۱۰ آبان ۱۳۹۳، ۹:۵۵

در مجموعه قصه نو انجام شد/

انتشار مجموعه‌ گزیده‌ای از داستان‌های دیده نشده امیررضا بیگدلی

انتشار مجموعه‌ گزیده‌ای از داستان‌های دیده نشده امیررضا بیگدلی

کتاب مجموعه‌ گزیده‌داستان «باز هم پیش من بیایید» نوشته امیررضا بیگدلی در قالب مجموعه قصه نو نشر افکار منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب به عنوان بیست و چهارمین عنوان مجموعه قصه نو چاپ می‌شود. مجموعه قصه نو به چاپ رمان و مجموعه‌داستان‌های نویسندگان معاصر کشورمان اختصاص دارد اما این بار یک مجموعه‌ گزیده‌داستان در آن به چاپ رسیده است. دلیل این کار نیز در مقدمه‌ای که محسن فرجی دبیر مجموعه قصه نو بر کتاب نوشته، بیان شده است.

«باز هم پیش من بیایید» داستان‌هایی از ۳ مجموعه‌داستان «چند عکس کنار اسکله»، «آن مرد در باران آمد» و «آدم‌ها و دودکش‌ها»ی بیگدلی را شامل می‌شود. این ۳ کتاب به ترتیب در سال‌های ۷۸، ۸۲ و ۸۸ به چاپ رسیده‌اند. «باکره»، «همه‌چیز یا هیچ» و «این کوچه بن‌بست است» داستان‌هایی هستند که از کتاب «چند عکس کنار اسکله» در این مجموعه چاپ شده‌اند.

اسامی داستان‌هایی هم که از کتاب «آن مرد در باران آمد» انتخاب و در این کتاب چاپ شده‌اند، عبارت است از: «چه کسی با من ایروپولی بازی می‌کند؟»، «دوست دارم برقصم»، «زیادی سخت نگیر سمانه»، «باز هم پیش من بیایید» و «حالا مگر چه می‌شود؟».

«خانه دارد می‌سوزد»، «پیش از این»،‌ «آلاچیق»، «آدم‌ها و دودکش‌ها» و «آلاسکا» هم داستان‌هایی هستند که از مجموعه‌داستان «آدم‌ها و دودکش‌ها» در این کتاب چاپ شده‌اند.

اما دلیل انتشار این مجموعه گزیده‌داستان، نرسیدن بیگدلی به حق‌اش با نوشتن ۳ مجموعه داستان و همچنین ندیده شدن کارهایش اعلام شده است. فرجی نوشته است: «مثلا داور یکی از جوایز ادبی خودش به او گفته بود که ما فرصت نکردیم کتاب تو را در فرآیند داوری‌هایمان بخوانیم!»

در قسمتی از داستان «باز هم پیش من بیایید» از این کتاب می‌خوانیم:

با دست اشاره کرد. مرد آمد کنارش. به راه حیاط نگاه کرد. گفت که آخر سر آنجا را خواهد دید. زن چرخید که پله‌ها را بالا برود. مرد در سینه‌ی دیوار روبه‌رو رد سایه‌روشنی دید. گفت: «اینجا...» مکث کرد. زن ایستاد. مرد باز گفت: «همین جا.» چیزی نگفت تا زن باز گردد. دوباره گفت: «اینجا یک عکس بزرگ بود. نمی‌دانم دیده‌اید یا نه؟ یک برکه با یک اسکله‌ی چوبی که تا میانه‌ی برکه پیش رفته. زمین عکس آبی بود. دور تا دور برکه را علف‌های خودرو گرفته بود. زمانی بود که آبله‌مرغان گرفته بودم. پشتم از کمر تا گردن پر شده بود از جوش، جوش‌هایی که می‌خارید وقتی می‌خاراندم زخم می‌شد و درد می‌کرد. مادرم می‌گفت درد و بلایم برود به جان بره‌ها. بره‌ها را دوست داشتم. می‌گفتم نه. دلم نمی‌خواست بلا بگیرند...

این کتاب با ۱۵۰ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۸ هزار و ۵۰۰ تومان چاپ و منتشر شده است.

کد خبر 2413458

برچسب‌ها