری دارد. در دهه 70 ترن، قطار، قورباغه و ... را وارد غزل کردند. اگر بخواهی برای کوفی عنان یا بوش شعر بگویی که نمیتوان از قالب غزل استفاده کرد. به عنوان مثال نمیتوان با کت و شلوار فوتبال بازی کرد. این فکر که غزل امروز باید حتماً کارکرد اجتماعی داشته باشد، اشتباه است. من در سفری که به تاجیکستان داشتم تازه متوجه شدم وقتی میگوییم زبان ثروت ملی است، یعنی چه؟ تاجیکها زبان فارسی را در گنجههای منازلشان مخفی کرده بودند تا زیر بار کمونیسم خُرد نشوند. اما ما یک دارایی به نام غزل داریم که خودمان سرش را لب جوی گذاشته و میخواهیم سرش را ببریم.
این شاعر افزود: زیر فشار دگرگون شدن و دوئیت به شکلی از زندگی تن دادهایم که باعث شده با غزل به تعارض بربخوریم. جالب است که همه جای دنیا، مردم با آمریکا دشمن هستند ولی در کشور ما به خاطر دولتی بودن همه چیز، اگر فردی از مردم نظر مستقل خودش را بگوید و با آمریکا مخالفت کند، نزد مردم به دولتی بودن متهم میشود. در مورد غزل هم همینطور شده و اگر کسی از غزل حرف بزند، سریعاً متهم به کهنه بودن میشود. البته ما قلههای رفیعی به اسم حافظ و سعدی داریم که راهنما هستند ولی اگر حرف تازهای داشته باشیم، همین قالب کهنه برای گفتنش خیلی زیباست. ولی مشکل اصلی این است که ما حرف تازهای برای گفتن نداریم.
انسانی که لذت وجود دریای عمیق را میچشد، از لجنهای روی سطح آب بیزار میشود
شاعر مجموعه شعر «گریههای امپراطور» در پاسخ به سوالی درباره محتوای شعرهایش گفت: همیشه به دوستانم میگویم چیزی را که به آن اعتقاد ندارند، نگویند. اگر با اعتقاد به موضوعی، آن را بیان کنیم، مشکلی پیش نخواهد آمد. اگر در راه اشتباه استوار باشی، بهتر از آن است که در راه صحیح، مذبذب و لرزان باشی چون تردید در نهایت منجر به سقوط میشود. در شعرهایم ریا و تظاهر را هم محکوم کردهام. من در دانشگاه امام صادق (ع) تحصیل کردم تا تجربه بودن در یک محیط مذهبی را تجربه کنم. بعد از آن سعی کردم مزه زندگی مذهبی را بچشم و وقتی لذتش را حس کردم دیدم انسانی که لذت وجود دریای عمیق را میچشد، از لجنهای روی سطح آب بیزار میشود.
وی در ادامه گفت: ما دیندار شدیم که به خدا برسیم ولی همین دین برای بعضی، بزرگترین مانع برای دیدن خدا شده است. فرد حق مردم را خورده حالا سر این که وضویش درست بوده یا غلط بحث میکند. این موضوع مانند عادت شدن سفره ختم انعام گرفتن برخی از خانمها شده است. عده کمی هستند که انسان را با ریا کردنشان رنجور میکنند و دیگران را هم به ریا متهم میکنند. در یک جمعبندی بگویم نمازی که من را از خدا دور کند، ایراد دارد.
نظری در بخش دیگری از سخنانش گفت: من هیچ وقت شاعر حرفهای نبودهام که زندگیام را تعطیل کنم و شعر بگویم. هیچ وقت هم نمیخواهم خلوت گزین شوم و طبعآزمایی کنم چون دوره طبعآزمایی ما گذشته است. حرف من با جنس غزل سازگارتر است. اگر حرفی را که حتماً باید بزنم، نتوانم در قالب غزل بگویم، قالب دیگری برای گفتن حرفم انتخاب میکنم. قبول کنیم که خیلی از حرفها در قالب غزل نمیگنجد. من به عنوان مخاطب از شعر سپید لذت میبرم اما به دنبال این نرفتهام که شعر سپید بسرایم.
جا به جا کردن کلمات در شعر به معنی امروزی شدنش نیست
این شاعر درباره تکلف در غزل امروزی گفت: وقتی کلمات سر جای خودشان قرار بگیرند، یعنی دارند به زبان امروزی حرف میزنند. اگر غزلی بگویی که این تکلفها در آن نباشد، میشود غزل امروزی که مردم هم با آن ارتباط برقرار میکنند. این یکی از اشتباهاتی بود که در جامعه ما انجام شد.
وی در پایان گفت: ما در دوران دانشآموزی سوالی در امتحاناتمان داشتیم که شعر زیر را به نثر بازگردانی کنید. معنی این سوال این بود که شاعر جای کلمات را تغییر داده حالا شما آنها را به جای اصلیشان بازگردانید. این کار ما بود که بعضی وقتها هم از آن نمره کم میآوردیم. اگر در شعری کلمات را جابهجا کنیم، معنی شعر امروزی نمیدهد. برای بالا رفتن یک بالن همیشه لازم نیست میزان گاز هیدروژن را افزایش دهیم، بلکه بعضی وقتها باید کیسههای شن را پایین بیاندازیم.
در ادامه این جلسه، نظری به خواندن تعدادی از اشعار چاپ نشدهاش که مربوط به مجموعه جدیدش هستند، پرداخت. امضای کتابهای نظری برای مخاطبان، بخش بعدی این برنامه بود که بعد از شعرخوانی انجام شد.
نظر شما