به گزارش خبرنگار مهر، سری دوم برنامه «کرانه» به کارگردانی رضا توفیقجو و تهیهکنندگی جلالالدین دری که با هدف بررسی موسیقیهای كلاسیک، فیلم، كودک و هنرهای تجسمی روی آنتن شبکه چهار سیما میرود، شب گذشته شنبه 4 بهمن با کارشناسی محمد پرویزی پژوهشگر و منتقد هنرهای تجسمی میزبان کوروش گلناری مجسمهساز و عضو هیات علمی دانشگاه هنر بود.
اصطلاح حجم کمتر مورد استفاده رسانهها است
در ابتدای این برنامه پرویزی درباره تعریف حجم یا مجسمهسازی سوال کرد و گلناری در پاسخ گفت: عنوان حجم تقریبا یکی دو دهه است که با راهاندازی رشته مجسمهسازی به ندرت بیان میشود و این تعریف صحیحی نیست، برای اینکه در دنیا از آن به عنوان مجسمهسازی یاد میکنند. بنابراین تلقی انسان قرن 21 از مجسمه چیزی نیست که پرستیده شود، بلکه کالایی هنری است که در دانشگاه های مهمی چون تهران، هنرهای زیبا، هنر و نیشابور با عنوان مجسمهسازی تدریس میشود. اصطلاح حجم به ندرت در رسانهها به کار برده میشود.
پرویزی در ادامه بر درست بودن معنی حجم برای جایگزینی واژه مجسمه سازی تاکید کرد و گلناری در پاسخ افزود: در عنوان لاتین واژه اسکالپچر به معنی مجسمه را داریم که ما ابداع کننده آن نیستیم. البته ایران پیشینه زیادی در مجسمهسازی دارد و یک ماکت که مربوط به دوره ایلام باستان است، قدمتی حدود سه هزار سال دارد، در ایران ریختهگری و برنزی شده است اما اکنون در پاریس از آن نگهداری میشود.
بحث بر سر معنای مجسمه و حجم
مجری کارشناس برنامه نیز درباره علم مجسمهسازی اظهار کرد: مجسمهسازی واژهای است که ما را به مباحثی مناقشه برانگیز پرتاب میکند که اصولا معانی متعدد این واژه چیست و چه پدیدههای جدیدی را میتوانیم برای آن در نظر بگیریم؟ وقتی میگوییم دیزاین، منظور طراحی نیست بلکه بخشی از طراحی است. در مورد مجسمهسازی نیز همینطور است. آثار جدید خیلی حجماند تا مجسمه. حال اگر این رشته را از دل هنرهای تجسمی تفکیک کنیم، ما چه نوع کاری را میتوانیم حجمی بشماریم و از چه کاری به عنوان مجسمه نام ببریم؟
گلناری در پاسخ تاکید کرد: بعضا مجسمه در واقع رسانهای است که در آن دیزاین به چشم میآید و مرحله دیزاین ارتباط مستقیم با خلاقیت دارد اما مرحله بعدی بازنمایی آن ذهنیت، روی کاغذ طراحی است که بعد از آن وارد مرحله ساخت ماکت میشویم. اکنون زمان پدیدار ساختن آن حجم یا مجسمه در قالب متریال است که در اینجا تفاوت مجسمه با حجم را به شکل کامل میتوانیم ببینیم. بعد از آن به مرحله دریافتهای سه بعدی از یک ماده که ذهنیت ما را در یک اثر هنری پدیدار کند میرویم.
اکنون مجسمه فضای مستقلی از معماری پیدا کرده است
پرویزی در سوال بعدی از دخالت حجم در تعریف مجسمه سوال کرد که گلناری در پاسخ گفت: من اعتقاد دارم در دوران مختلف تلقیهای متعددی از تعریف مجسمه داریم. به عنوان مثال تلقی ما از مجسمهسازی در معنای کلاسیک، مدرن، پست مدرن و معاصر متفاوت است و سوال اینجاست که تفکر ما از مجسمه چه چیزی است؟ روزی مجسمه شیئی بود در اتصال با معماری که در دوره مدرن از آن جدا شد و فضای مستقلی از معماری پیدا کرد. اما عنوان مجسمه همان مجسمه است تا اینکه در دوران پست مدرن و دوران معاصر مجسمه توسعه پیدا میکند و این تفکر و تلقی ما از مجسمه میتواند مسیر را برای رشد این هنر و رسانه هموار سازد.
وی در پایان یادآور شد: این تعریف جدید مجسمه مرز خود را با طراحی صحنه، نور، عکاسی، ویدئو و... جدا میسازد و خارج شدن از تجرد و در نتیجه تکثر، آن را در فضای این رسانه گسترش میدهد. ما در تفکر کلاسیک، مجسمه را به عنوان یک واحد سه بعدی میشناسیم، اما تفکر معاصر مجسمه را فضا یا مکانی میداند که ما به درون آن میرویم و تجربههای حسی، لمسی، ادراکی و... از آن داریم.
نظر شما