به گزارش خبرگزاری مهر، مطلب پیش رو توسط رایزنی فرهنگی ایران در برلین در اختیار خبرگزاری مهر قرارگرفته است؛ پیتر وین استاد تاریخ خاورمیانه در دانشگاه مریلند در کالج پارک آمریکا است. او تحقیقات زیادی درباره اسلام، مسلمانان و یهودیان در خاورمیانه انجام داده است. به اعتقاد وی، آموزههای نژادپرستانه جایی در اسلام ندارند و عملکرد اروپاییها باعث ایجاد یهودیستیزی در جهان عرب شده است. از نگاه او دیپلماتهای اروپایی نقش بسیار مهمی در این زمینه ایفا کردهاند. آنچه در ادامه میخوانید بخشهایی از مقاله او درباره تاریخ همزیستی مسلمانان و یهودیان و سهم اروپاییان در ایجاد اختلاف میان آنان است:
امروزه، نه تنها منتقدان اسلام، پیروان این دین را به یهودیستیزی متهم میکنند، بلکه مسلمانان رادیکال نیز از کتاب قرآن در این باره نقل قول میکنند. در حالیکه این اتفاقات، یک سوءاستفاده جدید از مفاهیم قرآن کریم است. مسلمانان بیش از هزار سال تلاش کردند تا کلام خدا را به عنوان یک آموزه اخلاقی و قانونی مورد استفاده قرار دهند. در این سالها حق تفسیر قرآن، تنها بر عهده محققان قرار داشت. این کار با رویکردی دموکراتیک انجام نشد اما تضمینی برای جلوگیری از گسترش تفاسیر افراطی و فردی بود. برای مثال، آیههایی که علیه یهودیان در قران کریم وجود دارد، در جریان رویدادهای تاریخی نازل شده است. هنگامی که پیامبر(ص) از مکه به مدینه مهاجرت کرد، او با اهالی شهر از جمله یهودیان، پیمانی بست تا حقوق اجتماعی یکدیگر را رعایت کنند. اما هنگامی که یهودیان این معاهده را زیرپا گذاشتند، حضرت محمد(ص) و پیروانش از آنها انتقام گرفتند. حساسیت نسبت به یهودیان در دوران ابتدایی ظهور اسلام به دلیل شرایط نامساعد جامعه و اقدامات یهودیان به وجود آمد. این مسئله مربوط به آن زمان بود و باید درک شود که در موقعیتی خاص اتفاق افتاد.
با این حال، زندگی یهودیان در طول قرنها حکومت اسلامی به شکوفایی فرهنگی، اقتصادی و علمی رسید. تقریبا اکثر مورخان معتقدند که زندگی یهودیان در دوران حکومت اسلامی نسبت به زمان حکومت مسیحیان در اروپا بسیار بهتر بود. در دنیای اسلام نیز خشونت علیه پیروان مذاهب دیگر دیده میشد، اما مسلمانان بیشتر با مسیحیان و آموزههای تَثلیث مشکل داشتند که مشکوک به پرستش خدایان متعدد بودند. این پیشینه تاریخی باید در بحثهای کنونی جامعه آلمان درباره یهودیستیزی مهاجران مسلمان، در نظر گرفته شود. در اسلام هیچ سنت، مذهب یا آموزه نژادپرستانهای علیه یهودیان وجود ندارد. هرچند، در حال حاضر به طور گسترده در اکثر کشورهای اسلامی این امر رایج است. نژادپرستی و خشونت ناشی از آن قابل توجیه نیست، اما تعصبات ضد یهودی در میان مسلمانان باید به لحاظ سیاسی و اجتماعی و نه مذهبی بررسی شود. بدون در نظرگرفتن شرایط جهان عرب در قرن نوزدهم و بیستم، گسترش ایدئولوژی ضد یهود در کشورهای اسلامی قابل فهم نیست. برای اولینبار در سال ۱۸۴۰ در خاورمیانه، نفرت علیه یهودیان شکل گرفت. در این سال در سوریه یک کشیش مسیحی به نام پدر توماس ناپدید شد و گروهی از یهودیان متهم شدند که از خون این کشیش(به عنوان قربانی) برای پخت مصا یا نان فتیر استفاده کردهاند. این اعتقادات علیه یهودیان در قرون وسطی در اروپا شکل گرفته بود و برای حل آن در سوریه، کنسول فرانسه وارد گود شد.
در آن زمان، اکثر شهروندان اروپایی به طور قانونی تحت حفاظت دیپلماتیک بودند، برخی یهودیان اروپایی که در سوریه سکونت داشتند نیز تابعیت اروپایی خود را حفظ کرده بودند تا بر اساس کاپیتولاسیون عثمانیان، قوانین اروپایی به جای قوانین اسلامی بر آنان اعمال شود. بنابراین نماینده فرانسه توانست به طور مستقیم بر تحقیقات تأثیر بگذارد. در واقع برخی از مسیحیان وارد این بازی شدند، چرا که امیدوار بودند، امتیازات اقتصادی بیشتری از رقبای یهودی خود کسب میکنند. در این شرایط، حاکم اسلامی در سوریه از تایید حکم اعدام منصرف شد. احساسات در اروپا بالا گرفت و این امر باعث همبستگی بینالمللی سران یهود شد، محکومان آزاد شدند اما اختلاف میان گروههای مذهبی نیز شدت گرفت. در همان سالها، در شمال آفریقا که مستعمره فرانسویان بود، یهودیان بیشتر از همسایگان مسلمان خود، از مهاجران اروپایی میترسیدند.
اما یکی از تصمیمات آدولف کرمیو، وزیر دادگستری فرانسه باعث اختلاف میان یهودیان و مسلمانان شد. او موفق شد حق شهروندی کامل را برای یهودیان در الجزایر تهیه کند. به وسیله این دستور که کرمیو نام داشت، یهودیان الجزایر توانستند تابعیت فرانسوی بگیرند، در مقابل، برای مسلمانان تقریبا غیر ممکن بود که حقوق مدنی کامل خود را به دست آورند. این دستور خشم مسلمانان الجزایر را برانگیخت و زمینهساز اختلافات شدید میان یهودیان و مسلمانان شد. در سال ۱۸۶۰ کرمیو همچنین سازمان اتحاد جهانی آلیانس را تشکیل داد. مقر اصلی این سازمان در پاریس قرار داشت و هدف آن در ابتدا ایجاد مدارس یهودی در شمال آفریقا و امپراطوری عثمانی بود. آنها میخواستند جمعیت یهود را به استانداردهای اروپاییان برسانند. بدین ترتیب یهودیان در زمینه استفاده از زبان و آموزشهای علمی از سایر همسایگان خود فاصله گرفتند.
یهودیان در زمان عثمانی
تا زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی، یهودیان این منطقه، عمدتا وطنپرست بودند. در تجارت، سیاست و فرهنگ، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان به شدت به یکدیگر وابسته بودند، در کنار هم در مناطق مسکونی مدرن زندگی میکردند و در مدارس و محلهای کسب و کار با یکدیگر ارتباط داشتند. پس از جنگ جهانی اول، نسل جوان در احزاب مختلف برای رسیدن به نظامی سوسیالیستی یا آزادی ملتهای عرب از زیر سلطه امپریالیسم جنگیدند. در همین حال، در سال ۱۹۳۰، آمار حملات علیه یهودیان در کشورهای عربی به دلیل مخالفت با صهیونیسم افزایش یافت. به نظر میرسید ایده تصاحب زمینهایی که بیش از هزار سال تحت حکومت مسلمان بود، کارساز نیست. علاوه بر این، دولت استعمارگر انگلستان در حمایت از صهیونیستها نقش پررنگی داشت. وقتی بالفور، وزیر خارجه وقت بریتانیا، در بیانیه معروف خود در سال ۱۹۱۷، از نظر مثبت دولت بریتانیا برای ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین خبر داد، احتمالا خودش هم فکر نمیکرد که این امر ممکن باشد. اما تنها دو دهه طول کشید تا صهیونیستها بتوانند در فلسطین یک سازمان پیچیده و قدرتمند ایجاد کنند.
رشد جمعیت به دلیل مهاجرت یهودیان، باعث شد تا فشار جامعه یهودی بر فلسطینیها بیشتر شود و این امر به قیام و اعتصابات در فلسطین انجامید. سربازان انگلیسی در طی مدت کوتاهی قبل از جنگ جهانی دوم قیام را شکست دادند، جامعه فلسطینی شکسته خورد و نخبگان رهبری زندانی و تبعید شدند. با این حال فلسطینیها هرگز ساکت نشدند. امین الحسینی، مفتی بزرگ اورشلیم، یکی از رهبران تبعیدی، بود. او به عنوان یکی از مخالفان سرسخت صهیونیسم، مدعی بود که صهیونیستها در صدد نابودی مسجد الاقصی و ساخت معبد مقدس خودشان هستند. او میخواست در برابر امپریالیسم نو در کشورهای اسلامی بایستد. هدف او پیشبرد یک ناسیونالیسم عربی علیه صهیونیسم بود. الحسینی همچنین با دیپلماتهای آلمانی در فلسطین ارتباط داشت. آنها در نهایت در سال ۱۹۴۱ او را به برلین بردند و تا پایان جنگ، او به نازیها خدمت کرد. سخنرانیهای رادیویی او به زبان عربی در خاورمیانه پخش شد و توجه زیادی را به خود جلب کرد، امین الحسینی امیدوار بود که قیام علیه بریتانیا در هر نقطه از جهان شکل بگیرد. در آن زمان سخنرانیهای آشکار ضد یهودی و متون تبلیغاتی نازیها شامل تفاسیری از قرآن بود که امروزه نیز در میان بنیادگرایان اسلامگرا دیده میشود. در واقع تفاسیر فردی از آیههای قرآن با شعارهای ضدیهود اروپایی درهم آمیخته شده بود. با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا مفتی متن سخنرانیهای رادیویی را خود نوشته است یا برخی از شرقشناسان آلمانی که با قرآن آشنا بودند، در نگارش این متنها دست داشتند. این تفاسیر در آن زمان در خاورمیانه هنوز مطرح نشده بودند.
تاریخ نشان میدهد که مفتی در برلین نیز، ضدیهود و بیپروا بود. او از ارتباطات خود با هیتلر استفاده کرد تا جلوی مهاجرت فرزندان یهود از بلغارستان، رومانی و مجارستان به فلسطین را بگیرد. او پس از جنگ، به عنوان رهبر جنبش ملی فلسطین در مصر شناخته شد، اما نفوذ زیادی نداشت. اکثر روشنفکران در جهان عرب تا پایان جنگ جهانی دوم ضد نازیها بودند، اما آلمان با قدرتهای متخاصم بریتانیا و فرانسه مبارزه کرد و در نتیجه گروهی به این نتیجه رسیدند که پیروزی متحدین در خاورمیانه به نفع اعراب است. در سال ۱۹۴۱، خشونت گسترده علیه یهودیان توسط اعراب در بغداد رخ داد. در این سال درخلال برنامه خلع مالکیت یهودیان دستکم ۲۰۰ یهودی در عراق کشته شدند. در همان زمان نیز بسیاری از مسلمانان در خانههایشان را بر روی یهودیان باز کردند. گروههای زیادی از یهودیان و مسلمانان میدانستند که قتل و غارت خواست بیگانگان است و میخواستند به یکدیگر کمک کنند. اما همه چیز از زمانی که جنگ در فلسطین آغاز شد، تغییر کرد. مردم عرب ضدیت با یهودیان را پذیرفتند. جنگهای بین یهودیان و فلسطینیها و بعدها میان یهودیان و سایر اعراب، باعث اخراج و آواره شدن گروه زیادی از فلسطینیان از سرزمینشان شد و این نه تنها برای اعراب، بلکه برای تمامی مسلمانان به معنای سلطه جهان غرب بود. هر چند، با همه اینها، خشونت علیه یهودیان توجیهپذیرنیست، اما باید بدانیم که این پدیده در تاریخ اسلام شکل نگرفته است.
نظر شما