به گزارش خبرگزاری مهر، پنجمین کنگره بین المللی امام سجاد(ع) با پخش پیام تصویری آیت الله جوادی آملی و با حضور اندیشمندان داخلی و خارجی یکشنبه ۱۷ آبان در بندرعباس برگزار شد.
آیت الله جوادی آملی در پیام خود به این همایش به تشریح اهمیت صحیفه سجادیه به عنوان نقشه الهی در دستیابی به کمالات معنوی پرداخت.
متن کامل پیام وی به شرح زیر است:
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
«الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين و الأئمة الهداة المهديين سيّما خاتم الأنبياء و خاتم الأوصياء(عليهما آلاف التحيّة و الثناء) بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّيء الي الله».
ايام سوگ و ماتم سيّد شهدا حسين بن علی بن ابیطالب(ع) و ايام سوگواري وجود مبارک امام سجاد را به پيشگاه عموم علاقهمندان به قرآن و عترت و شما فرهيختگان تسليت عرض می کنيم!
مقدم شما انديشوران و فرهيختگان حوزوي و دانشگاهي در اين همايش و کنگره وزين سپاسگزاريم و از برگزارکنندگان اين همايش و کنگره عظيم مخصوصاً نماينده محترم وليّ فقيه در استان حقشناسي میکنيم و از همه بزرگواراني که با ايراد مقال يا ارائه مقالت بر وزن علمي اين کنگره افزودند، سپاسگزاريم و از ذات اقدس الهي مسئلت میکنيم که سعي همگان مشکور وليّ عصر باشد!
جريان صحيفه سجاديه و تجلّي امام چهارم در اين صحيفه نوراني ره آوردهاي فراواني دارد، گرچه صبغه دعايي دارد، لکن معارف وحيانيِ آن فراوان است. در جريان توحيد، نظام هستي را طرزي موحدانه تعريف میکند که جز خدا و رحمت رحمانيهٴ او چيزي در عالم حاکم نيست. کلّ نظام مخلوق اوست به نحو «کون تام» , در تحت تدبير اوست به نحو «کون ناقص» , لکن اراده الهي کارگشاست. خدا بدون اينکه سخن بگويد با اراده جهان را تدبير میکند، چه اينکه امام سجاد(ع) در يکي از اين ادعيه نوراني فرمود: «فَهِيَ بِمَشِيَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ»؛ [۱] يعني سپهر آفرينش و نظام هستي با مشيت و اراده تو کار می کند، بدون اينکه سخني بگويي، چون کلام خدا همان فعل خداست.
«إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»، [۲] نه با صوت است نه با ندا و مانند آن، اين در سخنان نوراني علي بن ابیطالب(سلام الله عليه) است که «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»، با کلماتي که بشر سخن میگويد، خدا سخن ندارد: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ کُنْ فَيَکُونُ﴾[۳] اين ﴿کُنْ فَيَکُونُ﴾، همان ايجاد و وجود خواهد بود، «فَهِيَ بِمَشِيَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ» اين مطلب اول درباره کيفيت تدبير نظام آفرينش.
مهندسي عالَم را رحمت مطلقه خدا به عهده دارد، گرچه خدا هم رحمت دارد هم غضب، هم ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ﴾[۴] است و هم «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ»، [۵] لکن منتقم بودن خدا در قبال رحمت رحيميه اوست، نه در برابر رحمت رحمانيه او، خدا هم رحيم است هم منتقم، ﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ﴾، [۶] لکن منتقم بودن خدا و منعم بودن خدا اين اوصاف خاصّه زير پوشش آن رحمت مطلقه رحمانيهاند، رحمت رحمانيه در فرهنگ اهل بيت مقابل ندارد، در قرآن کريم رحمت رحمانيه مقابل ندارد، چون فرمود: ﴿رَحْمَتي وَسِعَتْ کُلَّ شَيْءٍ﴾[۷] آنچه مقابل دارد، رحمت رحيميه است که قهر و انتقام الهي در مقابل رحمت رحيميه است، لکن طبق بيان نوراني امام سجاد(ع) در صحيفه اين رحمت رحيميه و آن انتقام، آن انتقام و اين رحمت رحيميه که مقابل هم هستند، هر دو به رهبري رحمت رحمانيه اداره میشوند.
در يکي از دعاهاي نوراني فرمود: «أَنْتَ الَّذِي تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ» [۸] اي خدايي که رحمت رحيميه او و غضب او رهبريِ رحمت رحمانيه را پذيرفتند، اينکه گفته می شود؛ رحمت خدا بيش از غضب اوست اين سخن تام است، ولي سخن دقيقتر آن است که رحمت رحمانيه خدا پيش از غضب اوست نه تنها بيش از غضب او، رحمت رحمانيه بيش از غضب اوست، روشن است، چه اينکه بيش از رحمت رحيميه است، ولي پيش از غضب اوست، قبل از اينکه خداي سبحان بر کسي غضب روا بدارد، رحمت رحمانيه نقشه میکشد که کجا جاي انتقام است، کجا جاي اِنعام «أَنْتَ الَّذِي تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»، قبل از اينکه خداي سبحان غضب کند و انتقام بگيرد رحمت رحمانيه نقشه می کشد راه نشان می دهد آن وقت غضب وارد می شود، پس رحمت رحيميه و غضب الهي که همان انتقام است اين دو مقابل هم هستند، رحمت رحيميه مقابل دارد، ولي رحمت رحمانيه که ﴿وَسِعَتْ کُلَّ شَيْءٍ﴾ مقابل ندارد و آن نقشه می کشد و برابر آن نقشه، رحمت رحيميه و غضب سامان میپذيرد و امور را اداره می کند.
وقتی که روشن شد، نظام هستي را خدا با مشيت اداره می کند نه با سخن و لفظ و تدبير هم با مهندسي رحمت رحمانيه است که غضب را و رحمت رحيميه را زير پوشش دارند، حالا درباره انسانيّت سخن فرمودند که انسان چيست؟ مجموع آنچه از سوره مبارکه «يس» و برخي از ادعيه صحيفه سجاديه در تعريف انسان برمیآيد، اين است که «الانسان هو الحيّ المتألّه الحميد»، توده مردم انسان را به عنوان حيوان ناطق می شناسند، لکن انسان در حقيقت همان «الانسان هو الحيّ المتأله الحميد» است، انسان زنده است، براي اينکه قرآن با او کار می کند، اين مطلب اول.
﴿لِيُنْذِرَ مَنْ کانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْکافِرينَ﴾[۹] بر اساس صنعت احتباک [۱۰] که چهار چيز را وقتي بخواهند بگويند، دو چيز از آن چهار چيز را ذکر میکنند تا بقيه روشن شود، انسان يا زنده است يا مرده، زنده يا مؤمن است يا کافر، ولي قرآن کريم «حيّ» را در برابر کافر قرار داد: ﴿لِيُنْذِرَ مَنْ کانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْکافِرينَ﴾، معلوم میشود که مؤمن و موحد زنده است و کسي که زنده است، انسان است: ﴿وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْکافِرينَ﴾ آنها مُردهاند. در قبال کفر، ايمان است که ثابت می شود در قبال حيّ، مرگ است که ثابت می شود، کافر مُرده است و مؤمن حيّ است و زنده.
اين تعريفي است که از قرآن درباره انسان برمی آيد؛ اما در اوّلين دعاي صحيفه سجاديه برمی آيد که انسان فصل اخيرش آن حميد بودن است؛ يعني انسان «حيٌّ متألهٌ حميد» که اگر حمد و ستايش پروردگار نباشد، ديگر انسان نيست؛ لذا فرمود: خدايا! تو را سپاس که آيين حمد و شکر را به ما آموختي و ما آشنا شديم که تو را حمد کنيم و اگر انساني خدا را حمد نکند، اين افراد «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ»، [۱۱] اگر کسي شاکر و حميد و حامد نباشد، اين فصل اخير را ندارد، فصل اخير انسانيّت انسان، حمد و سپاس در برابر ذات اقدس الهي است. اينطور انسان را معرفي کرد و جهان را معرفي کردن نتيجه کار وجود مبارک امام سجّاد است در صحيفه سجاديه؛ لذا مسئله دعا را به عنوان اينکه نور است به ما معرفي کرده و در ساير کلمات نوراني، سعي بليغ آن حضرت اين بود که ما از اين نقشه الهي که رحمت رحمانيه استفاده کنيم و از آن حمد الهي که فصل اخير ماست، استفاده کنيم.
در بخش ديگر مهرباني و رحمت خاصّه ذات اقدس الهي را بيان میکند، در دعاي وداع ماه مبارک رمضان عرض می کند: خدايا! کاري که تو کردي و میکني، بی سابقه است و آن کار اين است که در تجارت و معامله همواره يک طرف آگهي مزايده میزند يک طرف آگهي مناقصه، آنکه میخواهد بفروشد، آگهي مزايده میزند، آنکه میخواهد بخرد، آگهي مناقصه میزند، خريدار میگويد هر که ارزانتر میدهد من از او میخرم، فروشنده می گويد هر که گرانتر می خرد من به او می دهم، تو خريداري هستي که آگهي مزايده میزني، اين مخصوص توست، درست است که تو مشتري هستي و خريداري! ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَري مِنَ الْمُؤْمِنينَ﴾، [۱۲] درست است که گاهي مستأجري و ديگران اجير تو هستند، بخواهي به آنها اجر بدهي! ﴿بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾؛ [۱۳] اما تو در عقود و در عهود و در معاملات و در داد و ستدها برعکس همه آنجا که بايد آگهي مناقصه بزني، آگهي مزايده می زني! «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَی»؛ [۱۴] سَوْم، يعني معامله، اينکه میگويند ورود در سُوْم برادر مؤمن مکروه است؛ يعني وقتي برادر مؤمن دارد چيزي را می خرد يا می فروشد، انسان وارد نشود.
امام سجاد به ذات أقدس الهي عرض می کند: پروردگارا! تنها تويي که در خريدن، آگهي مزايده میزني، می گويي من بيشتر از ديگران می خرم، اعلام عمومي کردي و به جوامع بشري گفتي، شما جانتان را به هر چه می خواهي بفروشي من بيشتر می خرم. وقتتان را، عمرتان را به هر که می خواهي بفروشي، من بيشتر می خرم. خدماتتان را، کارتان را، علمتان را در هر راهي بخواهي صرف کني، من بيشتر می خرم و سرانجام هر کاري که می خواهي برای ديگران انجام بدهي و در برابر آن مزدي می خواهي، من بيشتر می خرم، «وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَی» اين کار فقط کار توست! هر چه تو می خري، گرانترين قيمتها را خواهي داد.
بنابراين ما با خدايي سر و کار داريم که مهندس رحمت مطلقه است و جهان را با رحمت اداره می کند و چيز اندکي که ما به خداي سبحان تقديم می کنيم، بيشترين و گرانترين بها را به ما می دهد و بخش پاياني اين است که در تمام داد و ستدها کسي عِوض را می دهد معوّض می گيرد، ديگري معوّض را می دهد عوض می گيرد؛ اما داد و ستد با خدا، تجارت با خدا که ﴿يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ﴾[۱۵] عوض و معوّض هر دو را خدا به ما می دهد، چه اينکه اگر ـ معاذ الله ـ با شيطان معامله کرديم، عوض و معوّض هر دو را او می برد، چنين نيست که شيطان چيزي به ما بدهد و آنچنان نيست که خداي سبحان چيزي را براي خود بگيرد، کدام تجارت از اين سودآورتر است که عوض و معوّض هر دو را بنده ببرد!؟ اگر ذات اقدس الهي جان ما را میخرد جان ما را تطهير میکند، تنزيه میکند، تکميل میکند، تتميم میکند، سر جاي خود قرار می دهد، ما ما هستيم به لطف و عنايت او!
اميدواريم ذات أقدس الهي به همه شما فرهيختگان و دانشوران و انديشمندان و علما و آيات و حجج حوزوي و دانشگاهي سعادت و سيادت دنيا و آخرت مرحمت کند و توفيق فراگيري معارف وحياني امام سجّاد(ع) را به همگان مرحمت کند و از برگزارکنندگان اين کنگره عظيم بينالمللي مخصوصاً از نماينده محترم وليّ فقيه در استان به أحسن وجه بپذيرد!
نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملت و مملکت ما را در سايه امام زمان حفظ بفرمايد!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولياي الهي محشور بفرما!
خطر استکبار و صهيونيسم را به خود آنها برگرداند!
تکفيري و سلفي و داعشي را مخذول و منکوب بفرمايد!
غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته
................................................
[۱]. صحيفه سجاديه، دعاي ۷.
[۲].نهج البلاغه(للصبحي صالح)، خطبه ۱۸۶.
[۳]. سوره يس، آيه ۸۲.
[۴]. سوره اعراف، آيه ۱۵۱؛ سوره يوسف، آيه ۶۴ و ۹۲.
[۵]. تهذيب الأحکام، ج ۳، ص ۱۰۸.
[۶]. سوره سجده، آيه ۲۲.
[۷]. سوره اعراف، آيه ۱۵۶.
[۸].صحيفه سجاديه، دعاي ۱۶.
[۹]. سوره يس، آيه ۷۰.
[۱۰]. «احتباک» در بديع، بدين معناست که در دو کلام پياپي، از جمله اول، قسمتي ـ که مشابه آن در جمله دوم بيان شده است ـ حذف شود و از جمله دوم نيز بخشي ـ که در جمله اول بدان اشاره شده است ـ حذف گردد. اين صنعت با خلق ظرفيتهاي معنايي در بخشي از آيات قرآن، معناي گستردهاي را در قالبي محدود، به نمايش میگذارد که پژوهش در آن، نشانگر تأثير علم بديع در تفسير است.
[۱۱].صحيفه سجاديه، دعاي ۱.
[۱۲]. سوره توبه، آيه ۱۱۱.
[۱۳]. سوره زمر، آيه ۱۰.
[۱۴].صحيفه سجاديه، دعاي ۴۵.
[۱۵]. سوره فاطر، آيه ۲۹.
نظر شما