به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از گاردین، ریچارد فلاناگان که در سال ۲۰۱۴ به خاطر رمان «جاده باریک به اعماق شمال» برنده جایزه من بوکر شد، در رمان جدیدش با عنوان «اول شخص»، شخصیت اصلی داستان او مسئولیت سایهنویسی فردی دیگر را قبول میکند و این کار برایش گران تمام میشود.
در ادامه مصاحبهای با این نویسنده شهیر استرالیایی را در این باره میخوانید.
* در مقایسه با «جاده باریک به اعماق شمال» این رمانی کاملا متفاوت است. برنامهتان همیشه همین بود؟
برنامه؟ برنامهای نداشتم. «اول شخص» کتابی است که پیش از بوکر شروع و بعد از آن تمام کردم، در عین حالی که داشتم سعی میکردم زیر بار سنگینی که بوکر با خودش میآورد له نشوم.
* میتوانید در مورد داستان پس زمینه «اول شخص» کمی برای ما بگویید؟
سال ۱۹۹۱ در حالی که داشتم به عنوان یک کارگر ساختمانی کار میکردم و سعی داشتم نخستین رمانم را بنویسم، بزرگترین کلاهبردار و جنایتکار سازمانی استرالیا یعنی جان فریدریش به من ۱۰ هزار دلار پیشنهاد داد تا در شش هفته کتاب خاطرات او را برایش سایه نویسی کنم. او به پول امروز چیزی حدود یک میلیارد دلار کلاهبرداری کرده بود، یک نوع ارتش مخفی درست کرده بود و گند قضیه درآمده بود. بادیگارد او یکی از رفقای من بود و این طور شد که این کار را به دست آوردم. سه هفته روی کتاب کار کردیم و بعد او خودکشی کرد.
* با وجود این که رمان شما بر پایه تجربهتان با فریدریش بنا شده، شخصیت سایهنویس کتابتان متوجه میشود که همیشه با چسبیدن وفادارانه به حقایق نمیتوان به واقعیت دست یافت...
شاید باید هم همین طور باشد: بالاخره، داستان دروغ نیست، بلکه یک حقیقت است، یک حقیقت بنیادین و ضروری که ما درست به اندازه غذا به آن نیاز داریم. بدون داستان، ما خودمان را با دروغهای شخص اول مسموم میکنیم و شاید این همان ترسی بود که من سالها پیش با فریدریش تجربه کردم؛ ترس تبدیل شدن به اول شخصی که در دروغهای کس دیگری به دام افتاده است. چون اگر داستان در قالب دروغ ما را به سمت مکانی تیره ببرد، داستان در قالب ادبیات داستانی امکان تعالی و آزادی را به ما میدهد، امکان شناختن چیزهای بسیاری که هر یک از ما هستیم.
* به عنوان فردی اهل تاسمانیا، شخصیت اول رمان شما متوجه میشود که مردم به سختی او را بهعنوان یک نویسنده جدی میگیرند. آیا این تجربه خود شما هم بود؟
بله. وقتی کارم را شروع کردم، تاسمانیا هنوز استعارهای از تمام چیزهایی بود که استرالیاییها در خودشان از آنها نفرت داشتند؛ گذشته مجرمشان، درنده خویی محیط زیستی، نژادپرستی قاتلانه و بیاهمیتی کلی. نخستین رمان من یعنی «مرگ یک راهنمای رودخانه» به این خاطر در یکی از نشریات برتر استرالیا مورد نقد حرفهای قرار نگرفت چون در هیچ یک از مکاتب ادبی استرالیا قرار نمیگرفت. این حرف یکی از دلنشینترین تعریفهایی بود که من تا به حال دریافت کردهام.
* وسوسه شدهاید کتاب خاطرات خودتان را بنویسید؟
تمام چیزهایی که انجام دادنشان خیلی عاقلانه نیست من را وسوسه میکنند، اما امیدوارم به این خواست تن در ندهم. سن آگوستین از خداوند خواست به او متانت و عفت بدهد، اما نه فعلا. به آن، من کتاب خاطرات را هم اضافه می کنم، اما سن آگوستین عاقل بود که چنین کاری نکرد.
کتاب «اول شخص» نوشته ریچارد فلاناگان به تازگی توسط خانه نشر شتو اند ویندوس با قیمت ۱۹ پوند در بریتانیا منتشر شده است.
نظر شما