اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات در گفت و گو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، با بيان اين مطلب افزود : براي انتقال آموزه هاي ديني ، بايد از روش غير مستقيم همراه با لطايف و ظرايف خاص استفاده كرد كه يكي از اين راه ها ، ادبيات و هنر است ، به طوري كه ما اگر به ادبيات گذشته بازگرديم ، تمام آموزه هاي ادبي و درونمايه هايي كه در ادبيات ما وجود دارد چيزي به جز آموزنده هاي ديني نيست .
دكتر حسن ذوالفقاري تصريح كرد : فرضا اگر به مثنوي نگاه كنيم ، مولانا درخلال مثنوي خود چيزي جز مباني انديشه هاي ديني را طرح نكره است منتهي اين طرح يك طرح هنرمندانه است به طوري كه جهان امروز هم پذيراي آن هستند و حال مي توان فهميد كه علت شهرت مولانا در غرب بي دليل نيست زيرا او مسائل انساني و اجتماعي را به صورت انديشه هاي ديني بيان مي كند اما زبانش، زبان تمثيل و داستان گويي است و به صورت غير مستقيم اين مفاهيم را انتقال مي دهد .
اين نويسنده و پژوهشگر ادبيات تصريح كرد : " عطار" در آثار خود ، نزديك به دوهزار داستان دارد ، كه درخلال اين دوهزارداستان ، به طرح مسائل و آموزه هاي تربيتي و ديني مي پردازد ، اگر ما آموزه هاي ديني را بشكافيم چيزي جز اخلاق، زندگي اجتماعي و دنيوي نمي يابيم ، بنابراين بزرگان ما در اين راه دست از آموزش مستقيم كشيده اند به داستان توسل يافته اند .
اين نويسنده خاطر نشان ساخت : در بررسي داستانهاي فارسي مي بينيم كه وجوه اين داستانها بيشتر جنبه هاي ديني و اخلاقي دارند، حال تعدادي از داستانها كه جنبه هاي حماسي و غنايي و عاشقانه دارند كه البته ساختاراين داستانها خالي ازآموزه هاي تربيتي و ديني نيست ، يعني نتيجه يك شاعر و نويسنده در پايان اثر يك نتيجه اخلاقي است ، بنابراين ، ادبيات ما پيوندي ناگسستني با آموزه ها و مسائل ديني و اخلاقي دارد .
وي در ادامه گفت : و وظيفه ما به عنوان كساني كه مي خواهند تربيت بدني و اخلاقي را رواج دهند اين است كه به اين بعد هم در ادبياتمان واقف باشيم و بدانيم كه بزرگان ما در زمينه ادبيات كه اغلب خود از بزرگان دين، فلاسفه و يا حكيم بودند تمام مسائل خود را در اين قالب (داستان و شعر و ...) بيان مي كردند، مولانا نيز داستان را مانند ظرفي براي انتقال معاني مي داند .
دكترحسن ذوالفقاري : سعدي كه خالق گلستان است ، استاد مسلم و مسلط بر زبان فارسي است ، مطالب خود را به صورتي ساده در آثارش مكتوب كرده است . |
وي در ادامه اين مطلب اضافه كرد : خيلي ها فكر مي كنند چون مخاطبان كودك و نوجوان از ميزان دانش كمتري برخوردارند و دانش پايه آن ها خيلي كمتر از بزرگترهاست بنابراين براي آنان نوشتن ساده است و اين ساده انگاري باعث شده كه آثاري كه در زمينه ادبيات كودك و نوجوان در اين سالها خلق شده فاقد ارزشها و ويژگيهاي نوشته هاي كودكان باشد زيرا نوشتن براي كودكان و خلق آثار براي آنها بسيار دشوارتر از فعاليت براي بزرگسالان است، چرا كه نويسنده وقتي كه براي بزرگسالان مي نويسد واژگان بسياري در اختيار دارد و مخاطبان نيز داشتن پايه بالايي دارند ولي در ادبيات كودك به اين صورت نيست و كساني كه اين ادبيات را به واقع بشناسند كم هستند و اين عدم شناخت به دنياي كودك و نيازهاي آنان نيز باز مي گردد.
دكتر حسن ذوالفقاري كه سالها به عنوان كارشناس و نويسنده كتابهاي درسي نيز در وزارت آموزش و پرورش فعاليت علمي داشته است ، در پايان گفت و گو با مهر، اظهار داشت : دليل ديگري كه ادبيات كودك و نوجوان جدي گرفته نمي شود ، اين است كه جريان نقد جدي و سازنده اي در آثار مربوط به ادبيات كودك ديده نمي شود و به دليل كثرت اين آثار، منتقدين جدي نيز براي نقد اين آثار اقدام نمي كنند ، در حالي كه بايد تعادلي در حوزه ادبيات كودك و نوجوان به وجود آيد و به طور كلي ، جريان نقد درحوزه ادبيات كودك ضعيف است ، آثار هم به طور جدي نقد نشده اند كه بتوانند جايگاه واقعي خود را پيدا كنند ، به همين دليل ، با سستي ها و كاستي هايي در اين زمينه مواجه هستيم .
نظر شما