به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «خودتان را دوباره بسازید» (چگونه به کسی تبدیل شوید که همیشه می خواستید باشید)، نوشته استیو چندلر به تازگی با ترجمه اسماعیل نوری توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۵ به چاپ رسیده است.
به تعبیر استیو چندلر، مالکیت شکلی از مسئولیت آفرینشی است، مثل هری اس. ترومن که مالکیت ریاست جمهوری آمریکا را لحظه ای به دست آورد که گفت: «مسئولیت همه چیز را به عهده می گیرم!» او اعتقاد دارد وقتی کاملا خودمان را وقف چیزی می کنیم، مالکش می شویم. به عبارتی، روحمان را به طور کامل دور آن می تنیم، می پیچیم و می پوشانیم.
این کتاب ۴ بخش اصلی دارد که به ترتیب عبارت اند از: مالکان روح، مالکیت روابط، جملات مرگ و زندگی، آتش اشتیاق را در «خود»تان شعله ور کنید.
در این ۴ بخش، فصولی چون «شادی شما خودخواهی نیست»، «هر راه حلی مشکلی دارد»، «از خودتان بودن دست بردارید»، «عشق از قلب سرچشمه نمی گیرد»، «عفو و گذشت یک اصل است»، «گذشتن یا درس گرفتن»، «عزیزم، ما دخترمان را خجالتی بار آورده ایم»، «نه گفتن به پسرهای در حاشیه»، «دوست داشتن یعنی بازی با اعداد»، «نردبان در وجود شماست» و ... درج شده اند.
نویسنده کتاب «خودتان را دوباره بسازید» عقیده دارد که مالکان مسئولیت کامل زندگی شان را به عهده می گیرند. آن ها حتی مسئولیت سطوح انرژی خود را، در هر حالتی که باشند، به عهده می گیرند و به طور مداوم از قدرت روح انسانی بهره برداری می کنند. آن ها از این روح به منزله آتشی برای ساختن و پرداختن و سپس بازآفرینی کسی که هستند، استفاده می کنند.
تبدیل شدن به کسی که می خواهیم باشیم، از منظر استیو چندلر بسیار مهم بوده و بهانه اصلی نوشتن کتاب پیش رو بوده است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
هنگامی که کودک غمگینی بودم برنامه تلویزیونی مورد علاقه ام ملکه یک روزه بود. برنامه ای بود درباره قربانیان. من ساعت های زیادی از جوانی ام را صرف دیدن تلویزیون کردم وقتی که رقابت کنندگان در آن برنامه داستان های غم انگیز خود را از چگونگی تباه شدن زندگی هایشان می گفتند. همیشه سوزناک ترین داستان پیروز می شد. در پایان، مجری خانم برنده را به طرف صحنه همراهی می کرد و هنگامی که اشک شوق روی گونه هایش جاری بود تاجی روی سر او می گذاشت. به یاد می آورم که چطور رقیبان به برنده حسادت می کردند و به این دلیل که داستان هایشان برای برنده شدن این جایزه بزرگ نقدی آن قدر که باید غمگین نبوده خشمگین به نظر می رسیدند. آن ها نه تنها در زندگی بازنده بودند، بلکه در این برنامه درباره بازنده بودن هم بازنده بودند.
یادم می آید در آن لحظه می رنجیدم از این که چرا زن به دنیا نیامده ام. هیچ وقت نمی توانستم ملکه یک روزه باشم. فکر می کردم، زندگی این است. زندگی ناعادلانه است.
هرچند، وقتی بعدها برایم روشن شد که رسما عضو یک گروه قربانی شناخته شده بودم، قادر بودم تا حدی احساسات ملکه یک روزه را داشته باشم. من «فرزند بالغ والدینی الکی» بودم.
این کتاب با ۳۰۳ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۹ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما