خبرگزاری مهر-گروه هنر-عطیه موذن: نیاز مردم به طنز و سرگرمی باعث شده است سریال ها و برنامه های طنز و کمدی همیشه طرفداران خاص خود را داشته باشند. شبکه هایی مثل نسیم در تلویزیون و صبا در رادیو نیز از جمله شبکه هایی هستند که می توانند فرصت تفریح و سرگرمی را برای مخاطب فراهم کرده و ساعتی او را از دنیای جدی و سخت و خشک رهایی بخشند. طنزها و کمدی ها اگر به فراتر از سرگرمی بیندیشند، می توانند به محتواهای مهم هم بپردازند، آموزش دهند و حتی نگاه مخاطبانشان را به جهان پیرامون تغییر دهند. طنز و کمدی در رسانه ها بیشتر رویکرد اول یعنی سرگرمی را در پیش گرفته است به همین دلیل هم بسیاری از کمدی ها صرفا به تیپ ها، دیالوگ های کلامی و تکیه کلام هایی منحصر شده که قرار است به صورت تکنیکی مخاطبش را بخنداند و شاید پس پرده این شوخی ها کمتر دغدغه و کنایه ای وجود داشته باشد.
رادیو صبا که رویکرد اصلی آن نشاط و شادمانی است از سال ۹۳ کار خود را با چند ساعت برنامه در روز آغاز کرد و اکنون از ۶ صبح تا ۲۲ شب روی موج اف ام ردیف ۱۰۵,۵ مگاهرتز برای مخاطبانش برنامه و مسابقه پخش می کند.
در گفتگویی که با سعید یوسف نیا مدیر رادیو صبا و محمدرضا فاتح مشاور اجرایی این شبکه داشتیم درباره برنامه ها و مسابقات طنز و سرگرمی این شبکه، خط قرمزهای این حوزه، افزایش برنامه های زنده و... صحبت شد. مدیر رادیو صبا در سخنان خود این شبکه رادیویی را به دلیل پرداختن به حوزه طنز یک شبکه استراتژیک و سیاسی مطرح کرد که در راستای آرامش مخاطبانش حرکت می کند.
متن این گفتگو را در زیر می خوانید:
*جناب یوسف نیا شما حدود یک سال است که مدیریت رادیو صبا را بر عهده دارید. در این مدت چه تغییراتی در این شبکه به وجود آمده است؟
سعید یوسف نیا: من اردیبهشت ماه سال ۹۶ مدیریت رادیو صبا را بر عهده گرفتم و طی این مدت رادیو صبا تغییرات معقولی را (نه خیلی زیاد و نه خیلی اندک) در پی داشت. این تغییرات به گونه ای بود که از رادیو توقع میرفت و به عنوان اولین تغییر میتوان از بالا رفتن میزان برنامههای تولیدی و زنده یاد کرد. به طور مثال اگر ما در گذشته فقط یک ساعت و نیم برنامه زنده داشتیم، این برنامهها افزایش پیدا کرد و ما در حال حاضر هم صبح و هم عصر برنامه زنده پخش می کنیم که روزی پنج ساعت می شود. همچنین برنامه های «عصر صبا»، «صباهنگ» و مسابقه جدیدی به نام «همپای صبا» به برنامههای زنده اضافه شده است.
ما اکنون به صورت میانگین از صبح تا شب ۲۵۰۰ پیامک داریم که در اوایل ورود من به رادیو صبا حدود هزار پیامک در روز بود. این در حالی است که ما به شرکتکنندگانمان جایزهای هم نمیدهیم و تلاشمان این است که جذابیت خود برنامهها انگیزه شرکتکنندگان باشد. به طور مثال مسابقه «یادم تو را فراموش» علاقهمندان بسیاری دارد و به صورت میدانی هم انجام میشود. این مسابقه تلفنی است و در هر کجا که باشید، میتوانید در آن شرکت کنید. ما شرکت کنندگان مختلفی از هر قشر و سنی داریم، یکی از شرکتکنندگان ما یک خانم استاد دانشگاه بود که قبلا تماس گرفته بود و روز مسابقه در کلاسش در حال تدریس بود که مجری مسابقه از او خواست از کلاس بیرون برود. این استاد دانشگاه هم کلاس را ترک کرد تا در مسابقه شرکت کند. این مسابقه طرفداران بسیاری دارد و بدون مبالغه گاهی ۵۰ نفر در روز برای شرکت در مسابقه پیامک میدهند.
*آیا به دلیل نبود بودجه، جایزهای برای مسابقات در نظر نمیگیرید؟
- خیر. اول اینکه رساندن جایزه به دست مخاطب بسیار سخت است و حتی رساندن جایزه به دست برنده خیلی بیشتر از خود جایزه برای ما هزینه دارد. ما قرار بود کتابی را به دست شرکتکنندهای برسانیم، قیمت کتاب ۲۰ هزار تومان بود و پیک ۳۰ هزار تومان دریافت میکرد تا کتاب را به دست برنده برساند. این کار هزینه و انرژی زیادی می طلبد، به ویژه برای برندگانی که در شهرستانها باشند.
صرفنظر از اینکه برنامهسازی در حوزه طنز کار بسیار سختی است، تامین بودجه نیز در این حوزه بسیار مشکل است چراکه تولید برنامههای طنز فرآیند پیچیدهتری از سایر برنامه ها دارد که شامل حضور بازیگران طنز و اجرای تیپهای مختلف و همچنین نویسندگی این برنامهها میشود. به نظر من رادیو صبا اکنون به شکل پررنگتری جایگاه گوینده- بازیگر را به ما نشان میدهد که چقدر آنها در اجرای برنامههای طنز و مدرن تاثیر دارند.
*مخاطبان اطلاع دارند که همه این مسابقات بدون جایزه است؟
- بله. ما از همان ابتدا نسبت به همه این مسابقات اطلاعرسانی کرده بودیم و تنها یک برنامه یعنی «صبا پلیس» جایزه دارد. مساله این است که من خودم چندان با جایزه دادن موافق نیستم چراکه فکر میکنم هدف مخاطب از شنیدن رادیو جایزه خواهد شد و به هیچچیز دیگری فکر نخواهد کرد.
*بنا دارید از برگزیدگان این مسابقه ها به نحوی در برنامه ها استفاده کنید؟
- ما مسابقهای به نام «صباگو» داریم که شرکتکنندگان به صورت حضوری به این مسابقه میآیند و اتفاقاً یکی از برگزیدگان این مسابقه اکنون به عنوان نویسنده با ما همکاری دارد.
*هدف از این مسابقات که همه در گروه مسابقات رادیو صبا برگزار می شوند، چیست؟
- در رادیو صبا دو گروه مسابقات و تفریحات و گروه طنز و سرگرمی مشغول به کار هستند و هدف از گروه مسابقات و تفریحات این است که مسابقه هایی طراحی کند که صرفاً سرگرمکننده نباشند، بلکه آموزنده هم باشند. مثلاً آموزشهای راهنمایی و رانندگی بسیار جدی و خشک هستند و ما باید در مسابقه «صبا پلیس» راهکاری میاندیشیدیم تا مسابقه را از این جدی بودن خارج و بحثهای پلیسی را تلطیف کنیم. به طور مثال هر بار یکی از بازیگران رادیو اجرای مسابقه را بر عهده میگیرد و به گونهای میکوشد تا مسابقه را طنازانه اجرا کند.
ما بازیگران رادیویی در این شبکه داریم که با قاطعیت میتوان گفت بسیاری از مخاطبان، آنها را دوست دارند و حالا به سلبریتیهای رادیو صبا تبدیل شدهاند*یکی از رویکردهای رادیو صبا این است که در حوزه بازیگری نیز از چهرهها استفاده نمیکند. این روزها که حضور سلبریتی ها در حوزه های مختلف مد شده است فکر نمیکنید در اینجا هم حضور آنها میتواند به بیشتر شنیده شدن رادیو کمک کند؟
- خیر. ما ترجیح میدهیم چهرهسازی کنیم تا اینکه بخواهیم از چهرهها استفاده کنیم. ما بازیگران رادیویی در این شبکه داریم که با قاطعیت میتوان گفت بسیاری از مخاطبان، آنها را دوست دارند و حالا به سلبریتیهای رادیو صبا تبدیل شدهاند بنابراین نیازی نیست ما از بازیگران و چهرهها استفاده کنیم که بسیاری از آنها را هم نمیپسندم و فکر میکنم فقط برای حضور در سینما و تلویزیون مناسب هستند تا در رادیو.
اجرا مخصوصاً اجرای رادیویی توانمندیهای دیگری را میطلبد، حسی که در صدا وجود دارد، شخصیت گوینده و بازیگر را نشان میدهد و کسی که قرار است با صدایش با مخاطب ارتباط برقرار کند، باید از شخصیتی مثبت و قوی برخوردار باشد.
*با این حال فکر میکنم بازیگران رادیو صبا نتوانستهاند جذابیتی را که بازیگران رادیویی در برنامههایی مثل «صبح جمعه با شما» یا دیگر برنامههای طنز قدیمی رادیو برای مخاطب ایجاد کردهاند، داشته باشند.
- نمیتوان منکر نسلی شد که در دهههای پیش در برنامههای «صبح جمعه با شما» به ایفای نقش میپرداخت و فوقالعاده و استثنایی بود حال در مقایسه با آن افراد، کمتر میتوان بازیگری را یافت که مورد توجه واقع شده باشد. با این حال یکی از تکنیکهای برندسازی، تکرار است و شما باید آنقدر صدای یک گوینده یا هنرمند را بشنوید تا به یک برند تبدیل شود. ما هنرمندانی داریم که در آنِ واحد در شخصیتهای مختلف تیپسازی میکنند و این هنر آنهاست.
*یکی از مشکلاتی که اکثر شبکههای رادیویی به ویژه طنزهای رادیو صبا گرفتار آن است، ضعف نویسندگی است و گاهی بعضی از برنامههای رادیو صبا دچار متنهایی طولانی، تکراری و کمبهره از طنز میشود. چه برنامه ای در این زمینه دارید؟
- رادیو صبا نویسندگان بسیاری دارد که به حدود ۴۰ نفر میرسد و هر از گاهی هم تغییر میکنند یعنی برخی از نویسندگان، مقاطعی با ما همکاری میکنند و بعد خودشان متوجه میشوند دیگر حرف جدیدی ندارند. طنز رادیویی یک کار صد درصد تیمی است و با طنز مکتوب یا حوزههای دیگر متفاوت است. موسیقی ای که در برنامه طنز رادیویی استفاده میشود، اهمیت بسیاری دارد. موسیقیها باید مدرن و نو باشند و خود من هم گفتهام که مطلقاً نباید از موسیقیهای روحوضی و یا از ساز سینتیسایزر استفاده شود، چرا که سطح این موسیقیها متناسب با برنامههای طنز نیست. برنامههای طنز باید به لحاظ ساختاری، هدفگذاری و تأثیرگذاری متفاوت باشند. ما آرشیوی از موسیقیهای اورجینال داریم و همچنین خود ما نیز قطعات موسیقی میسازیم. به طور مثال حدود ۱۵ طنز- آهنگ ساختهایم که شعر آنها را از شاعر گرفته ایم و به یک آهنگساز یا خواننده سفارش دادهایم. این تولید موسیقی یا ترانه هم جزو وظایف رادیو صبا نیست و کاری است که خودمان انجام میدهیم. ما برای برخی برنامه هایمان آرم میسازیم و خود من برای این آرمها ترانه گفتهام. برای آثار طنز نیز از اشعار شاعرانی مانند ناصر فیض استفاده میکنیم.
*شما در حوزه ادبیات فعالیت بسیاری داشته اید، آیا این فعالیت ها به حوزه طنز هم وارد شده است؟
- بنده شاعر هستم و حوزه کاری من در ادبیات پژوهشی و تحقیق است. البته من در حوزه طنز نیز کار کردهام و نمیتوان طنز را از شعر فارسی جدا کرد. نمیتوانید بگویید حافظ شاعر طنزپردازی نبوده است یا بیدل، سعدی و مولانا طنازی ندارند. شما وقتی وارد مطالعات ادبی میشوید، گریزی از طنز ندارید و طنز یکی از وجوه ادبیات ماست که بسیار هم پررنگ است. به طور مثال سعدی بیتی دارد که از آن یک بیت به تنهایی میتوان یک نمایش رادیویی طنز درآورد: «شخصی همه شب بر سر بیمار گریست / چون روز شد او بِمُرد و بیمار بزیست»
* البته این طنز تراژیکی بود.
- این طنز است؛ چراکه سعدی میگوید هیچکس نمیداند چه کسی زودتر خواهد مُرد و از این اتفاق یک موقعیت طنزآمیز رقم زده است. طنز بر اساس غفلت ما آدمها به وجود میآید و با همین غافلگیری ماست که طنز خلق میشود.
از نمونه برنامه های ما در رادیو صبا در زمینه غافلگیری «میزگرد» است که آرمی جدی دارد و مجری خیلی جدی عنوان برنامه را با حضور کارشناسان اعلام میکند. وقتی برنامه شروع میشود و شما صدای کارشناسان را میشنوید، میفهمید کارشناسان در قالب کودک هستند، اما مباحث بسیار جدی شکل میگیرد.
* با توجه به اینکه شما سالها در حوزه ادبیات کار کردهاید و تخصص دارید، فکر میکنید چقدر نویسندگی رادیو متفاوت و تخصصی است؟
- کسی که در حوزه ادبیات کار کرده است حتماً باید در حوزه رادیو هم فعالیت داشته باشد تا بتواند این دو حوزه را در کنار هم قرار دهد. به طور مثال اگر ما یک شاعر یا استاد دانشگاه را به رادیو بیاوریم و بخواهیم بدون تخصص رادیویی او را وارد این حوزه کنیم، حضور وی به شکست منجر خواهد شد.
* به نظر شما چرا در سالهای اخیر طنزهای ما در رادیو و تلویزیون جذابیت چندانی برای مخاطب نداشته و حتی مردم در شوخیهای خود خلاقتر و جذابتر عمل میکنند؟
- طنز ادبیات ما با طنز فولکلور و طنز فکاهی متفاوت است و اینها با هم قابل مقایسه نیست. نمیتوان گفت چرا طنز شعر مولانا وارد اینستاگرام و شبکههای اجتماعی نمیشود. اولاً شوخیهایی که در اینستاگرام به کار برده میشود، طنز نیست بلکه بیشتر فکاهه و هزل است. از سوی دیگر، ادبیات، علم فردی است و زمانی که شما ادبیات میخوانید در خلوت خود با یک شاعر یا نویسنده ارتباط برقرار میکنید، اما اینکه چگونه میتوان این هنر فردی را عمومی کرد به هنر نویسنده یا برنامهساز رادیویی برمیگردد که چقدر خلاق باشد. حتی برای ساختن یک برنامه طنز اثرگذار بر اساس متون کهن، شما باید یک تهیهکننده، گوینده یا نویسنده بسیار خلاقی باشید.
ما برنامه ای با نام «طنز و طنزآوران» داریم که مربوط به متون طنز کهن است. در این برنامه بر اساس یکی از حکایت های طنز سعدی، مولانا، عطار و... یک نمایشنامه رادیویی پخش می کنیم. در این حوزه نویسنده باید آنقدر توانمند باشد که ابتدا فحوای قصه آن حکایت را درک کرده باشد و بعد بتواند در یک نمایش رادیویی ساده آن را منتقل کند.
طنز به نظر من نه به معنای راه رفتن روی لبه تیغ، بلکه به معنای رقصیدن روی لبه تیغ است*به نظر شما چرا در خود برنامه های رادیویی یا تلویزیونی نیز از همین طنزهای فکاهی شبکه های اجتماعی بیشتر استفاده می شود؟
- طنزهای فکاهی نیز بخشی از فرهنگ ما هستند. هجویات یا هزلیات عبید زاکانی نیز از همین طنزهای فکاهی یا کوچه بازاری است و نمی توان این گونه از طنز را نادیده گرفت اما باز هم باید از میان طنزهایی که در شبکه های اجتماعی رواج دارد آنهایی را انتخاب کرد که خالی از تمسخر و آزار و اذیت باشد.
طنز به نظر من نه به معنای راه رفتن روی لبه تیغ بلکه به معنای رقصیدن روی لبه تیغ است یعنی باید خیلی هنرمند باشید تا از طنز استفاده کنید. طنز باید مثل همان رقص روی لبه تیغ شاد و پرتکاپو و همراه با تعادلی خیره کننده باشد.
*راه رفتن روی این مرز چه چالش ها و خطوطی را در برمی گیرد؟
- این مرز شامل خط قرمزهایی می شود که لزوما دینی و سیاسی نیستند، بلکه خط قرمزهای زیادی هم در حوزه مسایل اخلاقی داریم. شما خیلی راحت می توانید از حیطه طنز به هزل و توهین و تمسخر کشیده شوید پس خیلی باید مراقب بود.
*چقدر خود شما در رادیو صبا به سمت نقد مسایل سیاسی و چالش های اجتماعی می روید؟
- ما در رادیو صبا برنامه ای به نام «صباگونه» داریم که کاملا شوخی با مسایل سیاسی است و حتی توسط گروه سیاسی معاونت صدا ساخته می شود.
*چرا خود شبکه وارد این چالش ها نمی شود؟
- در دل این پرسش چندین پرسش دیگر وجود دارد از جمله اینکه موضوعات سیاسی چیست، چرا که اکنون هر کاری به یک معنا می تواند سیاسی شود. اصلا خود رادیو صبا به عنوان یک رادیوی طنز یک شبکه استراتژیک سیاسی است. این خیلی اهمیت دارد که ما مردم را به آرامش و شادمانی دعوت کنیم که این یک حرکت سیاسی و استراتژیک است. رادیو صبا از مردم می خواهد در شرایطی که هیچ چیز کامل نیست، کامل عمل کنند. رادیو صبا نمی خواهد مشکلات را به رخ بکشد، چرا که همه مردم این مشکلات را می دانند، بلکه می خواهد نوع مواجهه مردم با مشکلات تلطیف شود و آنها مواجهه رندانه ای با معضلات زندگی شان داشته باشند.
زنده یاد سلمان هراتی می گوید مردم در خیابان ها نگرانی به هم تعارف می کنند. همه ما در زندگی روزمره خود تا به یکدیگر می رسیم اخبار بد را انتقال می دهیم، چرا باید اینچنین باشد؟ ما می خواهیم شیوه ای از نگاه کردن را به مردم یاد بدهیم که از این نگرانی ها دوری کنند و خودمان هم این وسط یاد بگیریم، چرا که برنامه سازی مثل یک مکاشفه است. هم مخاطب و هم هنرمند خلاق هر دو آموزش می بینند که چطور زندگی کنند و در این آموزش ها یاد می گیریم که چطور مثل عرفای بزرگ با کوه مشکلات برخورد کنیم.
*البته فکر می کنم بخشی از مردم نسبت به معضلات و اتفاقات تلخ اطرافشان کرخت شده اند.
- یکی از ویژگی های مردم ما این است که از درون به طنز وصل هستند و این ویژگی خیلی به مردم ما در تحمل مشکلات کمک می کند. این ویژگی هم ریشه هایش به همان ادبیات طنز ما می رسد.
*البته در کنار این طنازانه بودن در پذیرش انتقاد بسیار سخت هستیم.
- بخشی از نقدپذیر نبودن به این دلیل است که منتقدان ما کمتر تحمل نقد دارند. هم کسی که از او نقد می شود و هم کسی که نقد می کند باید هر دو از آستانه تحمل بالایی برخوردار باشند.
*یکی از چالش های ما همین الان در سریال های کمدی تلویزیون این است که با هر صنفی که شوخی می شود به او برمی خورد.
- در بعضی از این سریال ها اغراق های زیادی می شود. البته که طنز مبالغه است اما اگر مثلا زیرمیزی پزشکان دو میلیون تومان باشد و ما در یک برنامه طنز آن را به ۴۰۰ میلیون تبدیل کنیم از صنعت بزرگنمایی استفاده کرده ایم و باید بدانیم که بزرگنمایی در طنز عموما برخورنده است.
گاهی اوقات من آمیزه ای از فکاهه، مطایبه، هزل، هجو و ... در سریال ها می بینم که در آن توهین و تمسخر هم می تواند ترکیب شده باشد. با این حال ما باید سعه صدر را هم در برنامه های طنز آموزش دهیم و یاد بگیریم که در برابر هر انتقادی شکننده نباشیم. ما شعری داریم که شاعر در آن درخواست می کند که عیبش را به او بگویند:
«دوست دارم که دوست عیب مرا / همچو آیینه پیش رو گوید
نه که چون شانه با هزار زبان / پشت سر رفته مو به مو گوید»
اما چنین افرادی کم هستند و معمولا کسی دوست ندارد که عیبش گفته شود و نقد روبرو در فرهنگ ما می تواند فاجعه های بسیاری به بار آورد. از طرف دیگر در فرهنگ و ادبیات ما گفته می شود که چشمتان را روی عیب مردم ببندید و شما نمی دانید که چطور این تناقض میان افکار مختلف را حل کنید. بحث نقد و انتقاد بسیار ظریف و پیچیده است و اگر به این ظرافت ها توجه نکنید از همان مرز باریک که گفته شد بر زمین می افتید و چه بسا منجر به فاجعه شود. در تاریخ هم می توانید ببینید که چه تعداد از طنزپردازان باقی مانده و چه تعداد محو شده اند.
*در رادیو چگونه اتفاقات تلخ جامعه امروز را به طنز برمی گردانید که هم طنزها به روز و بامحتوا باشد و هم این ظرایفی که می گویید حفظ شود؟
- نیازی نیست ما زندگی را به طنز تبدیل کنیم زیرا وجهی از زندگی واقعا کمیک و وجه دیگر آن تراژدی است و زمانی که کمدی و تراژدی درآمیخته می شوند طنزی می شود که بعد از اینکه خندیدید به گریه هم بیفتید.
طنز فروغ فرخزاد از این نوع است در وهله اول بامزه است اما خیلی تلخ است. رگه های طنز در شعرهای فروغ بسیار است و اگر بیشتر به شاعر ناامید معروف است به این دلیل است که مخاطبانش او را کامل نمی شناسند. نه تنها فروغ که بسیاری از شاعران اصیل در شعرهایشان این رگه های طنز وجود دارد، فروغ در دوره ای از زندگی اش ناامید بود اما از آن عبور کرد.
*جناب فاتح شما هم لطفا توضیحاتی درباره رادیو صبا و میزان مخاطب و بازخوردها ارایه می دهید؟
محمدرضا فاتح: خدا را شکر در تاکسی و وسایل نقلیه و همچنین در مکان های عمومی که می رویم و حتی آشنایان و اطرافیانمان خیلی ها رادیو صبا گوش می دهند. یک دلیل آن هم برنامه های زنده است که مورد توجه مردم واقع شده و من می بینم که پیامک های ما از طرف مردم نسبت به سال گذشته سه برابر رشد کرده است. همچنین حضور مردم در فضای مجازی افزایش پیدا کرده است و در پیام رسان های داخلی نیز با رشد قابل ملاحظه ای مواجه بوده ایم.
یوسف نیا: من داخل پرانتز این نکته را بگویم که این به این معنا نیست که ما خیلی خوب کار می کنیم و اتفاقا به این معناست که مردم خیلی به برنامه های طنز نیاز دارند.
*می توانید بگویید این شبکه در میان دیگر شبکه های رادیویی از چه رتبه ای برخوردار است؟
فاتح: مقایسه میان شبکه های رادیویی مقایسه دقیقی نیست چون هر شبکه به لحاظ رویکرد و همچنین پوشش و آنتن رسانی تفاوت هایی دارد. با این حال برای آخرین نمونه در حوزه چنین آماری می توان به جشنواره «سین سیما» اشاره کرد که در آن، برنامه نوروزی رادیو صبا در میان دیگر شبکه ها مقام پنجم را از میان ۶ شبکه بدست آورد. این مقام درحالی است که رادیو صبا یک شبکه نوپاست و برد و پوشش جغرافیایی آن بسیار محدود است. رادیو صبا تا حدود سه ماه پیش فقط شهر تهران را پوشش می داد و از زمانیکه حمید شاه آبادی معاون جدید صدای رسانه ملی به معاونت صدا آمد این پوشش گسترده شده است و اکنون هفت شهر (که مراکز استان ها هستند) می توانند موج رادیو صبا را دریافت کنند. البته ما از روستاها هم پیامک داریم چراکه مردم می توانند از طریق ستاپ باکس نیز شبکه صبا را به صورت رادیونما ببینند و بشنوند.
*در بحث اطلاع رسانی هم رادیو صبا عملکرد خوبی دارد و نگاه جدی تری نسبت به معرفی و ارایه اخبار خود دارد که چنین نگاهی کمتر در شبکه های رادیویی و حتی تلویزیونی وجود دارد.
فاتح: رادیو صبا سایتی دارد که برای تعامل با مردم راه اندازی شده و فعالیت دارد. بخش جدیدی هم به این سایت اضافه شده و قرار است با مجموعه ها و سازمان هایی که در حوزه طنز فعالیت می کنند ارتباط برقرار کنیم و داده های طنز را از این طریق به سایت خود اضافه می کنیم. این بخش با عنوان رویدادهای حوزه طنز کار می کند و ما از همه سازمان ها درخواست داریم که ما را در جریان اتفاقات طنز سازمان خود قرار دهند تا ما هم به عنوان یک مرجع طنز در کل کشور بتوانیم این داده ها را در اختیار مخاطب قرار دهیم.
*به عنوان سوال پایانی، آیا می دانید بیشترین مخاطبان رادیو صبا چه کسانی هستند؟
- خانم ها و آقایانی که سن و سالی از آنها گذشته است یا بازنشسته شده اند و یا پدر و مادرانی که فرزندانشان ازدواج کرده و رفته اند بیشترین مخاطب ما هستند. اینها گاهی پیامک هایی هم برای ما می فرستند که افسرده و غمگین شده بوده اند و با شنیدن رادیو صبا حالشان خوب شده است. حتی یک نفر با ما تماس گرفته بود و تعریف می کرد که بعد از مدتی شنیدن رادیو صبا روانشناس او وقتی دیده حالش بهتر شده است پرسیده چطور اینقدر تغییر کرده است و آیا داروی جدیدی مصرف می کند که او هم در پاسخ گفته رادیو صبا گوش می کند و آن روانشناس هم بخشی از داروهای تجویزی اش این شده که مراجعانش رادیو صبا گوش کنند. (می خندد) به هر حال در نظر بگیرید وقتی همنشین شما فردی بداخلاق باشد روحیه می گیرید و یا وقتی فردی خنده رو و شاد باشد؟ رادیو هم یک همنشین و مونس است، کنار شماست و هرگاه هم از او خسته شدید ساکت می شود.
نظر شما