به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «چگونه از زندگی دست بشوییم و دلشوره آغاز کنیم» ترجمه «مهرداد پارسا» مجموعه گفتگوهایی است خواندنی و جذاب با سایمون کریچلی. او در این گفتگوها مضامینی چون زندگی، فلسفه، مرگ، عشق، طنز و اصالت را مورد بررسی قرار میدهد و با نثری خواندنی و روان خواننده را با کلیتی از موضوعات فلسفه خویش و تفکر معاصر آشنا میکند.
کریچلی در فصل نخست به شرحی بیوگرافیک از زندگی خود میپردازد: از ایام جوانی و رویدادهای روزمره زندگیاش تا زمینههای سوگیریاش به فلسفه. در فصل دوم از فلسفهای سخن میگوید که باید بخشی از حیات یک فرهنگ را شکل دهد و باید بتواند پرسشهای کلی را در بافتی بخصوص مطرح کند. به تعبیر او، «فلسفه با این امید زنده است که بتواند به مدد طرح پرسشهای جهانشمول همان دوکسایی را که در بافتی به خصوص مقبولیت عام دارد به چالش بکشد».
در فصل بعد کریچلی به مفهوم مرگ میپردازد و میکوشد جنبههای مختلف آن را از خلال اندیشههای هایدگر، لویناس، دریدا و ... بررسی کند. گرچه او تا حد خاصی از آرمان مرگ فلسفی دفاع میکند، اما به باور او تقسیمبندی هایدگری انسان به دازاین اصیل و غیراصیل زیاده انسانمدارانه است. آدمی نمیتواند به نحوی اصیل با مرگ خویش مواجه شود، چرا که از بیخ و بن سوژهای انشقاقی و دوپاره است که در بهترین حالت میتواند مرگ خویش را بپذیرد و با اقرار به ناتوانی در مواجهه با آن به راه خویش ادامه دهد. به باور کریچلی، پرداختن بیش از اندازه فلاسفه به مفهوم مرگ از آرمانی خودخواهانه و وسواسی حکایت دارد و از این رو، او در سالهای اخیر بیش از مرگ به مفهوم عشق میپردازد و این موضوع فصل بعدی کتاب حاضر است. عشق تجربهای از جنس رخداد است که به خوبی تصویر سوژه انشقاقی را بازتاب میدهد. عرفای قرون وسطا مانند مارگاریت پورت از عشق به عنوان وضعیتی سخن میگویند که فرد در آن باید اندرونه خویش را از خود تهی کند تا جا برای ورود دیگری به کفایت باز شود. کریچلی در این فصل مضمون عشق را از خلال آثار فروید و لکان پی میگیرد و تفسیری روانکاوانه از آن به دست میدهد. در فصل بعد کریچلی به موضوع طنز میپردازد و اندیشههای کتاب مستقل خود، «درباره طنز» را خلاصه میکند. به باور او، فیلسوف باید به جهان و به خود نگاهی طنزآمیز داشته باشد. این موضوعی است که او آن را در ابعاد اجتماعی، سیاسی و فلسفیاش بررسی میکند. و نهایتاً در فصل ششم موضوع اصالت بررسی میشود و همراه با تام مک کارتی، نویسنده رمان «بازمانده» تفاسیر جذایی از این موضوع ارایه می گردد، اینکه اوج اصالتی که سوژه انسانی میتواند داشته باشد پذیرش ناتوانی و عجز هستی شناختیاش است.
در نهایت، کتاب «چگونه از زندگی دست بشوییم و دلشوره آغاز کنیم» از خلال این گفتگوها هم تفسیر جذابی از فلسفه خود کریچلی به دست می دهد و در حکم مدخلی جامع وآسانیاب به تفکر اوست و هم نثر جذاب و خواندنیاش تجربه خوبی را برای اهالی فلسفه رقم میزند.
«سایمون کریچلی» از جذابترین، جنجالیترین و طنازترین متفکران فلسفه معاصر است که به رغم تنوع مضمونی آثارش بسیاری او را در سنت فلسفه قارهای جای میدهند. او در تأملات خود به موضوعات متنوع و حوزههای گوناگونی میپردازد و چنان که خود میگوید راه ورود واقعیت را به آثار خویش باز میگذارد. همین حقیقت او را در صف آن متفکرانی قرار میدهد که پیوند عمیقی میان فلسفه و زندگی فیلسوف در کار میبینند. در واقع، او به خلاف فیلسوفانی که مرز دقیقی میان فلسفه و زندگی ترسیم میکنند، فلسفه را فعالیتی بیوگرافیک تلقی میکند که پیوند عمیقی با فرهنگ دارد و بنابراین چیزی نیست جز همان تعریفی که هگل از آن به دست میدهد، «زمانه آنگاه که به فهم در میآید»
نظر شما