به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پترونت، چند سال پیش از این برای هیچ محققی قابل تصور نبود که روزی رئیس حکومتی در ترکیه، قرارداد سایکس-پیکو (1916) را زیر سوال ببرد و از آن بیشتر از کردهای عراقی و سوریه برای اعلام خودمختاری حمایت کند. امروز اما نه تنها این اتفاق افتاده که کار از حمایت سیاسی به تحرکات عملی کشیده شده است. اردوغان به تازگی توانسته است با انتخاب شدن در مقام رئیسجمهور و تغییر ماهیت حقوقی این مقام، حاکمیت خود را بر ترکیه برای چند سال آینده تضمین کند. حکومت او به عنوان نماینده حزب عدالت و توسعه، بال راست افراطی جهانی و تکیهگاه اصلی ناتو در منطقه به حساب میآید. علاوه بر آن، این حزب با نزدیکی به اخوان المسلمین در کشورهای مختلف منطقه سعی در ایجاد یک اتحاد منطقهای برای پیشبرد اهداف خود داشته است.
دوران نخستوزیری رجب طیب اردوغان -از سال 2003 تا مردادماه امسال- مقارن شد با از طرفی افزایش سرعت رشد و خروج از رکود اقتصادی در ترکیه و از طرف دیگر، شکوفایی سیاست خارجی این کشور در منطقه. به همین علت نیز ناخواسته ترکیه و حزب عدالت و توسعه به الگوی کشورهای منطقه برای توسعه بدل شدند. اما اینها همه ظاهر ماجرا بود و با ادامه یافتن حکومت حزب عدالت و توسعه نتایج نامیمون خطمشیهای این حزب در ترکیه و منطقه هویدا شد.
رشد اقتصادی ترکیه در یک دهه گذشته بیشتر از آن که محصول سیاستهای اقتصادیِ درستِ اردوغان باشد حاصل یک موقعیتِ جهانی خاص بود که قرعه فال آن را به نام ترکیه زده بود؛ علاوه بر آن پس از شکلگیری اعتراضات خیابانی در ترکیه و سرکوب خونین مردم توسط حزب عدالت و توسعه، احترام به ارزشهای دموکراتیک هم تبدیل به افسانهای مُهمل در مورد این حزب شده است. از هر دوی این موارد گذشته اتحاد سیاسی با احزاب سمپات در خارج از ترکیه نیز به شکستهایی مطلق انجامیده که حتی این حزب هنوز نمیخواهد آنها را بپذیرد (به حمایت اردوغان از مرسی و اخوان المسلمین و عداوت فعلی ترکیه با سیستم سیاسیِ پساکودتایی مصر بنگرید). بنابراین به نظر میرسد که الگوی عدالت و توسعه در منطقه در حال رنگ باختن است. رشد اقتصادی ترکیه در معرض کند شدن و رکود قرار گرفته، تبلیغات سیاسی این حزب در سطح منطقه و جهان بیاثر شده، به طرزی که امروز همه میدانند عدالت و توسعه نه تنها حزبی برای دموکراسی و مدارای سیاسی نیست بلکه حزبی برای استبداد و تمامیتخواهیست؛ پروژه گسترش سیاسی به سایر کشورهای منطقه (نظیر مصر و سوریه) نیز مطلقاً با شکست مواجه شده است. بنابراین این حزب باید سریعاً به فکر ترمیم و تغییراستراتژیهای خود باشد وگرنه در کوتاه مدت حتی از این اکثریت نسبی که در خاک ترکیه برخوردار است نیز محروم خواهد شد.
به همین دلیل است که امروز ترکیه وسیعاً و عمیقاً خواستار آشتی با کردهای داخل خاک خود و از آن بیشتر با کردهای جنوبی در خارج از خاک خود شده است. این استراتژی در چند وجه باعث نجات عدالت و توسعه از ورود به دورانی از بحرانهای داخلی و خارجیست: از لحاظ اقتصادی ترکیه در مقام کشوری تجاری-کشاورزی و نسبتاً صنعتی، برای تداوم رشد اقتصادی خود در یک دهه گذشته نیازمند انرژی ارزان قیمت و امن است؛ چیزی که آن را در خاک خود ندارد، اما با توجه به نزدیکی این کشور به مناطق نفتخیز چندان امر دور از دسترسی هم نیست. از ایران و آذربایجان و خطوط لوله نفت و گاز از آسیای میانه و اروپا، ترکیه تنها میتواند به دنبال سود تجاری اندک و سوداگریهای معمولی باشد، اما این نمیتواند عطش اقتصاد ترکیه به انرژی ارزان قیمت را فروبنشاند. به همین علت هم تنها راه باقی مانده کردستان عراق است. منطقهای که یک سوم از منابع نفتی عظیم عراق را در خود جای داده است. بنابراین همه چیز برای اردوغان آماده است؛ تنها کاری که ترکیه باید بکند، اعلام آتشبس با کردهای خاک خود و دراز کردن دست دوستی به طرف بارزانی و شرکای او در کردستان عراق خواهد بود. امری که در عالم واقع نیز اتفاق افتاد و در حال حاضر ترکیه از منبع فروش نفتهای کردستان عراق، 20 درصد از مبلغ فروش را به عنوان سود به جیب سرازیر میکند.
اما تداوم این امر نیازمند یک مصالحه کلیتر با همه کردهای منطقه (از کردهای داخلی تا کردهای سوریه) نیز هست؛ چیزی که تنها در آتشبس میان چریکهای حزب کارگران کردستان ترکیه (پ ک ک) و دولت ترکیه و در ادامه با مدیریت آنها برای حفظ امنیت حوزه جنوبی به دست میآید. این آتشبس در سالهای اخیر حاصل شد. تا به این جای ماجرا به نظر میرسد که همهچیز طبق برنامه و دقیقاً حساب شده پیش رفته است. به این معنا که دولت ترکیه حداقلی از حقوق اساسی به 22 میلیون کرد شهروند این کشور اعطا، سازمانهای نظامی آنها را رام و کردستان عراق را به تحتالحمایه و متحد سودآور خود بدل کرده است. اما این پروسه با ورود ناگهانی داعش و مشکلاتِ مربوط به کردستان سوریه ناگهان دچار پیچ و تابی خطرناک شده است.
حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه که از زمان عقبنشینی ارتش سوریه از مناطق کردنشین -در همان ابتدای بروز جنگ داخلی در این کشور- کنترل این مناطق را در اختیار گرفته، حزبِ همزاد با حزب کارگران کردستان ترکیه است؛ این حزب در حال حاضر تحت حملات شدید داعش قرار دارد. مشخص است که تحولات اخیر، زمینه لازم را برای برهم زدن رابطه حسنه مابین حزب کارگران کردستان ترکیه و حزب عدالت و توسعه مهیا کرده است. علت این امر هم کاملاً مشخص است: یک: داعش با اسد میجنگد و دو: داعش نفت ارزان (در حد یک پنجم قیمت جهانی) به دولت اردوغان عرضه میکند. داعش دشمن حزب عدالت و توسعه نیست و این حزب که بنا به ماهیت اقتصادی خود یک حزب سودمحور و نواستعماری است نمیتواند هیچ وقت از خیر داعش بگذرد. اما همین امر باعث بروز شکافهایی در سیاست خارجی دولت ترکیه میشود.
در روزهای اخیر حزب اتحاد دموکراتیک کردستان سوریه، در حالی که تانکهای ترکیه میتوانند مواضع داعش را مورد هدف قرار دهند، مبارزهای خونین با داعش داشته و در اغلب لحظات به تنهایی و تنها به کمک حزب کارگران کردستان ترکیه در مقابل تروریستهای داعش دوام آوردهاند. همین امر باعث از سر گیری درگیریها میان دولت ترکیه و چریکهای حزب کارگران کردستان ترکیه در خاک ترکیه شده و این کشور را به دوران قبل از آتشبس سوق داده است. از طرف دیگر میزان وابستگی حکومت اقلیم کردستان عراق به دولت نواستعماری ترکیه بر همگان مشخص شده و میزان مشروعیت این شبهدولت در منطقه به طرز شدیدی کاهش یافته است.
سیاستهای یک بام و چند هوای حزب اردوغان در عراق و سوریه و مناطق جنوبی کشورِ خود از جمله دلایل حوادث دردناک چند هفته گذشته در منطقه است و به این ترتیب آخرین لایههای مشروعیت هم از روی صورتِ حزب عدالت و توسعه ترکیه برداشته میشود. با این وجود بنا به دست بالای نظامی ترکیه در برخورد با مناطق جنوبی خود میتوان متصور بود که ترکیه با هدایت اردوغان دست به یک سرکوب خونین در منطقه زده و با ارعاب نظامی بتواند هدف خود که همان مستعمرهسازی کردستان عراق با کمک هیأت حاکمه مسلط بر آن منطقه است را دنبال کند. اینجا درست همانجاییست که نقش کشورهایی مثل ایران در جلوگیری از این وقایع قرن نوزدهمی در منطقه بسیار برجسته خواهد شد.
باید یک سال از آغاز بحران فروش نفت کردستان عراق از راه بندر جیهان ترکیه میگذشت تا ابعاد استراتژیهای و تاکتیکهای ترکیه در مورد آینده خاورمیانه به تمامی هویدا میشد. در یک سال گذشته اتفاقاتی متعاقب سرکشیِ نفتی حکومت بارزانی در کردستان عراق واقع شدند که اگر نبودند ما همچنان علت اتحاد و نزدیکی بین کردستان عراق و ترکیه را به خوبی نمیتوانستیم درک کنیم.
کد خبر 2394405
نظر شما