خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: حامد میرزابابایی ناشر و عضو هیئت مدیره انجمن فرهنگی ناشران بینالملل ایرانیان در یادداشتی که آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، به پیامدهای تصمیم چندی پیش معاونت فرهنگی وزارت ارشاد برای واگذاری بخشهای مختلف اجرایی نمایشگاه کتاب تهران به اتحادیه تعاونیهای ناشران سراسر کشور (آشنا) پرداخته است. اقدامی که به زعم وی «کلیت آن در انحصار مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران است» . متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
بسمه تعالی
معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از آغاز فعالیت خود در دولت جدید همواره تأکید داشته که قصد دارد تا با حمایت از رشد و گسترش فعالیتهای صنفی و تشکلی، بسترسازی لازم برای مشارکت حداکثری ناشران را در اداره امور و رفع چالشهای مرتبط با حوزه نشر فراهم آورد که در سلامت اساس و بنیان این نگرش جای تردیدی وجود ندارد و شاید یکی از بهترین گزینههای کمک به توسعه فرهنگ استفاده از همین ظرفیتهای صنفی و سندیکایی باشد.
بر کسی پوشیده نیست که در دایره فعالیتها و مناسبتهای مرتبط با حوزه نشر ایران، مهمترین و کلیدیترین رویداد، همانا نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است که طبعاً بایست عرصه اصلی ظهور و بروز نگرش مشارکت صنفی در حوزه نشر باشد و آنطور که سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزارت ارشاد اذعان میدارد بارها ارشاد اعلام آمادگی کرده تا «کلید همه کار را به دست خود ناشران بسپارد و برود» ولی چون بضاعت اجرایی و مالی تشکلهای نشر کشور به قدر کفایت توانمند نبوده است، ارشاد ناگزیر شده تا مدیریت کلان امور را در دست بگیرد و به هر یک از تشکلها به قدر استطاعت گوشهای از کار را واگذار نماید.
تا اینجای کلام در حقیقت تکرار همان مکررات سالهای گذشته است و در واقع همان روند سالهای گذشته بار دیگر در نوبت اجراست، لیکن با عنایت به اینکه این اولین نمایشگاه کتاب در شُرف برگزاری در دولت یازدهم است، ظاهراً معاونت فرهنگی وزارت ارشاد تصمیم به اتخاذ خط مشی جدیدی نموده است که شاید هدف آن تلاش برای نوآوری و خلق گونهای جدید از تعامل با تشکلهای نشر کشور باشد.
حسب اخبار منتشر شده، معاونت فرهنگی با پیگیری و شاید فشار برخی از نمایندگان تشکلهای نشر تصمیم میگیرد تا بخشهای مختلف اجرایی نمایشگاه را که کلیت آن در انحصار مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران است، ذیل یک قرارداد به اتحادیه تعاونیهای ناشران سراسر کشور (آشنا) واگذار نماید و بدین ترتیب اینگونه برداشت شود که کل اجرای نمایشگاه به بخش خصوصی و مشخصاً تشکلهای صنفی واسپاری شده است و سپس آشنا با انعقاد تفاهمنامههایی در حجمهای کوچکتر، فرآیند برونسپاری اجرای نمایشگاه را به سایر تشکلهای نشر تکمیل نماید.
این شیوه از برونسپاری امور، قدری گنگ و عجیب به نظر میرسد و نگاهی گذرا به ابعاد آن سوالهای مختلفی را در ذهن ایجاد مینماید که ذیلاً با مطرح کردن این سؤالات که عمدتاً به شکل واضحی از قبیل استفهامهای تأکیدی و انکاری است، تلاش شده تا ابعاد ابهامبرانگیز این نحوه عملکرد وزارت ارشاد تبیین گردد و شاید پاسخهای روشن و مستدل برای این سؤالات به ناظران و منتقدان حوزه فرهنگ و کتاب یافت شود:
1. آیا منافع خاصی برای اتحادیه تعاونیهای ناشران سراسر کشور (آشنا) این میان تعریف شده که نقش کُریدُر گردش پول، میان مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی و تشکلهای ایران را ایفا نماید؟ آیا برای «آشنا» منافع مالی خاصی تعریف شده است؟ و دلیل اختصاص این منافع به آشنا به عنوان تنها یکی از تشکلهای نشر کشور چیست؟ و اگر اختصاص داده نشده است، انگیزه معاونت فرهنگی ارشاد از این دوبارهکاری چیست؟ انگیزه آشنا چیست که چنین مسؤولیت سنگینی را بدون منفعت مالی به گردن گرفته است؟
2. این طرح که ظاهراً فقط یک سطح کاذب به سطوح قراردادها افزوده است، مسئولیت و فعالیت و مداخله ارشاد در کدام بخش نمایشگاه را کاسته است؟ چه بخشهای عمدهای بوده که مسؤولیت اداره آن در دست خود ارشاد بوده و در این روش به شکل واقعی برونسپاری شده است؟
3. چه عایدی و منفعت ویژهای نصیب نشر کشور و فعالیت صنفی ایشان میشود؟ به عبارت دیگر چگونه و به چه دلیلی باید پذیرفت که این رویکرد ارشاد موجب تقویت فعالیت صنفی میشود؟
4. هزینه سنگین پرداخت مکرر کسورات قانونی در قالب دو قرارداد در طول یکدیگر که رقم کوچکی نخواهد بود، چرا و از کدام محل تأمین و پرداخت میشود؟
5. مگر غیر از این است که هدف غایی مشارکت بخش خصوصی، افزایش بهرهوری و کاستن از حجم مشکلات است؛ وجود یک واسطه میان ارشاد و تشکلهای نشر دقیقاً باعث تسهیل و رفع کدام چالش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران میشود؟ متضمن حل کدام یک از دهها مشکل مزمن در نمایشگاه کتاب تهران است؟ آیا فقط اهداف شعاری در این طرح دنبال میشود؟
6. با توجه به اینکه وزارت ارشاد دست کم دو سال است که در پرداخت بدهیهای ارزی بخش بینالملل نمایشگاههای قبلی کتاب تهران وامانده و کمبود بودجه را مستمسک قرار داده، واریز دوباره و مکرر پول به حساب بیمه و مالیات در قالب این روش را چگونه توجیه میکند؟
7. اگر واقعاً تشکلها نیازمند حمایت وزارت ارشاد هستند، بهتر نبود همین پولی که در میانه راه ریزش میکند به خود تشکلهای نشر داده شود تا مرهمی بر زخمهای مالی ایشان باشد و یا دستکم بر کیفیت ارائه خدمات ایشان در نمایشگاه بیفزاید؟
8. تداوم قالب قبلی همکاری میان تشکلها و ارشاد که بیواسطه و بدون دستهای اضافه بود، چرا باید اکنون در ذیل شعارهای حمایت صنفی، با واسطه صورت پذیرد؟ آیا صدر و ذیل این سیاق، تعارض ندارد؟
9. تشکلهای صنفی که مدافع این ایده هستند چه توجیهی برای این یکپارچگی کاذب دارند؟ چه منفعت مادی یا غیر مادی در این روش متوجه ایشان میشود که برای ناظران روشن نیست؟
10. اگر ارشاد توان پوشش این حجم از پرداختهای بیدلیل را دارد، چرا این بودجهها را صرف کاهش قیمت کاغذ و حمایت بیشتر از مصرف کننده نمیکند که نهایتاً عایدی آن نیز متوجه کل صنف نشر میشود؟
ملحوظ داشتن این ملاحظات، صحه گذاشتن بر روش در پیش گرفته شده را با درنگ و توقف مواجه میکند و شاید اگر سازمان بازرسی کل کشور و سایر دستگاههای نظارتی قواعدی را بر عقد قراردادهای مؤسسات نیمهدولتی نیز تعیین میکردند که چارچوبهای روشنتری داشته باشد، نیازی نبود تا پس از هدر رفت برخی سرمایهها به بررسی و پیگیری آنها بپردازند.
خاتمه کلام اینکه، نگارنده به دور از هر گونه انگیزه جنجالآفرینی و حقیقتاًً در کمال حسن نیت این شبهات را مطرح نمود و امید دارد تا به دور از داوریهای هیجانی و احساسی در خصوص این نوشتار، مسئولین مربوطه یا با ارائه توضیحاتی روشن و پاسخهایی قانع کننده، موجبات تنویر افکار عمومی و دفع شبهه از ذهن اهالی فن را فراهم آورند و یا در صورت پذیرش صحت انتقادات مطروحه، در مقام رفع آن و تلاش برای حل مشکل بربیایند که یقیناً هر دو وجه این رفتارها پسندیده و درخور شأن فعالان فرهنگی است.
نظر شما