به گزارش خبرنگار مهر، شامگاه شنبه همه در شهر کوهدشت منتظر اتفاقی هستند، همه راه خانه قهرمان کشتی جهان را در پیش گرفته اند و کوچه های منتهی به خانه طالب نعمت پور پر از مردمی است که به مدال آوری او یقین دارند.
گذشتن از میان این همه آدم که با هیاهوی شادی در کوچه جمع شده اند آسان نیست. آنها آمده اند تا مقابل منزل طالب نعمت پور پخش زنده ی کشتی این دلاور لرستانی را به تماشا بایستند.
پایکوبی سرنا و دهل در جشن قهرمانی دلاور لرستانی
به زحمت از میان جمعیت مشتاق عبور می کنم و خودم را به چند قدمی تصویر می رسانم. به رسم دیرین لرستانی ها چند دسته نوازنده سرنا و دهل هم آمده اند و انگار می دانند نعمت پور پیروز میدان خواهد بود که چنین جمعیتی را به پایکوبی کشانده اند.
کشتی شروع می شود. نعمت پور 2 امتیاز از حریف می گیرد. حریفی از کشور آذربایجان به نام سامان طهماسبی که او نیز ایرانی و از خطه ی کردستان است اما مدتی است برای کشور آذربایجان کشتی می گیرد و بارها در تمرینات اردوهای تیم ملی کشورمان با طالب سرشاخ شده است.
صحبت های مجری مسابقه در صدای دست زدن ها و سوت زدن ها و هیاهوی تشویق جمعیت گم می شود. با هر بار حمله طالب این جمعیت فریادش بلندتر می شود و دلاور لرستانی به مدال طلا یک گام نزدیک تر.
صدای "یا حسین" در خیابانهای کوهدشت
رقابتی نفس گیر در جریان است که ناگهان طهماسبی هم 3 امتیاز می گیرد و حالا یک امتیاز از نعمت پور جلو می افتد.
نفس ها درسینه حبس می شود و صدای "یا امام حسین" جمعیت در سکوت کوچه می پیچد. در گوشه ای از تصویر که حال و هوای منزل نعمت پور را نشان می دهد مادر این دلاور کوهدشتی را می بینی که قرآن برسر، گاه در فضای دلهره برمی خیزد و گاه می نشیند.
نعمت پور در ادامه کشتی با اجرای یک فیتو حریف آذربایجانی را 5 بر 3 شکست می دهد تا نه تنها کوهدشت و لرستان بلکه همه ایران را به جشن پیروزی مهمان کند.اینجا هیاهویی عجیب به پا شده و آنجا طالب در آرامشی عمیق پرچم پرافتخار کشورمان را دور تشک می چرخاند و سجده شکر به جای آورد.
جمعیت در خیابان های شهر جاری می شوند. صدای بوق ممتد شادی ماشین ها در گوش شهر می پیچد. مردم کوهدشت از خانه ها به خیابان ها می آیند و پایکوبی ها و هلهله ها، خیابان اصلی شهر را در برمی گیرد. چندساعت از پیروزی این قهرمان لرستانی گذشته اما شور و شادی در خیابان های کوهدشت هنوز فروننشسته است.
پدر نعمت پور: طالب برای من تختی دوم است
پدر طالب نعمت پور در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: پیش از اینکه از پسرم تشکر کنم از مردم شهرم تشکر می کنم که زحمت کشیدند و باعث دلگرمی مان شدند.
نریمان نعمت پور که شوق پیروزی پسرش را می توان از کلمات و نگاهش خواند، ادامه می دهد: کسانی که امشب اینجا آمدند و برای طالب دعا کردند همه پسران من هستند و طالب متعلق به این مردم است که امشب برایش شادی می کنند.
وی با بیان اینکه خوشحالم فرزندم توانست در کشور مجارستان مدال طلای جهانی را برگردن بیاویزد ، ابراز امیدواری می کند که طالب بتواند در حفظ این مدال برای سال های آینده و مسابقات المپیک 2016 تلاش کند.
پدر طالب نعمت پور که کارمند بازنشسته ی شبکه بهداشت و درمان کوهدشت است، یادآور می شود که آن چه برای من و مردم این شهر مهم است، اخلاق پهلوانی طالب و جوانمردی های اوست.
او می گوید که اخلاق پسرش بی نظیر است و وقتی به خانه می آید در تمام کارها کمک می کند و البته تاکید دارد که این حرفها را نه به خاطر اینکه طالب نعمت پور پسرش است می گوید بلکه این حرفها حرف دل اوست. اویی که نعمت پور برایش از نظر اخلاق پهلوانی، تختی دوم است.
او از مسئولان می خواهد به پاس افتخارآفرینی های فرزندش خیابانی از شهر کوهدشت را به نام او نامگذاری کنند و البته مثل همه پدرهای دنیا بزرگ ترین آرزویش دیدن طالب نعمت پور در رخت دامادی است.
برای پیروزی فرزندم به پابوس امام رضا رفتم
مادر طالب نعمت پور هم که در طول مسابقه فرزندش لحظات پراسترسی را پشت سر گذاشته در گفتگو با مهر در مورد این لحظات و افتخارآفرینی طالب نعمت پور می گوید: تنها مادرها می توانند درک کنند که من چقدر از پیروزی فرزندم خوشحال هستم.
با لبخندی می گوید: باور کنید زمان مسابقه ی "طالب" آنقدر دلهره داشتم که به یاد نمی آورم چطور کشتی گرفت؟!
او هم مثل همه مادرهای ایرانی برای پیروزی فرزندش دست به دعا برده و از قرآنی که در تمام طول مسابقه در دست داشت می توان به عمق باورهای او پی برد. مادر طالب نعمت پور می گوید که هفته پیش به پابوس امام رضا رفتم و از ضامن آهو خواستم به پسرم در مسابقات جهانی مجارستان کمک کند.
مادر قهرمان کشتی فرنگی جهان ادامه می دهد: مطمئن بودم طالب طلا می گیرد و خودش به من قول داده بود اول می شود اما باز به خدا توکل کردم و از خدا خواستم که کمک کند پسرم پرچم ایران را به اهتزاز درآورد و برای ملتش افتخارآفرین باشد.
مادر طالب نعمت پور در پاسخ به این سوال که اگر پسرت قرار شود برای ادامه کشتی به کشور دیگری برود، با نگرانی می گوید: چند بار از او خواستند برود اما نرفت. من هیچگاه راضی به رفتن طالب از ایران نیستم چون تحمل دوری اش را ندارم. از طرفی او فرزند این آب و خاک است و باید همین جا بماند و برای همین ملت افتخارآفرینی کند.
نظر شما