خبرگزاری مهر-گروه هنر: در قسمت قبل خواندیم که چطور رشد فناوری و ایدهای خلاق منجر به تولد سرویسی جذاب به نام نتفلیکس شد؛ ویدیوکلوب یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم دیویدی کلوبی آنلاین که در ازای ازای مبلغی اندک، فیلمهای سینمایی را با تکیه بر شبکه گسترده پست ملی به دورترین نقاط آمریکا می رساند.
از آنجا که سیستم پخش دیویدی هنوز همهگیر نبود، نتفلیکس در شروع کار بخش عمدهای از تمرکز خود را به تبلیغات و معرفی تکنولوژی جدید معطوف کرد؛ از اسپانسری مسابقات مختلف ورزشی تا جایزه های جذاب و ارزشمندی همچون سفرهای آخر هفته ای مجانی به مهد سینمای جهان، هالیوود!
اما از آنجا که نسبت رشد کسب و کار نتفلیکس با فروش دستگاههای پخش دیویدی رابطه ای مستقیم داشت، همکاری با تولیدکنندگان این دستگاهها یکی از موثرترین سیاست های تبلیغاتی بود. نتفلیکس ابتدا با توشیبا وارد مذاکره شد و در پیشنهادی ویژه به خریداران پخشکنندههای این کمپانی، اشتراک رایگان برای سه فیلم عرضه می کرد. این تاکتیک فروش به سرعت به دیگر برندهای الکترونیکی همچون پایونیر، اچپی و همچنین مدل های تازه کامپیوترهای مکینتاش اپل گسترش یافت.
پیشنهاد بی شرمانه
اما نقطه عطف و سکوی پرتابی که نام نتفلیکس را در سراسر ایالات متحده بر سر زبان ها انداخت نه از این تلاش های شرافتمندانه تبلیغاتی که از بهره برداری حساب شده از یک رسوایی اخلاقی ملی بود!
از آغاز سال ۱۹۹۸ زمزمه های در گوشیِ حیرت انگیزی درباره روابط غیر اخلاقی بیل کلینتون، رییس جمهور وقت ایالات متحده با مونیکا لوینسکی دستیار ویژه ۲۲ ساله اش در محافل سیاسی کشور پیچید. با درز این اخبار به مطبوعات آمریکا، شایعات رنگ حقیقت به خود گرفت. واکنش اولیه کلینتون تکذیب و تبری جستن از اتهامات وارده بود اما هر لحظه که می گذشت بر ابعاد این گلوله برفیای که از کاخ سفید به سمت جامعه رها شده بود افزوده می شد. ماجرای این رسوایی تا تابستان همان سال مانند یک بمب خبری سرتیتر تمام خبرگزاری های جهان و نقل مجالس عام و خاص بود. فشار نهادهای مستقل و تحقیقات مقامات رسمی عاقبت بر درستی این رسوایی مهر تایید زد. سپتامبر ۱۹۹۸ بیل کلینتون با ادای شهادت در جلسه ای چهارساعته در برابر قاضی دیوان عالی آمریکا اتهامات وارده را پذیرفت و از ملت آمریکا و خانواده اش طلب بخشش کرد.
نتفلیکس از این رسوایی یک بهره برداری تمام عیار کرد. آنها کل جلسه ۴ ساعته دادگاه را روی دیویدی ضبط و برای فروش عرضه کردند. خیلی زود ۲۰۰۰ نسخه از این اعترافات با قیمت اولیه ۱۰ دلار فروش رفت، اما این فرصت طلبی هوشمندانه به اینجا ختم نشد. نتفلیکس کمی بعدتر اعلام کرد که در جهت «آموزش و بالا بردن آگاهی جامعه درباره این حوادث تاریخ ساز» قیمت فروش فیلم دادگاه را به ۲ سنت! کاهش داده و مشتریان می توانند با پرداخت این مبلغ عجیب و ۲ دلار هزینه حمل و نقل، ماجرای این رسوایی را در منزل تماشا کنند.
این استراتژی فروش به سرعت جمع سفارشها را تا ۱۰هزار نسخه افزایش داد، گرچه این فروش با آن قیمت کذایی درآمدی برای کمپانی نداشت، اما انتفاع اصلی نتفلیکس از خبررسانی و گزارش هایی بود که مطبوعات آمریکا درباره آنها چاپ کردند و به یک باره نام نتفلیکس را بر سر زبان ها انداختند. این موضوع ترافیک سرویس آنها را چند برابر کرد!
بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد
نتفلیکس کم کم به نامی آشنا در صنعت سرگرمی تبدیل میشد. آنها مدتی بعد و با توجه به ورود آمازون غول تجارت آنلاین دنیا به این بازار، برنامه فروش فیلم خود را متوقف کرده و بر طرح های «اجاره» فیلم تمرکز کردند و البته در ازای این خوش خدمتی در وب سایت پرترافیک آمازون صاحب تبلیغ شدند. خدمات متفرقه نتفلیکس روز به روز غنی تر می شد و علاوه بر اخبار، پیشنهادها و معرفی فیلم های جدید، بخش تحلیل فیلم به قلم لئونارد مالتین منتقد و نویسنده صاحب نظر آمریکایی به وب سایت کمپانی افزوده شد.
در ۱۹۹۹ نتفلیکس از استراتژی جدیدی پرده برداشت. تا آن زمان یکی از مشکلات همیشگی کرایه فیلم، چه در پلتفرم سنتی و چه در سیستم آنلاین بازگرداندن نسخه های فیلم در مهلت مقرر و یا پرداخت جریمه های تاخیر بود. نتفلیکس با معرفی سیستم اشتراک جدید خود این محدودیت را حذف کرد و از آن پس مشتریان می توانستند با آبونمان ماهانه ۱۹ دلار، چهار فیلم را به صورت همزمان و تا هر زمانی که مایل بودند در اختیار داشته باشند و با تحویل آن فیلم های جدیدتر را رزرو کنند.
نتفلیکیس همچنین الگوریتم جدیدی به نام CineMatch را معرفی کرد که با تجزیه و تحلیل حساب کاربری مشتریان و بررسی الگوهای کرایه فیلم مشتریان، افراد دارای سلایق یکسان را مشخص و بر اساس علاقه مندی های مشترک به آنان پیشنهاد فیلم می کرد. این الگوریتم همچنین قادر بود بر اساس سلیقه افراد متاهل فیلم هایی را پیشنهاد دهد که هر دو نفر از تماشای آن لذت ببرند.
این به روزرسانی ها چنان مورد استقبال واقع شد که نتفلیکس رسما طرح اجاره فیلم تک نسخه ای خود را کنار گذاشت. در این زمان آرشیو کمپانی بیش از ۷۰۰۰ عنوان فیلم را برای ۲۵۰هزار مشترک خود پوشش می داد.
یکی از نقاط قوت نتفلیکس چست و چابکی آنان در عقد قراردادها و طرح هایی بود که باعث میشد عناوینی در اختیار داشته باشند که در آرشیو رقبای سنتی و جدید پیدا نمی شد. نتفلیکس نه تنها امتیاز انحصاری نشر خانگی بعضی استودیوها را در اختیار داشت بلکه در بازارهای محروم و بی سر و صدایی چون فیلم های مستقل و خارجی نیز فعال بود؛ رویه ای که کم کم قدرت بیشتری گرفت و نتفلیکس را به یکی از مهمترین حامیان فیلمسازی مستقل تبدیل کرد تا سرانجام خود به عنوان تولیدکننده در این عرصه قدم بگذارد.
نتفلیکس حتی از بازار بالیوود بی اعتنا نگذشت و در آرشیو خود بیش از هزار عنوان فیلم هندی داشت، فیلم هایی که در کوتاه مدت با عناوین جدیدتر جایگزین می شدند.
جنگ تا سوددهی
اگر تاکنون با سری مقالات استودیوهای بزرگ فیلمسازی همراه بوده باشید حتما متوجه بعضی فصل های مشترک در تاریخچه آنها شده اید. یکی از نقاط اشتراک آنها سال های میانی دهه ۴۰ میلادی است. سال هایی که زبانه های جنگ جهانی دوم در حال زبانه کشیدن بود و ترکیب احساسات عاشقانه و فیلم های جنگی، احساسات میهن پرستانه جامعه را تحریک و سالن های سینما را لبریز از تماشاچیانی می کرد که فراری و عصبی از واقعیات جنگ، رو به سینما آورده بودند.
این روند تاریخی به نوعی دیگر برای نتفلیکس تکرار شد. حملات تروریستی وحشتناک یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ شوک منفی بزرگی بر اقتصاد آمریکا گذاشت اما برای نتفلیکس فرصت رشد بود چراکه به ناگهان جامعه ترسیده آمریکا ترجیح داد آخر هفته ها را بیشتر در خانه بماند و فیلم تماشا کند. مشترکان نتفلیکس به ناگهان دو برابر شدند!
ادامه دارد...
نظر شما