خبرگزاری مهر - گروه هنر: انیمیشن سینمایی «شاهزاده روم» به کارگردانی هادی محمدیان و تهیه کنندگی حامد جعفری سال گذشته با نمایش در سی و سومین جشنواره فیلم فجر توجه منتقدان را به خود جلب کرد و حال این روزها در سینماهای کشور روی پرده است.
این فیلم داستان عاشقی و دلدادگی پرنسسی مسیحی و پاکدامن به نام ملیکا را روایت میکند که از تبار پدر از نوادگان یشوعا وصی حضرت عیسی و از تبار مادر نواده قیصر روم است. سرنوشت این بانوی پاکدامن به گونهای رقم میخورد که وی در نهایت به بلاد اسلامی عزیمت میکند. این پرنسس مسیحی پس از آنکه به همسری امام یازدهم شیعیان در میآید، مادر منجی بشریت میشود...
«شاهزاده روم» در کنار موضوع و محتوایی که مطرح میکند از تکنیک و ساختار سینمایی قابل توجهی برخوردار است و همین امر بررسی آن را مهم و ضروری مینماید و بدین منظور در خبرگزاری مهر میزبان هادی محمدیان کارگردان، حامد جعفری تهیهکننده و حسین مهدوی مسئول بخش صداگذاری این انیمیشن بودیم تا در میزگردی به بررسی روند ساخت، مشکلات ساخت این اثر به ویژه در بخش تامین منابع مالی، فیلمنامه، تکنیک ساخت و ... بپردازیم.
در بخش نخست این نشست تمرکز بحث بیشتر بر روند تولید، تشکیل کمپین تبلیغاتی و مشکلات مالی تولید و تبلیغ این انیمیشن ایرانی بود. با ما در این میزگرد همراه می شوید.
* خیلی خوشحالم که فیلم شما در فصل مناسبی اکران شده گرچه لازم بود و است که برنامه های متفاوتی برای تبلیغات داشته باشید تا این انیمیشن بتواند به خوبی به مخاطب هدفش معرفی شود. به اعتقاد من باید کمپین تبلیغاتی شما به اندازه ای قوی عمل کند که دیدن این انیمیشن برای بچه ها به یک نیاز تبدیل شود و آنها خودشان برای فیلم تبیلغ کنند. به هر حال در میان معضلات و مشکلات اکران، شما باید ایده های نو داشته باشید تا بتوانید اکرانی موفق داشته باشید.
هادی محمدیان: این صحبت ها را آقای جعفری در مقام تهیهکننده بهتر می توانند جواب دهند.
* از ایشان هم وقتی به جمعمان اضافه شوند، می پرسم.
محمدیان: من بحث را از اینجا شروع میکنم که در دورانی که ما بچه بودیم سینمای کودک در حوزه رئال و عروسکی تولیداتی داشت ولی در همان سال ها نیز سینمای انیمیشن بلند داستانی نداشتیم؛ گرچه به مرور همان سینمای کودک هم از رونق افتاد و دیگر سالها است که فرهنگ سینما رفتن بین بچه ها وجود ندارد و خیلی سال است که دیگر فیلم کودک به معنای واقعی آن نداریم. همین اتفاق باعث شده که خانواده ها هم سینما رفتن همراه با بچه هایشان را فراموش کنند و این مساله، کار ما را به عنوان گروهی که یک انیمیشن برای بچهها اکران کرده است، سخت می کند.
در چنین شرایطی ما علاوه بر اینکه باید فیلم خوب بسازیم و با اوضاع بد اکران هم دست و پنجه نرم کنیم باید با این مساله فرهنگی که بدان اشاره کردم هم مواجه شویم. البته اگر پدر و مادرها «شاهزاده روم» را امتحان کنند و با بچه هایشان به سینما بروند تجربه متفاوتی برایشان رقم می خورد و راه برای سینمای کودک هم کمی باز می شود.
یادمان باشد در کشورهای صاحب صنعت سینما هم دیگر سینمای کودک از حالت سینمای عروسکی فاصله گرفته و کشورهای صاحب صنعت سینمای کودک به سمت انیمیشن رفته اند و این ما هستیم که از این مقوله عقب مانده ایم حال در چنین شرایطی انیمیشنی در کشور ما تولید و اکران شده که به زعم من همه باید تلاشمان را بکنیم که در اکران هم موفق باشد.
تا آنجایی که به ما بستگی داشت، سعی خودمان را کردیم که در تولید استانداردهای جهانی را رعایت کنیم و از شروع ایده تا پایان تولید استاندارد بمانیم. هرچند زمان و بودجه مان به دلیل اینکه در بخش خصوصی بودیم، اندک بود ولی سعی کردیم مرحله ای را حذف نکنیم، البته حرف شما هم درست که در مرحله پس از تولید هم باید حرفه ای عمل کنیم تا این تصویر کامل با مرحله پس از تولید حرفه ای، کامل تر شود.
ما در تولید از حرفه ای های این امر در صدا، تدوین، دوبله و موسیقی و ... بهره بردیم و در مرحله پس از تولید هم آقای جعفری و دوستانشان تلاش کرده اند برای اکران ستاد تبلیغاتی داشته باشند و در حوزه رسانه هم دوستان به کمک ما آمده اند و به ویژه برای اکران مدارس شبکه توزیع مویرگی پیدا کرده ایم. کارهای تبلیغاتی هم به طور منسجم دنبال می شود، بیلبوردهای شهری هم داریم؛ البته این کمپین هم متناسب با بودجه ما است. ان شاءالله با فروش «شاهزاده روم» برای کارهای بعدی این روند تکمیل تر می شود و ما از اینجا به بعد تیم و کمپانی حرفه ای تری خواهیم بود.
* اشاره کردید که کمپین تبلیغاتی راه انداختید ولی من آن فضاسازی و ایجاد موج را احساس نمی کنم. وقتی از کمپین تاثیرگذار صحبت می کنیم باید به نمونه «شهر موشها» اشاره کنیم. گرچه می شود بخشی از موفقیت آنها را به حساب منابع مالی و همان پشتوانه نوستالژیک فیلم گذاشت ولی به غیر از آن باید از آن به عنوان یک الگوی موفق در عرصه تبلیغات هم نام برد که شما می توانید از آن الگوبرداری کنید. شما با قشری رو به رو هستید که اگر درست با آنها دیالوگ و برخورد کنید برای دیدن این انیمیشن به عنوان یک محصول سالم اسلامی به سینما خواهند آمد. فکر می کنم شما خوب جریان سازی نکرده اید.
محمدیان: اگر بخواهیم تبلیغات این فیلم را با «شهر موشها» مقایسه کنیم باید شرایط دیگر را هم در نظر گرفت. در کشور ما اعتماد به انیمیشن وجود ندارد و هیچ کسی توقع ندارد یک فیلم انیمیشن سینمایی برای کودک و نوجوان وارد گیشه شود و تصور اکثر مردم از انیمیشن همان تولیداتی است که مرکز صبا می سازد و از تلویزیون پخش می شود با همان کیفیت. تا حالا از ایرانی ها کار باکیفیت ندیدهاند.
* یا عادت ندارند پول بدهند بروند سینما انیمیشن ایرانی ببینند.
محمدیان: این هم هست ولی نکته مهم این است که تا بحال کار با کیفیت نبوده و در نتیجه اعتماد ندارند که به سینما بروند. ما خیلی سختی کشیدیم که این انیمیشن به اکران برسد. «شهر موشها» با ما قابل مقایسه نیست و تیم ما و آقای جعفریان و دوستان در حال جنگ هستند تا این اتفاق بیفتد. باور کنید اصلا حمایت و اعتماد وجود ندارد. در اکران فجر خیلی ها غافلگیر شدند که ما هم توانستیم انیمیشنی با این کیفیت بسازیم وقتی آقای عظیمی نژاد (آهنگساز) و ایوبی (تدوینگر) آمدند و در مرحله صداگذاری و تدوین کار ما را دیدند می گفتند آن روز آمدیم که یک کار معمولی ببینیم و «نه» بگوییم ولی در آن مرحله که کار کامل نبود و ما فقط چند شات رنگی داشتیم از کار خوششان آمد و خیلی با ما همکاری کردند و بزرگوارانه دوستان حرفه ای در اوج شلوغی کار فجر پذیرفتند که برای انیمشن کار کنند. می خواهم بگویم خود اهالی سینما هم اعتماد نداشتند که می توانیم کار با کیفیت بسازیم. به نظرم «شاهزاده روم» مهم ترین کاری که کرد این بود که ثابت کند ما هم می توانیم کار با کیفیت ایرانی بسازیم.
ما به معنای واقعی در بخش خصوصی جنگ می کنیم تا اتفاقات خوبی بیفتد. ما در همان تولید هم می دانستیم کجاها ضعف داریم ولی باید از آن می گذتشیم چون منابع مالی کافی نداشتیم. این اتفاق به صورت خودجوش و با انگیزه و علاقه تیم تولید انجام گرفت وگرنه در ایران صنعت انیمیشن وجود ندراد. در صنعت سینمای انیمیشن جهان کمپین های تبلیغاتی از همان زمان پیش تولید کارشان را شروع می کنند و بنگاه های خبری شان شروع به خبرسازی می کنند که فلان ایده توسط فلان کمپانی قرار است ساخته شود ولی شما آن زمان از فعالیت ما را به یاد آورید که یک گروه تنها بودیم که می خواستیم یک انیمیشن بسازیم و حتی نمی دانستیم اثرمان اکران می شود یا خیر. در نتیجه ما بخشی از زمان تبلیغاتمان را از دست داده ایم. ما باید از ۲ سال پیش شروع می کردیم ولی آن موقع یک تیم تنها بودیم که کسی به آن اعتماد نمی کرد. آقای جعفری و دوستانش با چنگ و دندان پروژه را جمع کردند و ناملایمتی های زیادی وجود داشت.
حسین مهدوی: وقتی فیلمی در سینمای جهان تولید می شود به اندازه نصف هزینه تولید آن برای تبلیغات هزینه می شود؛ اتفاقی که در کشور ما به درستی رقم نمیخورد. باید بدانیم حتی یک اثر اگر خوب هم نباشد تبلیغات باید کار خود را بکند.
بحث پرزنت کردن «شاهزاده روم» و نقش شما به عنوان رسانه در معرفی یک انیمیشن که از لحاظ کیفی جایگاه خوبی دارد بسیار مهم است. ما اگر در تبلیغات کم بگذاریم این فیلم هم مثل خیلی از آثار دیگر شکست می خورد و این در حالی است که این انیمیشن خوش ساخت در انتقال مفاهیم مذهبی خوب عمل کرده و دستاندرکاران تولید آن هم با باور صادقانه آن را ساخته اند. گاهی آثاری ساخته می شوند که سازندگان آن به پیامی که در اثر گنجانده شده باور ندارند ولی درباره «شاهزاده روم» مساله اینگونه نبود و عوامل با باور کامل به موضوع اثر سعی کردند کار باکیفیتی عرضه کنند. ولی همانطور که اشاره کردید شوت نهایی را تبلیغات می زند و اگر شهرداری در تبلیغات شهری و تلویزیون هم در تبلیغ اثر همراهی نکنند، همه این تلاش ها و خلوص نیت ها در رسیدن محصول نهایی به دست مخاطب با شکست روبه رو می شود.
من میخواهم این سوال را مطرح کنم که برای انتقال پیام به کودک چه فرمتی بهتر از انیمیشن وجود دارد؟ متاسفانه در کشور ما هر چند سال یکبار یک انیمیشن ساخته میشود و بعد فراموش میشود. با این که ۹۰ درصد از سینمای ما با حمایت دولت پیش می رود ولی تیم تولید «شاهزاده روم» واقعا حمایت جایی را نداشتند و حالا اگر رسانه ها کمک نکنند باز این پروسه تولید انیمیشن تا چند سال بعد که آیا کار دیگری ساخته شود یا نشود، قطع میشود.
* آقای جعفری در غیاب شما درباره لزوم و اهمیت تبلیغات صحبت کردیم و نقشی که می تواند در موفقیت «شاهزاده روم» داشته باشد.
حامد جعفری: ما برای ساخت «شاهزاده روم» تلاش زیادی کرده ایم و دوست داریم اثرمان اکران موفقی داشته باشد و حتی پرفروش ترین فیلم سال شود ولی همیشه محدودیت ها است که بر ما حاکم می شود. محدودیت مالی و زمانی باعث می شود که ما در تصمیم هایمان آن چیزی را که دلمان می خواهد انجام ندهیم. ما تمام تلاشمان را کرده بودیم که در قدم اول این انیمیشن را تولید کنیم و همیشه فکر می کردیم در تولید نهادهایی هستند که کمک می کنند ولی این اتفاق نیفتاد.
کار ما همه المانهایی که یک کار باید داشته باشد تا حمایت شود، دارد ولی هیچ نهادی برای حمایت اقدام نکرد. البته صدا و سیما الان به ما کمک می کند و با بنیاد فارابی مشغول مذاکره هستیم که شاید یک کمک هایی بکنند گرچه کمی دیر است.
ما در بحث مالی واقعا مشکل داشتیم و خیلی وقتها تصمیم هایی را به دلیل کمبود بودجه نگرفتیم و امروز حتی ۱۰ تا ۱۰۰ هزار تومان را هم با محاسبه چندباره هزینه میکنیم. چند ماه پیش یک برنامه بلندبالایی نوشتیم که یک میلیارد تومان برای تشکیل و فعالیت کمپین تبلیغاتی هزینه نیاز داشت ولی هر چه جلوتر رفتیم برنامه ها را یک به یک خط زدیم. این محدودیت باعث شد از یکسری اتفاقات بگذریم که می دانیم به فیلم مان ضربه می زند. نیاز داشتیم آموزش و پرورش حمایت بیشتر میکرد و ترغیب بیشتری انجام می گرفت مثلا نامه ای به مدارس میزدند که دیدن این انیمیشن برای بچه ها بلامانع است.
باور کنید اگر راهکاری برای تامین مالی داشتم حتما از آن استفاده می کردم. حتی اگر لازم بود چیزی را بفروشم می فروختم ولی هر چه داشتیم سر تولید خرج کردیم. الان دیگر ته ماجرا است.
ادامه دارد...
نظر شما