علیرضا کیوانینژاد مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: به تازگی و طی روزهای گذشته ترجمهام از رمان «آخرین قارون» نوشته اسکات فیتزجرالد توسط نشر چشمه به چاپ رسیده که اثر ناتمام این نویسنده شهیر است.
وی افزود: این رمان، تنها کتاب ناتمام فیتزجرالد است و او در اواخر نگارش «آخرین قارون» قرار داشت که درگذشت. او یک دوست صمیمی به نام ادموند ویلسن داشته که هم ویراستار بوده و هم دوست نزدیک این نویسنده؛ که پس از مرگش، اقدام به گردآوری نسخههای مختلفی که فیتزجرالد برای ناشرش میفرستاده و نامههایش به همسرش میکند. در نتیجه او باقیمانده داستان را با توجه به این منابع مینویسد. او ضمن ویرایش رمان، خط داستانی فیتزجرالد را دنبال کرد.
این مترجم در ادامه گفت: در نسخهای که از «آخرین قارون» چاپ شد، ویلسن اشاره میکند که تا اینجا طبق نسخه دستنویس فیتزجرالد بوده و پس از این داستان ادامه پیدا میکند. او جدولی طراحی کرده که میگوید طبق این جدول من باید رمان را اینگونه بنویسم. یعنی فصل اول را اینگونه و فصل دوم را هم آنگونه بنویسم. این ویراستار در مقدمهای هم که برای رمان دوستش نوشت، اشاره کرد که درست است که کتاب پس از اتمام اولین بخش از فصل ششم، با مرگ فیتزجرالد نیمهکاره میماند اما این اثر تا همینجا آنقدر از نظر روایت داستان، پیچیده است که در همین شکل کنونیاش جاافتادهترین اثر نویسنده مورد اشاره است.
کیوانینژاد گفت: من این رمان را ابتدا براساس نسخه چاپشده توسط انتشارات پنگوئن ترجمه کردم. ۴ سال پس از آن، نسخهای از اثر به دستم رسید که ۳۰ صفحه بیشتر داشت و این ۳۰ صفحه در واقع همان یادداشتها هستند. «آخرین قانون» پر از ارجاعات و استعارات است و اگر یادداشتها و پانویسهای کتاب نباشند، فهمش برای مخاطب ممکن نیست. چون این ارجاعات و استعارات، جدا از پیچیدهنویسی و روش نثر فیتزجرالد هستند. به همین خاطر است که این مولف، یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و نثر داستانی انگلیسی است. در مقدمهای که من برای ترجمه این رمان نوشتم، به مقالهای از جان دُسپاسوس اشاره کردم که در آن به عجیب بودن نحوه برخورد مطبوعات با این کتاب، پس از مرگ فیتز جرالد اشاره دارد.
مترجم کتاب «هتل مالاگو» درباره داستان این رمان گفت: داستان «آخرین قارون» با توجه به واقعیات زندگی فیتزجرالد نوشته شده است. او که خود برای چند سال در هالیوود کار میکرده و فیلمنامه مینوشته، در رابطه با وضعیت و قدرتی که تهیهکنندهها در هالیوود دارند، نوشته است. این رمان هم درباره درگیری او با یکی از همین تهیهکنندههاست. اگرچه فیتزجرالد بعدا این مساله را تکذیب کرد اما «آخرین قارون» را براساس مشاهدات خودش از پدرسالاری یا اصطلاحا پدرخواندگی تهیهکنندگان هالیوودی نوشته که در هر موضوعی، حرف باید حرف آنها باشد. رمان درباره مردی به نام مونرو استار است یعنی همان تهیهکنندهای که نقشش را در فیلم سینمایی ساخته شده براساس این رمان، رابرت دنیرو ایفا میکرد. دیگر شخصیت مهم رمان هم سیسیلیا دختر یکی از تهیهکنندگان بزرگ است که بین او و مونرو رابطه عاشقانه شکل میگیرد.
وی درباره چرایی نوشته شده این رمان نیز گفت: فیتزجرالد یک بار فیلمنامهای مینویسد که فیلمی از آن ساخته میشود ولی او معتقد بوده فیلم، آنچیزی نبوده که فیلمنامه بوده است. این ماجرا باعث کشمکش و چالش او با تهیهکنندگان هالیوود میشود. به همین دلیل پس از مدتی، این رمان را در حکم انتقام از آنها و خالی کردن ناراحتیاش مینویسد.
نظر شما