به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد: تاریخ مختصری از سرمایهداری» نوشته یانیس واروفاکیس، وزیر پیشین اقتصاد دولت یونان، در آبان امسال با ترجمه فرهاد اکبرزاده از سوی نشر بان در دسترس مخاطبان قرار میگیرد.
ترجمههای پیشین اکبرزاده بیشتر در حوزه متون زیباییشناسی چپ بودهاند که از میان آنها میتوان به کتابهایی چون «استتیک و ناخرسندیهایش»، «آینده تصویر» و «ناخودآگاه زیباشناختی» هر سه از ژاک رانسیر، «الفبای ناممکنها» نوشته سایمون کریچلی، «فوکو و ادبیات داستانی: کتاب تجربه» اثر تیموتی الیری، «جورجو آگامبن» اثر الکس موری و «هنر و مالتیتود» اثر آنتونیو نگری اشاره کرد. اکبرزاده همچنین سرویراستار نشر بان است. با اوگفتوگوی کوتاهی داشتهایم که در ادامه آن را ملاحظه خواهید کرد.
*اخیرا کتابی از وزیر اقتصاد پیشین دولت یونان ترجمه کردهاید که از عنوانش برمیآید، متن ساده ای در معرفی علم اقتصاد باشد. دلایل شما برای این ترجمه چه بود؟ بازار کتابهای اقتصادی ایران را چگونه دیدید که دست به ترجمه این کتاب زدید؟
کتاب «حرفهایی با دخترم درباره اقتصاد: تاریخ مختصری از سرمایهداری» نوشته یانیس واروفاکیس اساساً با دو ادعای اصلی نوشته شده است. نخست این که اقتصاد بسیار مهمتر از آن است که به دست اقتصاددانها سپرده شود و دوم این که اقتصاد اساساً علم به معنایی که ما میشناسیم مثل فیزیک، شیمی و غیره نیست. با این که اقتصاددانها از آمار و ریاضیات استفاده میکنند اما به گفته نویسنده نمیشود آنرا در ردیف علم قرار داد.
دیگر اینکه نویسنده در همان مقدمه توضیح میدهد که اگر نتوانیم اقتصاد را به زبانی که دیگران میفهمند توضیح دهیم خودمان هم نمیدانیم اوضاع از چه قرار است؟ پس هدف این کتاب سادهکردن صرف مسائل نیست، مثل بعضی کتابها که مثلا فیزیک کوانتوم را برای نوجوانان توضیح میدهند. هدف این کتاب بیشتر به دستدادن روایتی قابل فهم از اقتصاد است که اهمیت آن در زندگی شهروندان به هیچ وجه بر کسی پوشیده نیست.
*واروفاکیس را بیشتر به خاطر وزارتش در دولت چپگرای یونان در سال ۲۰۱۵ میشناسند و شاید جامعه فارسی زبان با پیشینه علمی او آشنایی چندانی نداشته باشند. کمی بیشتر درباره کار علمی او و آثارش توضیح دهید؟
یانیس واروفاکیس پیش از این که در ۲۰۱۵ بهعنوان وزیر اقتصاد دولت چپگرای یونان منسوب شود، سالها در دانشگاههای انگلستان، استرالیا و امریکا استاد اقتصاد بود. در سال ۲۰۱۷ او خاطراتش از تجربهی حضور در دولت را، در کتابی بهعنوان «بزرگسالان در اتاق: نبرد من با دستگاهِ حاکم اروپا» منتشر کرد که در صدر جدول پرفروشترین کتابهای سال ۲۰۱۷ قرار گرفت. جالب اینکه کتاب قبلیاش هم یعنی «و آنچه بر سر ضعیفان میآید حقشان است؟: اروپا، ریاضت و تهدید ثبات جهانی» در سال ۲۰۱۶ همین وضع را داشت. واروفاکیس در حال حاظر استاد اقتصاد دانشگاه آتن است و برای مخاطبان گسترده در سرتاسر جهان بهعنوان یکی از بنیانگذاران جنبش دموکراسی در اروپا (DiEM۲۵) سخنرانی میکند.
*استقبال از این کتاب در سطح جهانی چطور بود؟ مخاطبان جهانی چه ارتباطی با کتاب برقرار کردند؟
این کتاب در واقع در سال ۲۰۱۳ و به درخواست ناشر یونانی و به قول خود نویسنده در ۹ روز و به زبان یونانی نوشته شد که نسخه فعلی از ترجمهای است که از کتاب در سال ۲۰۱۸ به انگلیسی شده است. همانطور که از نام آن برمیآید حرفهای یک اقتصاددان با دختر نوجوانش دربارهی اقتصاد است که در آن سعی شده با استفاده از قصهها، افسانهها، مثالها و اشارات به ادبیات و سینما فهم اقتصاد را برای یک مخاطب غیرحرفهای اقتصاد ساده، جذاب و قابلفهم کند. با توجه به این ویژگیهای استقبال مخاطب از کتاب فوقالعاده بوده و به سرعت به زبانهای مختلف ترجمه شده است.
*به نظر شما چرا اقتصاد ایران به سمت تئوریهای نئولیبرالیستی رفته است و اگر نویسنده این کتاب اقتصاد ایران را بررسی میکرد به چه نتایجی میرسید؟
خب من فقط میتوانم بهعنوان یک شهروند به این پرسش پاسخ بدهم نه بهعنوان مترجم کتابی دربارهی اقتصاد و نه به هیچ وجه به عنوان یک متخصص. با این حال چیزی که از واروفاکیس در این کتاب میآموزیم این نکتهی مهم و اساسی است که مداخلهی شهروندان در تصمیمات اقتصادی پیشنیاز و لازمهی هرگونه دموکراسی واقعی است. راستش را بخواهید طی این دو سه دههای که از جدیشدن موضوع اصل ۴۴ و خصوصیسازیهای و آزادسازیها و رفتن به سوی اقتصاد رقابتی و بازار جهانی و کمکردن بار حمایتی دولت، گذشته چیزی که روز به روز بیشتر به چشم میخورد کثرت افرادی است که روز به روز بیشتر میشوند. افرادی که بدون توجه به حضور ما روی سطلهای زباله خم میشوند و در میان زبالهها چیزی میجویند. چهرهی این افراد در این سالها خیلی به ما و رفتار ما شبیه شده و تعدادشان به حدی افزایش یافته که رفته رفته دیگر نمیشود از اقلیت بودنشان حرف زد. در کلی ترین بیان و بدون دخالت آمارها دست کم میتوان گفت، چیزی که این واژگان و نظریات پیشتبانشان تا کنون به آن دامن زدهاند نه توسعهی پایدار اقتصادی بلکه شکاف وحشتناک طبقاتی و بروز و فربهشدن طبقهی نوکیسهگان و پورشه سوارهاست. نویسنده در این کتاب توضیح میدهد که اقتصاد اینجا با اقتصاد آنجا تفاوت چندانی در فهم مسئله ندارد. آنچه تفاوت را ایجاد میکند تولید منابع و شکل توزیع و بازچرخانی است و در نهایت بر همبستگی دورنی اقتصاد و سیاست تاکید میکند و میگوید نمیتوان از اقتصاد حرف زد بدون این که از سیاست بگویم.
نظر شما