۱۸ فروردین ۱۳۹۴، ۹:۴۹

به قلم محمدرضا مرزوقی/

«بچه‌های کشتی رافائل» به بازار نشر رسیدند/ روایتی کودکانه از جنگ

«بچه‌های کشتی رافائل» به بازار نشر رسیدند/ روایتی کودکانه از جنگ

«بچه‌های کشتی رافائل» که به تازگی از سوی کانون پرورش فکری منتشر شده با دستمایه قرار دادن داستان ورود این کشتی به بوشهر از جنگی می‌گوید که در کنار سختی‌هایش، شادی‌های کودکانه‌ای هم داشته است.

به گزارش خبرنگار مهر، «بچه‌های کشتی رافائل» نوشته محمدرضا مرزوقی به بوشهر و ماجراهای آن در بحبوحه جنگ هشت ساله می‌پردازد؛

«بوشهر... سال ۱۳۶۲. در بحبوحه جنگ و بمباران شهرها وقتی عراق دائم به بوشهر و خارک حمله می­کند، محمد و چند تا از دوستانش که ساکن محله‌­ای نزدیک گمرک و دریا هستند چالشی تنگاتنگ با این مسائل دارند. در چند صد متری محله آن­ها کشتی رافائل مثل عروسی سپید و زیبا بر آب‌­های آبی دریا لمیده است. کشتی­ای که دائم توجه آن­ها را به سمت خود می­‌کشد و در آرزوی داخل شدن به آن و دیدن زیبایی­‌هایی که وصفش را از این و آن شنیده‌­اند هستند.

اما درِ کشتی روی آدم‌های معمولی بسته است و فقط کارکنان نیرو دریایی و... می‌توانند در آن زندگی کنند. در واقع کشتی را خوابگاه مردان مجرد نیرو دریایی کرده‌­اند. در این هیر و بیر، یک خانواده آبادانی جنگ‌زده هم به محله می­‌آیند که دو بچه دارند. کوروش و آتوسا. پدرشان در شرکت نفت خارک، ماموریت دارد و آنتها به بوشهر آمده‌­اند که به او نزدیک باشند. بچه ها با کوروش و آتوسا خیلی دوست می‌شوند. محمد به کوروش کمک می‌کند درس‌هایی را که به­ خاطر جنگ در ماهشهر نتوانسته، امتحان دهد در مدرسه بوشهر، پشت سر بگذارد و همین موضوع باعث دوستی‌شان با یکدیگر می‌شود. در اوج حملات به خارک کوروش و آتوسا مدتی از پدرشان بی خبر می­‌مانند. از آن طرف محمد نقشه می­‌ریزد و با زد و بند با یکی از کارکنان رافائل موفق شده راهی برای رفتن به کشتی و دیدن داخل کشتی را پیدا کند.

وقتی از مشکل کوروش و آتوسا مطلع می­‌شود تصمیم می‌­گیرند لنجی را که قرار است دزدکی با آن به رافائل بروند تا جزیره خارک ببرند بلکه کوروش و آتوسا خبری از پدرشان بگیرند. در یکی از روزهای آخر ماه آبان ۶۲ می­‌روند دیدن کشتی رافائل. درست یک روز پنج‌شنبه. زیبایی سالن­‌های مجلل و اتاق­‌های شیک و کافه­‌ها و رستوران­‌های جذاب توی کشتی، حسابی چشم­شان را خیره می­‌کند اما عجله دارند و باید خودشان را زود به خارک برسانند که زود به بوشهر برگردند و خانواده­‌ها پی به کاری که کرده­‌اند نبرند. با عجله و با این خیال خوش که دوباره کشتی رافائل را خواهند دید، آن را ترک می­‌کنند و به سمت خارک می‌روند. نزدیکی خارک، ماموران دریایی آن­ها را می­‌گیرند و می‌پرسند:چندبچه روی دریا چه می­‌کنند. ولی...»

رافائل

این خلاصه­‌ای است  از داستان «بچه‌­های کشتی رافائل» محمدرضا مرزوقی که به تازگی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر و روانه بازار نشر شده است. اگر می‌خواهید بدانید به سر محمد و آتوسا و کوروش چه آمد و کشتی رافائل چگونه غرق شد، کتاب را بخوانید.

کشتی رافائل، بزرگ­ترین کشتی تفریحی بوده که تا آن زمان، وارد آب­‌های خلیج فارس می‌­شود و توجه بسیاری را به خود جلب می‌­کند. این کشتی تفریحی که در اندازه و گنجایش تقریبا نزدیک به تایتانیک بوده با این تفاوت که امکاناتی بسیار بیش­تر و به روزتر از تایتانیک داشته وقتی وارد خلیج فارس می­‌شود که هنوز هیچ­کدام از کشورهای منطقه کشتی­‌ای به بزرگی و با امکانات رافائل به خود ندیده بود.

مرزوقی با دستمایه قرار دادن داستان ورود این کشتی به بوشهر و سرگذشت غم انگیزش نه تنها نقبی به سال­‌های جنگ زده بلکه تلاش داشته کودکی خود و هم نسلانش را بار دیگر و با نگاهی امروزی مرور کند. گذشته‌­ای که با جنگ عجین شده. جنگی که در کنار سختی­‌هایش، شادی­‌های ماجراجویانه و کودکانه‌­ای دارد که باعث می­‌شود نگاه راوی به آن نه تنها تلخ و گزنده نباشد بلکه با کمی مطایبه، لحظات حمله هوایی را به لحظاتی سرگرم کننده و خنده دار تبدیل کرده است.

«بچه‌های کشتی رافائل» که در سری داستان‌های «طرح رمان نوجوان امروز» کانون پرورش فکری می‌گنجد  با شمارگان ۱۰ هزار نسخه و به قیمت ۶ هزار تومان به بازار نشر عرضه شده است.

کد خبر 2527212

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha