به گزارش خبرنگار مهر، سومین شب از شبهای داستان برج میلاد تهران، عصر سهشنبه 28 آبان با حضور کاوه میرعباسی، رضیه انصاری، حامد حبیبی و علی چنگیزی برگزار شد. كاوه میرعباسی، نویسنده و مترجم، فصل یازدهم از رمان «رویای سلت» نوشته ماریو بارگاس یوسا را كه به تازگی ترجمه كرده و هنوز منتشر نشده، قرائت كرد.
او پیش از خواندن رمان، درباره آن گفت: وقایع داستان در اواسط جنگ جهانی اول میگذرد و شخصیت اول آن به نام راجر كه دیپلماتی ایرلندی و ملیگراست، علیه دولت انگلیس فعالیت میكند و میخواهد با همدستی آلمانها شورش كند اما این قیام شكست میخورد و او به اعدام محكوم میشود.
میرعباسی افزود: وقایع داستان به طور موازی در یك فصل، اتفاقات داخل زندان را روایت میكند و در فصلی دیگر، به رخدادهای گذشته فلاش بك میخورد.
مترجم كتاب «زندهام که روایت کنم» با انتقاد از ترجمههای همزمانی كه از یك كتاب و نویسنده به بازار میآید، گفت: این ترجمهها سودمند نیست و تا زمانی كه كشور ما عضو قانون كپیرایت نشود، این مشكلات پابرجاست و كسی نمیتواند با آن مبارزه كند. البته ترجمههای مختلف برای آثار كلاسیك كشورهای مختلف، در بازههای زمانی متفاوت مفید و حتی ضروری است.
میرعباسی ادامه داد: همین حالا من مشغول ترجمه «كمدی الهی» دانته هستم ولی برای این كار از 9 متن استفاده كردهام كه 5 متن آن، به زبان انگلیسی است و باز هم جا دارد كه ترجمه شود چون این متن، متنی است كه خمیرمایه خوبی برای ترجمه دارد.
رضیه انصاری، دیگر نویسنده شب سوم شبهای داستان برج میلاد، پیش از خواندن داستان، در پاسخ به سوال جواد عاطفه - مجری برنامه - درباره تاثیر جوایز ادبی بر نویسندگان گفت: جوایز ادبی اتفاق خوبی است و وقتی بعد از مدتی برگزار میشود، نویسندگان یكدیگر را میبینند و از كارهای تازه هم باخبر میشوند.
وی اضافه كرد: اگرچه تیراژ كتاب در ایران بسیار پایین است و هزار نسخه کتاب برای جمعیت 70 میلیونی كشور ما خندهدار است ولی برگزاری و برپایی جوایز، بهانهای است برای گردهمآیی همان عده اندكی كه كتاب میخوانند.
نویسنده «تریو تهران» در بخش دیگری از سخنانش گفت: البته همین جوایز باعث خوشحالی عدهای و ناراحتی و دلخوری عدهای دیگر میشود ولی دستكم میتواند به معرفی آثار كمك كند.
انصاری همچنین گفت: با همه اینها شخصاً معتقدم نویسنده، وقتی جایزه میگیرد كه بتواند كتابی بنویسد كه مخاطب را جذب كند و درواقع مخاطب با كتاب، ارتباط برقرار كند.
او سپس فصل سوم رمان تریو تهران را برای حضار خواند، رمانی كه وقایع آن در تهران و در سه دهه 20، 40 و 80 شمسی روایت میشود.
حامد حبیبی، نویسنده دیگری كه داستانی منتشرنشده را با عنوان «نوری كه از آشپزخانه میآید» خواند، درباره جوایز ادبی مستقل و دولتی گفت: جایزه ادبی، چه مستقل و چه دولتی، نباید هیچ تاثیری روی نویسنده داشته باشد و نویسنده باید كار خودش را انجام دهد.
وی با بیان اینكه در هشت سال گذشته، هیچ جایزه مستقلی در كشور وجود نداشته است، گفت: برخلاف بسیاری از دوستان نویسنده، من معتقدم که هزار نسخه برای تیراژ كتاب در ایران كافی و خوب است چون همین تعداد هستند كه كتاب میخوانند و فكر نمیكنم با افزایش تعداد جوایز، تعداد افراد كتابخوان بیشتر شود.
نویسنده مجموعه «بودای رستوران گردباد» افزود: به نظر من کسب جوایز ادبی دولتی و مستقل با هم فرقی ندارند و هر نویسندهای كه یكی از آن جوایز را دریافت كند، در نظر عدهای مغضوب میشود و اگر جایزه را نگیرد، حسرت میخورد!
در این شب، رزا قائلیزاد، یكی از مخاطبان شبهای داستان، نویسنده دیگری بود كه داستان کوتاهش را برای حاضران خواند.
علی چنگیزی، نویسنده 34 ساله آبادانی هم داستان «مرمت» را از مجموعه «كاجهای مورب» برای حاضران خواند. وی درباره تاثیر فضاهای بومی بر داستان گفت: توجه به فضاهای بومی بیشتر در آثار داستاننویسانی دیده میشود كه داستانشان در جنوب كشور میگذرد و خواننده از عناصری چون فضا، دیالوگ و مكان، بومی بودن آن را تشخیص میدهد و به نظر من، تمام این عناصر به خوانده نشدن داستان منجر نمیشود.
دوره دوم شبهای داستان از 26 آبان تا 2 آذر هر شب از ساعت 18 در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار میشود. چهارشنبه 29 آبان محمود حسینیزاد، محمدحسن شهسواری، رضا جولایی، حسن بنیعامری و سینا دادخواه داستانخوانی میکنند.
نظر شما