اين نويسنده در گفت وگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب ، افزود: مسئله اي كه معمولا در نوشته هاي ديني و داستان ها و شعرهاي مذهبي توليد شده كمتر مورد توجه قرار گرفته است ، اين است كه آموزه هاي ديني از" دين " به عنوان يك مقوله مطلق دائمي و جهانشمول سرچشمه مي گيرد و زماني كه وارد حيطه ادبيات و هنر مي شوند ، طبيعي است كه با رسانه ها سازگاري پيدا كنند ، به اين معنا كه شكل انتقال و ارايه آن به مخاطب متناسب با اين رسانه ها باشد .
اكبرلو : جدا از اينكه شخصيت خلق شده دقيقا متناسب با شخصيت معصوم يا امام بايد باشد ، الزامات داستان سرايي نيز بايد رعايت شود . |
اكبرلو خاطرنشان ساخت : بايد در يك قصه سازي يا داستان گويي جدا از حفظ مفاهيم مقدس و ارزشهاي مطلق ،
به قواعد داستان و قصه نويسي نيز توجه داشت كه به شخصيت مورد نظر خللي وارد نشود ، زيرا كه تخيل نويسنده عنصري است كه بين تاريخ نويسي صرف و يك داستان تاريخي تفاوت قائل مي شود . بين توصيف ويژگي هاي يك شخصيت و داستاني كه براساس آن شخصيت نوشته شده ، تخيل و ساخته هاي ذهن نويسنده قرار دارد و اينها چيزي نيست كه در عالم واقع وجود داشته باشد.
وي در ادامه اضافه كرد : كساني كه اين آثار را ارزيابي مي كنند اعم از مسئولين دولتي و نشر ، ناشران به ويژه ناشران دولتي و كساني كه از اين متون بهره مي گيرند و كساني كه با نويسنده سروكار دارند بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه يك نويسنده نمي تواند مو به مو ، با روايت تاريخي سرو كار داشته باشد چرا كه در آن صورت اصلا داستاني خلق نمي شود و يك بازنويسي يا رونويسي ساده است كه با يك زبان ساده به عنوان كتاب كودك و نوجوان ارايه مي شود.
اين نويسنده تصريح كرد: اگر يك نويسنده و خالق اثر و كساني كه متولي حمايت و استفاده از اين آثار هستند به اين نكته مهم كه تفاوت بين تخيل در يك اثر هنري و واقعيت تاريخي است توجه داشته باشند در آن صورت سوء تفاهم ها و درك هاي غلط راجع به نويسنده ها و ناشرين از بين مي رود و نويسندگان به راحتي مي توانند آثارمرغوب تري را خلق كنند ، درغيراين صورت ، نويسنده علاوه بر خلق آثارمجبور است به الزامات ناشران نيز تن در دهد وتخيلات خود را كنترل كند و اين مهارتصنعي باعث مي شود كه با يك داستان مطلوب روبرو نشويم.
وي در ادامه اين مطلب و پايان گفت وگو با مهر گفت : نويسندگاني كه با اين ناشران در ارتباطند دچارخود سانسوري مي شوند و براي اينكه اثرشان چاپ شود مجبورند رهايي تخيل را كنار بگذارند و آن را در قيد و بند قرار دهند و به جاي اينكه فكر كنند چه جنبه هايي داستانهايشان را شيرين و جذاب تر مي كند ، بايد به اين فكر باشند كه آيا اين داستان مورد توجه ناشرقرارمي گيرد ، يا خير؟
نظر شما