خبرگزاری مهر- گروه هنر: نام «رادیو هفت» هنوز هم برای خیلی ها یادآور برنامه ای دوستداشتنی است که به یکباره تعطیل شد و طرفداران آن تا مدت ها سراغ ادامه آن را میگرفتند و در نهایت هم گروه سازنده آن به شبکه چهار کوچ کرده و مدتی است با «صد برگ» مهمان خانه ها هستند.
«صد برگ» بنا به ماموریت های شبکه چهار ساختاری اطلاعات محور دارد و کمی بیشتر مبتین بر مسایل روز جامعه حرکت می کند. مجریان برنامه به اتفاقات فرهنگی و هنری روز اشاره می کنند و حتی در طول برنامه از کارشناسان و مشاورانی بهره گرفته می شود که بتوانند به مسایل و معضلات جامعه امروز در حوزه های مختلف بپردازند. با این حال همه اینها تنها از یک فیلتر می گذرد و آن نگاه تیم این برنامه است. نگاهی که همیشه سعی می کند دغدغه و امضای خود را هم در برنامه سازی حفظ کند و هم به جزییات توجه داشته باشد.
خبرگزاری مهر به بهانه حضور مجدد تیم برنامه ساز «رادیو هفت» در تلویزیون گفتگویی را با محمد صوفی و منصور ضابطیان تهیهکننده و کارگردان مشترک برنامه و شاهین شرافتی یکی از مجریان برنامه ترتیب داد تا درباره برنامه جدیدشان سخن بگویند.
آنها در بخش اول این گفتگو بیان کردند که یک وجه تمایز فعالی «صد برگ» که قرار است در آینده به ویژگی منحصر به فرد این برنامه هم تبدیل شود مستندهایی است که در برنامه نمایش داده می شود و همچنین از زحماتی که برای ساخت مستندگزارش های برنامه صورت می گیرد، سخن گفتند.
در بخش دوم گفتگو نیز به مواردی چون اهمیت دادن به جزییات کوچک که همچون سس غذا هستند و اینکه قرار است مستندهایی که از برنامه «صد برگ» پخش می شوند به برند این برنامه تبدیل شوند، اشاره شد.
*با پیشینه ای که مخاطب از شما به عنوان تیم سازنده «رادیو هفت» دارد، در «صد برگ» هم به دنبال تفاوت هایی با دیگر برنامه ها می گردد. به زعم خودتان کار شما چه تفاوتی با برنامه های شبکه های دیگر دارد؟
صوفی: برنامههای ترکیبی فرمول مشخصی دارند که در تمام شبکهها یکسان طراحی میشوند. ما در تمام این سالها گفتهایم تنها چیزی که ساختار برنامهها را متفاوت میکند، یک سُس متفاوت است. در واقع برنامهسازی هنر آماده کردن سُس است، مهم این است که چقدر بلد باشید از ابزار خود استفاده کنید یعنی ریتم درستی را طراحی و از هر بخش و موضوعی به اندازه و در جای درست خود استفاده کنید.
ضابطیان: محصولی که تولید میکنید نباید هدفش تنها پر کردن تایم برنامه باشد. شاید ساخت یک گزارش در حالت معمول، توجیه اقتصادی چندانی نداشته باشد که شما گروهی از عوامل را به نقطهای ببرید تا یک گزارش سه دقیقهای تهیه کنید و شاید اگر شخص دیگری باشد، با همین گروه، هزینه و... یک گزارش ۱۲ دقیقهای تولید کند، اما این همان کاری است که باعث میشود برنامه از ریتم لازم بیفتد و افت شدیدی پیدا کند و همین باعث میشود که ما ترجیح بدهیم از کل گزارشی که تهیه میکنیم، سه دقیقه را استفاده کنیم.
وقتی شما یک مجله فرهنگی دارید باید به رویدادهای مختلف بپردازید. ما هم قطعات و ترانههای مختلفی را پیدا کرده و که آنها را در گزارش ها با یکدیگر ترکیب می کنیم. این ترکیب باعث می شود چینش جدیدی حاصل شود و گزارش های برنامه را به نوعی ارتقا داد و باعث شود گزارش، امضای برنامه و سبک تیم ما را پیدا کند. اینها همان دقتهایی است که شاید در وهله اول دیده نشود. به اعتقاد ما اتفاقاً دقتی خوب است که به چشم نیاید، اما حاصل آن بدون اینکه گلدرشت باشد، در ذهن مخاطب رسوخ کند و حتی برای مخاطب این سوال ایجاد شود که چرا از برنامه خوشش آمده است که دلیل آن را ما میدانیم و همین کافی است.
*موسیقی چقدر در این برنامه جایگاه دارد؟
صوفی: طبیعتاً موسیقی تاثیر دارد اما میزان استفاده از موسیقی در برنامه «صد برگ» قابل مقایسه با برنامهای مثل «رادیو هفت» نیست. در برنامه «صد برگ» بخشهای مختلف مثل مستندها، گزارشها، گفتگوها، اطلاعرسانیها و... همپای موسیقی ارزش دارد و همه اینها کنار هم باعث موفقیت برنامه میشود. در عین حال موسیقی به برنامه رنگ میدهد و فضای فکری مورد نظر ما را فراهم میکند که باز هم تاکید میکنم اهمیت آن به اندازه بکارگیری موسیقی در برنامه «رادیو هفت» نیست.
ضابطیان: آنچه برنامه را موفق میکند، استفاده درست از موسیقی است یعنی اینکه شما بدانید از یک موسیقی در چه موقعیتی، چه جایی، چه زمانی و... بهره بگیرید. ما در طراحی این موسیقی ها به نوعی سلیقهای مشترک رسیدهایم یعنی عوامل برنامه از جمله تدوینگر، دستیار کارگردان، مجری و... همه در این سالها دارای یک سلیقه مشترک شده اند و وقتی از موسیقی حرف میزنیم، گویی همه از یک المان مشترک حرف میزنند. وقتی گفته میشود موسیقی بیکلام، همه به نوعی میدانند که چه نوع موسیقی مدنظر است و ما چندان نظرات مختلفی نداریم. بنابراین به طور مثال موسیقیهایی که انتخاب میشود در ۹۰ درصد موارد همان گزینهای است که اگر من یا صوفی قرار بود انتخاب کنیم، انتخاب میکردیم. خیلی از موسیقیهایی را که اشکان مزیدی انتخاب میکند بر اساس یک سلیقه جمعی شکل گرفته است. ما همیشه به تیمی بودن خود افتخار کردهایم و به آن بالیدهایم. ما به نوعی همفکری در تیم خود رسیدهایم که هر کسی مثل چرخدنده در جای خود قرار گرفته است و برای رسیدن به این ریتم و همفکری مشترک، هزینههای زیادی هم پرداخت کردهایم. تیم ما تیم بزرگی است و اگرچه هر شب یک ساعت برنامه داریم، اما همکاری ما خیلی بیشتر از اینهاست. ما این هزینه را پرداخت کردهایم که به همان عملکردی مشابه چرخ بودن برسیم و هر کسی بداند که چه کاری را باید انجام دهد و کارش را به بهترین شکل ممکن انجام دهد.
درواقع ما کارگردان و تهیهکننده برنامه هیچ وقت به عنوان خدایان برنامه نبودهایم. همیشه به نظرهای دیگران حتی اگر آنها را رعایت نکردیم، احترام گذاشتیم. حتی مجریمحور هم نبودهایم. من خودم هم از مجریهای برنامه هستم اما پرهیز داشتم که به عنوان منصور ضابطیان و به عنوان مجری از دیگران برجستهتر باشم و سعی کردم به عنوان تهیهکننده و کارگردان برنامه مطرح باشم. مجری ها هم همیشه به عنوان عضوی از یک تیم با رسانهها گفتگو و مصاحبه کردند، تفکر تیمی چیزی نیست که ما تنها شعار آن را بدهیم، بلکه به دنبال تحقق آن هم هستیم، زیرا مسالهای است که جامعه از نبود آن آسیب میبیند. ما همیشه از این ناحیه که حرف یکدیگر را نمیفهمیم و نمیتوانیم با یکدیگر به فعالیت مشترک برسیم، ضربه خورده ایم.
*این دقیقا نکته ای است که همیشه در برنامه های خارجی می شنویم و می بینیم اما در برنامه ها و حتی فیلم و سریال های ایرانی وجود ندارد.
ضابطیان: تلاش ما همیشه بر این بوده است که تا زمانی که کار میکنیم به صورت جمعی فعالیت داشته باشیم و این یعنی اینکه اهمیت همه افراد تیم ما به یک اندازه است، از خانم سارا اسکویی که تمام رابطه ما با جهان مجازی و حقیقی از طریق وی است، گرفته تا خود ما که تهیهکننده و کارگردان هستیم، تا عوامل تولید، جانشینان، مجریها و... به یک اندازه است.
شرافتی: این تیم یک فصل مشترک دارد و آن دغدغههایی است که در ناخودآگاه همه عوامل وجود دارد که شاید به آنها عمل میکنند، اما در خودآگاه هیچگاه درباره آن دغدغهها سخن نمیگویند. اگر شما بخواهید برای ساخت یک آیتم شش دقیقهای، شش ساعت وقت بگذارید، شاید نه در دنیای منطقی برنامهسازی و نه در دنیای تجارت جایی نداشته باشد، اما زمانی که شما دغدغه داشته باشید، شاید به جای پنج ساعت، ۱۰ ساعت زمان بگذارید، چرا که خروجی برای شما اهمیت دارد. برایتان این مهم است که در جامعه موثر باشید و بتوانید دغدغه خود را منتقل کنید. این دغدغه تکتک بچههای تیم ما است و همین دغدغهها فصل مشترک همه اعضای این تیم است. در حالت عادی در دنیای تجارت درک نمیکنند که شما این همه زمان بگذارید تا یک ساعت برنامه روی آنتن ببرید. من از سال ۸۴ که در حوزه اجرا کار میکنم، حداقل با ۱۰ تهیهکننده مختلف همکاری داشتم. دغدغههای این تهیهکنندهها نسبت به تاثیرگذاری برنامه بسیار متفاوت بوده است.
ضابطیان: بچههای ما به نوعی حساسیت در کار رسیدهاند. چندی پیش یکی از مجریان به برنامه آمده بود و به تعبیر خودش فضای متفاوتی را تجربه کرد. ما در برنامه «صد برگ» در مقابل هر میهمان یک فنجان چای قرار می دهیم و در کنار نعلبکی نیز یک برگ میگذاریم و درست قبل از اینکه بخش مرتبط با این مجری آغاز شود، متوجه شدیم که برگی در نعلبکی وجود ندارد. ما در همان چند دقیقه سریعاً سعی کردیم تا برگی پیدا کنیم و در نعلبکی قرار دهیم.
این مجری وقتی این دقت و حساسیت در برنامه را دید، بیان کرد که سالها بوده است که در تلویزیون چنین توجهی را مشاهده نکرده است؛ اینکه برای عوامل یک برنامه مهم باشد که حتی یک برگ کوچک را که ممکن است اصلاً توسط دوربین دیده نشود، در نعلبکی قرار دهند. به هر حال ما معمولاً از علی حاتمی یاد میکنیم که برایش دکمه سردست لباس بازیگرش هم مهم بوده است. ممکن است زمانی این دکمه دیده نشود اما کارگردان کارش را کامل انجام میدهد، چرا که این دکمه احساسی را به بازیگر منتقل میکند که گویی همه چیز برای او به شکلی کامل مهیا شده است؛ پس حقی برای خطا کردن ندارد. ما هم در برنامه خود سعی میکنیم شرایط را به طور کامل فراهم کنیم تا خطاها را کاهش دهیم. ما معتقدیم هنر برنامهسازی، هنر جزئیات است؛ وگرنه همه همکاران برنامه میسازند و ما هم کار عجیب و غریبی انجام نمیدهیم بلکه ما به نکات کوچک و جزئی اهمیت بیشتری میدهیم. از طرف دیگر جزئیات برای مجری هم اهمیت دارد. من جز برنامههایی که تهیهکننده بودم، در برنامههای دیگری کار اجرا را بر عهده داشتم و میدانم که اگر به جزئیات در یک برنامه توجه نشود، گاهی ممکن است مجری احساس بیپناهی داشته باشد. به طور مثال زمانی ببیند که کارگردان برنامه در حال صحبت با تلفن و یا در حال قدم زدن است و کسی به او و برنامه توجهی ندارد. در چنین موقعیتی کوچکترین مسائل برای مجری اهمیت پیدا میکند. من زمانی اجرای یک برنامه گفتگومحور را بر عهده داشتم و تا چند هفته از عوامل درخواست میکردم که دو لیوان آب روی میز قرار دهند که البته بعد از سه هفته دو لیوان آب بدون هیچ پرستیژی مقابل مجری و میهمان قرار گرفت. بیتوجهی به این جزئیات کوچک میتواند انگیزه مجری را هم صرف کند و او با خودش فکر کند وقتی عوامل برنامه به چنین نکاتی توجه ندارند، پرسشها و گفتگویی هم که شکل میگیرد، اهمیتی نخواهد داشت. بنابراین باید محیطی را فراهم کرد تا همه احساس کنند کار از جدیت بالایی برخوردار است. من و آقای صوفی در «صد برگ» قبل از هر پلاتو، کنداکتور را به کارگردان تلویزیونی اعلام میکنیم. کنداکتور برنامههای ما در تلویزیون به این معروف است که بر ثانیه مبتنی شده است. به طور مثال مشخص میشود که مجری باید یک دقیقه و ۳۶ ثانیه حرف بزند که البته ممکن است چند ثانیه پس و پیش شود.
*البته فکر می کنم این ثانبه ای بودن امور در برنامه های زنده تلویزیونی و حتی رادیویی طبیعی باشد و اصلا یک قاعده است.
صوفی: قاعدتاً این امر به عنوان یک قانون در برنامه تلویزیونی باید لحاظ شود اما متاسفانه در همه برنامهها چنین اتفاقی رخ نمیدهد. خود ما همانقدر که به جزئیات در برابر دوربین توجه میکنیم، به جزئیات پشت صحنه هم توجه داریم؛ چیزهایی که مخاطب احساس نمیکند اما نتیجه آنها در خروجی برنامه تاثیر میگذارد که نمونه آن داشتن همین کنداکتور است.
شرافتی: این کار، اجرا را هم بسیار مشکل میکند به طور مثال وقتی شما به عنوان مجری میگویند یک دقیقه و ۳۰ ثانیه وقت دارید، اگر پلاتو مجری به دو دقیقه برسد، به او اعتراض میشود و یا اگر کمتر از یک دقیقه و ۳۰ ثانیه باشد، در پلاتوی بعدی با مشکل مواجه میشود. برای این منظور باید تمرین زیادی کرد تا بتوان بهترین سخن را در کمترین زمان بیان کرد.
ضابطیان: در اجرا نکته مهم دیگری هم داری و آن احساس زمان است که شما باید بدون نگاه کردن به ساعت احساس کنید که چند دقیقه گذشته است.
شرافتی: اگر کمدین های برنامه «خندوانه» را به یاد بیاورید همه این افراد با اینکه کارشان با اجرا، نویسندگی و بازی در ارتباط بود اما زمان را به نوعی از دست می دادند چون حفظ و دانستن زمان بسیار دشوار است.
*آقای ضابطیان «صد برگ» قرار است چه چیزی را برند کند؟
ضابطیان: ما در «رادیو هفت» به نوعی مرجع موسیقی شده بودیم و بسیاری از خوانندگان درخواست می کردند که اثر جدید خود را از برنامه ما پخش کنند و اتفاقا آثار متفاوتی اولین بار از برنامه ما روی آنتن رفت. به نظرم در «صد برگ» در عرصه پخش مستندها چنین اتفاقی رخ دهد و بعد از مدتی مستندسازان بخواهند که آثارشان در برنامه پخش شود. همچنین مستندازان در کارهای خود به دنبال ساخت یک نسخه «صد برگی» هم باشند.
*برنامه ای که این روزها روی آنتن دارید اطلاعات محور شده است و اگرچه یک برنامه گفتگو محور چالشی به معنای معمول آن نیست، اما از طریق گزارش مستندها چالش های کوچکی را به ذهن مخاطب وارد می سازد. خود شما چه ساختاری را برای برنامه در نظر دارید؟
ضابطیان: من معتقد هستم یک برنامه تلویزیونی باید یکی از این دو هدف را پیگیری کند، یا باید به گنجینه احساسی و یا به گنجینه دانشی مخاطب چیزی را اضافه کند. ما سعی می کنیم از طریق موسیقی، شعر، ادبیات و سخنان آرامش بخشی که از طریق مجریان برنامه پخش می کنیم به گنجینه احساسی مخاطب اضافه کنیم و در کنارش به شدت به افزایش گنجینه دانایی مخاطبمان حساسیت داریم. به این دلیل که در شبکه دانایی فعالیت داریم و در این حوزه شعار می دهیم. ممکن است برنامه باید اطلاعاتی را به مخاطب ارایه کند و یا او را وارد چالشی کند که در نهایت به گسترش قدرت دانایی در وجود او کمک کند.
*از این حیث برنامه ای جدی و کاربردی براساس مسایل روز جامعه دارید، آیا قرار نیست وارد فضاهایی چون خاطره بازی شوید؟
ضابطیان: «صد برگ» درباره چالش های فرهنگی جامعه امروز است، خاطره بازی خوب است اما به اندازه کم، شاید یک سر سوزن در برنامه. البته ما در «رادیو هفت» نه قصد خاطره بازی و نه ادعایی برای آن داشتیم در حالیکه تمام هدف برنامه ای مثل «نقره» خاطره بازی بود. انتهای برنامه هم با این جمله به پایان می رسید که اگر ما از خاطره ها می گوییم ما را ببخشید ما آدم های خاطره بازی هستیم. اصلا واژه خاطره بازی از برنامه ما باب شد و پیش از آن در هیچ برنامه رادیویی و تلویزیونی به کار نرفته بود. با این حال «رادیو هفت» قصدی برای خاطره بازی نداشت و «صد برگ» ابدا چنین هدفی ندارد و اگر هم زمانی وارد این حوزه شویم از این زاویه است که قدر امروز را بدانیم وگرنه نمی خواهیم جامعه را به سمت تقدس گذشته ببریم. همیشه گفته شده است مردمانی که در گذشته سیر می کنند افرادی افسرده و آنها که به آینده فکر می کنند افرادی مضطرب هستند و انسان های خوشبخت آنهایی هستند که در زمان حال زندگی می کنند. ما با «صد برگ» می خواهیم کمک کنیم که مردم حال خوبی داشته باشند و بخشی از این حال خوب به دانایی تعلق دارد.
*در این چند ماه چندین برنامه از شبکه های مختلف سیما روی آنتن رفت که هر یک تلاش می کرد به نوعی این خاطره بازی را برای مخاطبانش داشته باشد.
ضابطیان: اعلب این برنامه ها نقشه راه درستی ندارند و تنها سعی می کنند مجموعه ای از برنامه ها و تصاویر را از آرشیو بیرون بکشند. من همیشه گفته ام که عده ای آنتن تلویزیون را روی آرشیو آن دایورت کرده اند. نتیجه این امر برنامه هایی است که فرم جدیدی برای عرضه ندارند و مخاطب را هم دلزده می کند.
*ناراحت نیستید که «رادیو هفت» به پایان رسید؟
ضابطیان: خیر. به هرحال ما برنامه ساز هستیم و با پایان یک برنامه سراغ کار بعدی می رویم.
*یعنی برای شما تفاوتی بین برنامه ها وجود ندارد؟
صوفی: منظور این نیست که تفاوتی وجود ندارد اما مساله اینجاست که در گذشته متوقف نمی شویم. «رادیو هفت» در دوره ای تاثیر خود را در تلویزیون داشت و به خوبی از آن یاد می شود اما با این حال اگر ما فکر می کنیم کار خود را بلد هستیم این اتفاق باید در «صد برگ» هم رخ دهد.
البته نکته ای اینجا وجود دارد که باید به آن توجه کرد. هیچ برنامه ای هرچقدر هم حرفه ای باشد موفق نمی شود مگر اینکه از نوعی حمایت ستادی هم برخوردار باشد. اگر ما در سال های گذشته موفق می شدیم به این دلیل بود که نوعی همدلی بین تیم برنامه ساز و تیم های تصمیم گیرنده وجود داشت که امیدوارم در آینده هم به همین ترتیب باشد و این نکته ای است که در شبکه چهار وجود دارد و این اتفاق تیمی در آن وجود دارد. اینکه برنامه ها در این شبکه یکدیگر را حمایت و تبلیغ می کنند براساس تصمیم کلانی است که بین مدیران شبکه و برنامه سازان گرفته شده است. مدیران در این شبکه در بسیاری از موارد در کنار شما هستند و احساس نمی کنید در مقابل شما قرار گرفته اند. بنابراین اگر هم اتفاقات خوبی در برنامه «صد برگ» در حال رخ دادن است نتیجه یک کار تیمی است و نه فقط گروه برنامه ساز.
ضابطیان: میزان همدلی و حمایت در شبکه چهار و میزان انرژی که از طرف مدیران به ما رسیده است آنقدر خوب بوده است که ما چاره دیگری جز اینکه برنامه خوب بسازیم، نداریم.
گفتگو از عطیه موذن
نظر شما