به گزارش خبرنگار مهر، رمان «سرنوشت زنان و دختران» نوشته آلیس مونرو به تازگی با ترجمه مریم عروجی توسط انتشارات بوتیمار منتشر و راهی بازار نشر شده است.
آلیس مونرو نویسنده کانادایی برنده جایزه نوبل، این کتاب را در سال ۱۹۷۱ منتشر کرده است. مونرو مجموعه داستانهای مختلفی به چاپ رسانده است اما «سرنوشت زنان و دختران» یکی از رمانهای اوست و فصولش، توصیفی از تجربیات دوران نوجوانی دختری به نام دل جردن هستند.
مونرو مضامین داستان هایش را از زندگی روزمره مردم انتخاب می کند و نگاه ویژهای به مسائل و جزئیات زندگی زنان دارد. هرچند به مشکلات و دغدغههای دختران جوان بیشتر علاقه دارد، اما در کتابهای اخیرش به مسائل زنان میانسال و سالمند توجه بیشتری نشان داده است.
این کتاب حاوی ۸ داستان کوتاه با این عناوین است: فلتس رُد، وارثان جسم زنده، پرنسس آیدا، عصر ایمان، تشریفات و تغییرات، سرنوشت زنان و دختران، غسل تعمید، عکاس.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
امیدوار بودیم که اقلا برای بنزین در جایی توقف کنیم که نوشابه گازدار سرد میفروخت. آرزو داشتم تا پاترفیلد یا بلوریور سفر کنم؛ شهرهایی که جاده شان به سادگی، ناشی از مکانهایی است که ما نمیشناسیم و شهرتشان به اندازه جوبیلی نیست. با راه رفتن در خیابانهای یکی از این شهرها احساس گمنامی همچون شیئی تزئینی، یا مثل دم طاووس داشتم. اما گاهی وقتها، هنگام عصر، این امیدها فروکش میکرد، یا بعضی از آن ها که همیشه خلئی به جای گذشته بود، برآورده میشد.
فرا رسیدن تاریکی و هوای سرد پیش رویی که از طریق سوراخ کف ماشین میآمد، سر و صدای موتور کهنه، سردی حومه شهر سبب شده بود که ما با یکدیگر کنار بیاییم و ما را به خانه سوق میداد. ما از منطقهای عبور میکردیم که نمیدانستیم عاشقش هستیم، جادههایی که صاف و هموار نبود، اما منقطع و فاقد توازن قابل تشخیص بود. همچنین تپههای هموار، زمینها و چالههایی که پر از علف هرز، باتلاق و شاخ و برگ بود. درختان نارون بلند، جداگانه، هر یک به سادگی، تصویری از خود به تماشا گذاشته بود که محکوم به فنا بود، اما ما نمیدانستیم که این گونه است. آنها به شکل بادبزنهای نیمه باز بودند که گاهی اوقات به شکل چنگ در میآمدند. جوبیلی، از ارتفاع سه مایلی، در بزرگراه شماره ۴ قابل رویت بود.
این کتاب با ۳۴۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۸۰ هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما