۴ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۰۱

ابراهیم حسن‌بیگی مطرح کرد:

استقبال از نظر وزیر ارشاد درباره ممیزی/ گاهی به «سندروم ننویسندگی» مبتلا می‌شوم

استقبال از نظر وزیر ارشاد درباره ممیزی/ گاهی به «سندروم ننویسندگی» مبتلا می‌شوم

ابراهیم حسن‌بیگی با ابراز امیدواری نسبت به صدور مجوز برای رمان «عالیجناب شهردار» خود بعد از چهار سال که در اداره کتاب مانده است، از اظهارات وزیر جدید ارشاد پیرامون ممیزی استقبال کرد و گفت: من هم اساساً به ممیزی اعتقاد دارم، اما نه به شکل فعلی. ممیزی باید بعد از انتشار صورت گیرد مثل روشی که در مورد نشریات اعمال می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم حسن بیگی، نویسنده عصر روز یکشنبه 3 شهریور در یکی دیگر از نشست‌های «عصر تجربه» در سخنانی از اینکه به گفته او نویسندگان ایرانی حتی داستان نویسان پیشکسوت چندان تمایلی به مکتوب کردن خاطراتشان ندارند، ابراز تاسف کرد و گفت: شخصاً به مطالعه آثاری که درباره زندگی نویسندگان بزرگ جهان است بیشتر از آثار خود آنها علاقه دارم، چرا که از این زاویه می‌توان به تجربه‌هایی که اندوخته اند و قطعاً در آثارشان بازتاب یافته است پی برد.

وی افزود: نویسندگی نیازمند تجربه است و اساساً یکی از شاخص‌های مهم کار نوشتن است. خیلی استثنایی کسانی مانند جیمز جویس پیدا می‌شوند که در خلوت خودشان بنویسند و آثار مهمی هم بیافرینند، اما بسیاری از نویسندگان بزرگ از تجارب خودشان در نوشتن بهره برده و می‌برند.

حسن‌بیگی خود را از این نظر یک نویسنده خوش شانس خواند و گفت: من تجربیاتی متعدد، متنوع و بسیار خوبی در زندگی داشته‌ام. هیچگاه زندگی راکدی نداشته‌ام، من همیشه در سفر بوده‌ام و تجارب این سفرها همواره به نوشتن آثارم یاری رسانده است.

این نویسنده با بیان اینکه 80 درصد آثارم پشت صحنه‌های بسیار مفصلی دارد، ابراز امیدواری کرد، روزی این پشت صحنه‌ها را مکتوب کند و در ادامه درباره شروع کار نویسندگی‌اش نیز گفت: سال‌های 59 و 60 بود که من 24 سالم بود و ساکن یکی از روستاهای بندر ترکمن بودم، فضای زندگی مردم ترکمن بخشی از تجربیات من را در نوشتن تشکیل داده است و اساساً داستان‌هایی که می‌نوشتم، همین موضوع و مضمون ترکمنی و اقلیمی بودن را در بر می‌گیرد.

حسن بیگی به داستان «جشن گندم» خود اشاره کرد که در همان سال‌ها جایزه نویسندگان کودک و نوجوان را از آن خود کرده بود و گفت: دو ـ سه سال بعد از نگارش این اثر یعنی در سال 64 تصمیم گرفتم بروم کردستان، واقعیتش این بود که از رفتن به کردستان چندان شادمان نبودم، اما چون اتفاقات و حوادثی که اطلاعات آنها در جنگ کردستان به ما می‌رسید، برایم مهم بود، کارم را در سازمان تبلیغات شروع کردم و رفتم کردستان.

این نویسنده اضافه کرد: من 4 سال در کردستان بودم و اولین کتاب جدی من یعنی «چته‌ها» همان سال‌ها چاپ شد و سال 67 هم که برگشتم، کتاب «کوه و گودال» را نوشتم که حاصل تجارب حضورم در کردستان بود. در این کتاب‌ها هم شاخص‌های بومی را مدنظر قرار دادم و بعدها در رمان «نشان‌های صبح» که به حوادث پاوه و اورامانات مربوط می‌شد و من از نزدیک این منطقه را دیده بودم، این فضای اقلیمی را توسعه دادم.

وی همچنین این نکته را نیز بازگو کرد که رمان اخیر ابتدا در قالب فیلمنامه نوشته شده و حجت الاسلام  زم رئیس وقت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی قول ساخت فیلمی بر اساس آن را داده بود اما این فیلمنامه در حوزه هنری گم شد و لاجرم حسن بیگی رمان آن را نوشت.

حسن بیگی ادامه داد:  جرقه نگارش کتاب «ریشه در اعماق» هم در یکی از سفرهای من به سیستان و بلوچستان و در  دیدار خانواده یک شهید به نام ملازهی، زده شد که اتفاقاً به اتفاق آقای رحماندوست به آنجا رفته بودیم.

این نویسنده ادامه داد: من 16 سالم بود که شعر می‌گفتم و تعریف از خود نباشد یکی از جوان‌های شناخته شده شهرمان بودم علتش هم این بود که خیلی مطالعه می‌کردم، سینما را هم خیلی دوست داشتم اما پدرم اجازه رفت به سینما را نمی داد به هر حال کار شعر و  تئاتر را ادامه دادم تا اینکه در ماجراهایی دیپلم ریاضی گرفتم. من خیلی دوست داشتم که در رشته ادبیات درس بخوانم، آن زمان می‌گفتند که 7 کتاب تخصصی هست کها گر اینها را در سه ماه بگذرانم و قبول شوم، می‌توانم وارد رشته ادبیات در دانشگاه شوم. من نشستم و این کتاب‌ها را خواندم و امتحان دادم، همه نمره‌های من عالی بود به جز عربی که 8 گرفتم و به هر حال نتوانستم وارد رشته ادبیات شوم.

وی به ماجراهای وقوع انقلاب اسلامی، رفتنش به سربازی و فرارش از سربازی هم اشاره کرد و در پاسخ به سئوالی درباره چگونگی نگارش رمان «محمد(ص)»، گفت: سال 84 و بعد از اتفاقاتی که پیرامون جهان اسلام رخ داد و آن اهانت‌هایی کبه پیامبر اسلام صورت گرفت، من با خودم گفتم که باید رمانی درباره پیامبر بنویسم که بتواند مخاطب جهانی داشته باشد در واقع تصمیمم این بود که زندگی پیامبر با تکیه بر موضوع محوری صلح و صفا بنویسم که قابلیت ترجمه به زبان خارجی را داشته باشد.

حسن بیگی ادامه داد: من حجم داستان را ابتدا در نظر گرفتم و سعی کردم این داستان فاقد یک ساختار پیچیده باشد و  هدفم هم همان طور که گفتم این بود که بتواند به راحتی ترجمه شود.  این رمان نوشته شد من آن را دادم به وزیر ارشاد و گفت ما از آن حمایت می‌کنیم و سعی می‌کنیم در سطح جهانی عرضه شود. بعد آقای وزیر موضوع را ارجاع داد به آقای شجاعی صائین (مدیرعامل خانه کتاب) و قرار شد از کتاب حمایت شود. این گذشت تا این که موضوع را با آقای احمدی نژاد هم طرح کردند که او گفت خلاصه کتاب را به من بدهید من خلاصه اش را هم نوشتم و آن را دادم به او و بعد نمی دانم  چه شد که رمان «محمد(ص)» سر از انتشارات وزارت علوم درآورد. در همین اثنا رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطت اسلامی هم گفت ما از این کتاب حمایت می‌کنیم.

این نویسنده سپس گفت: من بعد از 4 سال آمد و رفت به این نتیجه رسیدم که این کتاب ابتدا باید به زبان انگلیسی ترجمه شود. من یک پولی از بازنشستگی ام داشتم، ماشین پرایدم را هم فروختم 5 میلیون و یک قرارداد دو میلیونی با مترجم بستم. ترجمه کار که داشت تمام می‌شد، من دشتم دنبال ناشر می‌گشتم و انتشارات «شحنه» را  پیدا کردم  که برای عرضه این کتاب در بازارهای جهانی ابراز تمایل کرد.

حسن بیگی درباره میزان استقبال از رمان اخیر در بازارهای جهانی طی چند ماه گذشته نیز گفت: ما هنوز نمی توانیم مدعی باشیم که این کتاب مخاطب جهانی پیدا کرده است. در اینجا باید ماجرایی را که در معرفی آثار ما به مردم جهان می‌تواند تاثیرگذار باشد، بازگو کنیم؛ همان زمان یک ناشر مالزیایی کتاب «محمد(ص)» را خوانده بود و با این که از آن خوشش آمده بود به من گفت جنایت‌های بشار اسد در سوریه و قتل عام مسلمان‌های آنجا، همه اش به خاطر شما است. من گفتم ما که از بشار اسد حمایت ن می‌کنیم ولی شما باید آن طرف قضیه را هم نگاه کنید. او گفت درست است ولی بشار اسد مردم را به رگبار می‌بندد و این باعث می‌شود عده ای به مقابله با او برخیزند.  حتی چنین مسایلی هم می‌تواند در منتشر شدن یا نشدن کتاب یک نویسنده ایرانی در بازارهای جهانی تاثیرگذار باشد.

این نویسنده در پاسخ به سئوالی درباره بهترین زمان برای نوشتن از جنگ گفت: به نظر من الان که از جنگ فاصل گرفته ایم بهترین زمان برای نوشتن از جنگ است ب خصوص برای کسانی که همان زمان هم می‌نوشتند. یکی از منابع خوب برای نوشتن هم، خاطرات کسانی است که به طور مستقیم در جنگ حضور داشته اند.

ابراهیم حسن بیگی در پاسخ به سئوال جواد جزینی داستان نویس و مدرس کارگاه‌های داستان نویسی در مورد دلیل تفاوت‌های ماهوی  و تکنیکی میان دو کتاب «ریشه در اعماق» و «اشکانه» هم گفت: شاید تنوعی که در ساختار آثار من وجود دارد به خاطر تفاوتی است که من در موضوع آنها لحاظ می‌کنم، من هم داستان‌های اقلیمی نوشته ام هم داستان‌های جنگی و هم داستانی‌های عاطفی.

وی درباره نحوه انتخاب عناوین کتاب‌هایش نیز گفت:  هیچگاه به این مسئله فکر نکرده‌ام. به عنوان مثال «اشکانه» نام دختری بود در فامیل ما که من همیشه برایم جالب بود چرا  که نام اشکان را برای پسران شنیده بودم اما اشکانه را نه و با خود گفتم که باید یک بار اسم شخص یکی از کتاب‌هایم را اشکانه بگذارم. با این حال از مجموعه اسامی که روی کتاب‌هایم گذاشته ام، راضی نیستم و احساس می‌کنم می‌شد نام‌های بهتری روی آنها بگذارم.

این نویسنده در ادامه با بیان اینکه «من راوی داستان‌هایم را قبل از نوشتن انتخاب می‌کنم و هیچگاه نشده است که وسط راه نوشتن روای را عوض کنم» همچنین در خصوص نظرات برخی نویسندگان شاخص مانند محمود دولت آبادی درباره ادبیات بومی نیز گفت:  آقای دولت آبادی جایی گفتند  که به ادبیات بومی و اقلیمی چندان قائل نیستند اما واقعیت این است که شما به عنوان یک نویسنده نمی توانید شخصیت یک ترکمن را طوری تصویر کنید که انگار در تهران زندگی می‌کند این تفاوت‌ها در نوشتن بسیار مهم است.

حسن بیگی نظرش را هم درباره ممیزی کتاب و اینکه آیا آثارش از این مسئله آسیب دیده اند یا خیر گفت:  بله آثار من هم ممیزی شده است. به عنوان مثال آخرین رمانم «عالیجناب شهردار» 4 سال است که در ارشاد مانده و هنوز مجوز نگرفته است. البته امیدوارم در این دوره بتواند مجوز بگیرد. من اساساً به ممیزی اعتقاد دارم اما نه به شکل فعلی. ممیزی باید بعد از انتشار صورت گیرد همانند شیوه ای که الان در خصوص نشریات وجود دارد.

وی همچنین گفت: ما نمی توانیم بدون ممیزی باشیم مگر در زندگی اجتماعی خودمان هرچه می‌خواهیم می‌توانیم بگوییم؟ ما آزادی بیان مطلق نداریم و این در 90 درصد کشورها وجود دارد. من از سخن جدید وزیر ارشاد که مستند به قانون اساسی است استقبال می‌کنم ئو معتقدم در حوزه ممیزی باید ما آن را بعد از انتشار اعمال کنیم.

این نویسنده نظرش را درباره بیهوده بودن کارگاه‌های داستان نویسی هم این گونه بیان کرد: شخصاً معتقدم کلاس‌های داستان نویسی می‌تواند به نویسنده شدن یک نفر کمک کند اما تاکید می‌کنیم فقط می‌تواند کمک کند و باید فرد خودش پشتوانه مطالعاتی قوی داشته باشد و بتواند آنها را توسعه دهد.

حسن بیگی در مورد عادات نویسندگی اش هم گفت:  من فقط با یک خودکار آبی یا مشکی و فقط روی کاغذهای A4 می‌توانم بنویسم، من بسیار ریز و خیلی تند تند می‌نویسم طوری که یک صفحه نوشته من گاه 6 صفحه تایپ شده می‌شود. ضمن اینکه بعد که می‌خواهم آن را بخوانم بسیاری از کلمات را قادر نیستم بخواهم، من اصلاً با تایپ نمی توانم بنویسم و به  شلخته نویسی عادت دارم. اتفاق کاری هم ندارم و در‌هال یا پذیرایی و یا وقتی که بچه‌هایم مشغول دیدن تلویزیون هستند، می‌نشینم و می‌نویسم.

وی در پایان در پاسخ به این سئوال که آیا هیچگاه به سندروم «ننویسندگی» مبتلا شده است گفت: هیچ گاه خود کار مانع کارم نشده است ولی این سندرم ننویسندگی یا همان ننوشتن درد بزرگی است که گاهی برای من هم اتفاق می‌افتد. اینکه یک نویسنده مخصوصاً اگر نویسنده بزرگی هم باشد، بعد از توقفی چند ماهه، دوباره بخواهند بنویسند، شکنجه بزرگی است و من با آن آشنا هستم و می‌دانم که چه رنج بزرگی می‌کشند.

ابراهیم حسن‌بیگی در سال 1336 در یكی از روستاهای شهرستان گرگان متولد شد. او در سال 1359 در آموزش و پرورش استخدام و پس از دو سال مدیر امور برنامه‌های رادیو گرگان می‌شود. سفر به كردستان در سال 1364، سرآغاز حركت نوینی برای این نویسنده می‌شود. حاصل این سفر، دریافت حس‌و‌حال‌ها و سوژه‌های داستانی برای وی می‌شود که بعدها دستمایه بیشتر داستان‌های كوتاه وی قرار می‌گیرد. حسن‌بیگی در سال 1364 وارد دانشگاه می‌شود و در رشته زبان و ادبیات فارسی به ادامه تحصیل می‌پردازد. وی در سال 1367 به‌عنوان كارشناس بخش داستان انتشارات «مدرسه» به دفتر انتشارات كمك آموزشی وزارت آموزش و پرورش منتقل می‌شود. سفرهای پی‌درپی، از كودكی تا به حال، برای این نویسنده نتیجه خوبی داشته است، به طوری كه بسیاری از آثار او را می‌توان حاصل سفرها و آشنایی‌اش با مردم نقاط مختلف ایران خواند. وی تا به حال در مسابقات و جشنواره‌های متعددی شركت كرده و موفق به كسب جوایزی هم شده است. كتاب «ریشه در اعماق» حسن‌بیگی به‌عنوان كتاب برگزیده 20 سال داستان‌نویسی انقلاب و همینطور کتاب سال دفاع مقدس انتخاب شده است. رمان «محمد (ص)» او نیز به‌تازگی به انگلیسی ترجمه شده است.

کد خبر 2122905

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha