۲۴ فروردین ۱۳۹۲، ۱۳:۰۲

بهمنی:

شعر قزوه را انتخاب كرده است نه او شعر را

شعر قزوه را انتخاب كرده است نه او شعر را

محمدعلی بهمنی معتقد است، با نگاه به درون اشعار علیرضا قزوه می‌توان جوششی را در هر سه زاویه اشعارش یافت و این كه به راستی شعر این شاعر را انتخاب كرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، وقتی صحبت از غزل مدرن می‌شود نام اولین شاعری كه به ذهن می‌رسد محمد علی بهمنی است. بهمنی که از جایگاهی مقبول در شعر و غزل معاصر برخوردار است، در آستانه برگزاری مراسم تقدیر از علیرضا قزوه جملاتی درباره او گفته است.

این غزل سرا در مورد غزل سرایی دیگر می‌گوید از علی رضا قزوه . از شاعری كه با اشعار انقلابی و آیینی عجین شده است. بهمنی معتقد است كه علی رضا قزوه دیدگاه خاصی در شعر روزگار ما دارد و در پرورش شاعران بعد از انقلاب تاثیر بسزایی داشته است. بهمنی قزوه را در رواج شعر بعد از انقلاب تاثیرگذار می‌داند. به طوری كه گفته است قزوه با شعر گره خورده است آنقدر كه می‌تواند در شناخت شاعران جوان بسیار موثر باشد. جایگاه قزوه در شعر جایگاه روشنی است. شعر شاعر را انتخاب می‌كند و قزوه را شعر انتخاب كرده است نه او شعر را.

بهمنی به اشعار قزوه از سه زاویه نگاه می‌كند. این سه زاویه میهنی،تغزلی و آیینی است. بهمنی می‌گوید اشعار قزوه یك نگاه در سه زاویه است.

وی معتقد است، هیچ شاعری نمی‌تواند ادعا كند كه كار آیینی، میهنی یا تغزلی می‌كنم زیرا اگر چنین باشد كارها مصنوعی می‌شوند این شعر است كه شاعر و سبكش را انتخاب می‌كند لذا با نگاه به درون اشعار قزوه می‌توان جوششی را در هر سه زاویه اشعارش یافت و این كه به راستی شعر این شاعر را انتخاب كرده است.

در این جا بی‌مناسبت نیست كه اشعاری از قزوه را مرور كنیم:

1) این روزها
اسفندیار تبلیغ لنز می‌كند و
دهقان توس
به برگه‌های جریمه نگاه می‌كند و
محمود غزنوی
با بنزی سیاه می‌گذرد
از چراغ قرمز
اگر دماوندی كه قصه از آنجا آغاز شد
همین دماوند است
پس رستم كجاست ؟
گرد آفرید كو ؟
من كه در این خیابان‌ها
جز سودابه هیچ نمی‌بینم
ـ آقا لطفا فندك تان ...
می خواهم پر سیمرغ را آتش بزنم.

2) ز فرط گریه باران می‌چكد از دستم این شب‌ها
یكی دستم بگیرد ، مست مست مستم این شب‌ها
غزل می‌خوانم و سجاده ام پر می‌كشد با من
نمی خوابند یك شب عرشیان از دستم این شب‌ها
خدا را شكر سوزی هست ، آهی هست ، اشكی هست
همین كه قطره اشكی هست یعنی هستم این شب‌ها
به جای خون به رگ‌هایم كبوتر می‌پرد تا صبح
تشهد نامه می‌بندد به بال دستم این شب‌ها
دلی برداشتم با تكه ابری از نگاه خود
به پابوس قیامت بار خود را بستم این شب‌ها

کد خبر 2031639

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha