علی حسن زاده در گفتوگو با خبرنگار مهر درباره تازهترین آثار در دست ترجمه بیان کرد: هماکنون مشغول ترجمه کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل، و نقد ایدئولوژی» نوشته فیلسوف و نظریهپرداز معاصر اسلوونیایی هستم. این کتاب که در زبان اصلی در سال ۱۹۹۳ منتشر شده بود، ۶ فصل مفصل به همراه یادداشتهای فراوان دارد.
وی افزود: لازم میدانم که از آقای مراد فرهادپور سپاسگزاری کنم. بهگمانم، آقای فرهادپور نخستین کسی بود که همسن و سالان مرا با ژیژک، زوپانچیچ و دیگران آشنا ساخت. ما از بسیاری جهات مدیون او هستیم. البته امید مهرگان، شهریار وقفی پور، مازیار اسلامی، صالح نجفی، فتاح محمدی، علی بهروزی و دیگرانی از این دست نیز نقش عمدهای در این آشناسازی داشتهاند. دوستم کیوان آذری نیز تأثیر زیادی بر من گذاشته است. از کارِ آنان بسیار اندوختهام و زنانگیِ تلاش آنان همواره فرشته الهامام بوده است.
حسن زاده ادامه داد: با این اوصاف اما به نظر میرسد نوعی «ترمیدور» در آن حرکت اصیل آغازین روی داده است، زیرا کتابهای نظریتر، اساسیتر، فلسفیتر و به طور خلاصه، «آثار وزین» ژیژک هنوز ترجمه نشده باقی ماندهاند.
این مترجم درباره اهمیت مطالعه آثار ژیژک برای مخاطبان ایرانی نیز اشاره کرد: ژیژک در آثار مهم خود همواره کوشیده است حرکتِ اصیلی را بازشناسد و دوباره اعلام کند که با دکارت آغاز شد و از راه کانت، هگل و مارکس به لاکان رسید؛ از کوگیتوی دکارتی به سوژهی ناخودآگاه لاکانی. پافشاری ژیژک بر پیش نهادن نظریهای تازه درباره سوژه و سوبژکتیویته به ویژه برای ما اهمیت تعیین کنندهای دارد، زیرا به نظر میرسد در اینجا دیدگاه «مسلط» درباره سوبژکتیویته از آنچه خواجه عبدالله انصاری قرنها پیش به زیبایی ترسیم کرده فراتر نرفته است. به عنوان مثال خواجه عبدالله انصاری در «الهی نامه» اینگونه استغاثه و لابه میکند: «الهی: عذر ما بپذیر، بر عیبهای ما مگیر»، یا، «الهی: از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز فضل تو پشت و پناهم نیست، ای بود و نابود من تو را یکسان، از غم مرا به شادی رسان» و جز اینها.
حسن زاده در ادامه مثالهای ارائه شده از خواجه عبدالله انصاری را شکلی از سوبژکتیویته خواند و گفت: این موارد شاید ابتدایی ترین شکل سوبژکتیویته باشد، تضرعی خطاب به ارباب، توسل به او تا رحمتی نشان دهد و گناه او را بر او ببخشد. این چیزی نیست که فقط بتوان در خواجه عبدالله انصاری یافت، فضا آکنده از این هواست، ما در همین فضا رشد کردهایم و این هوا را زیستهایم. حتی برخی متفکران پرطرفدار متأخر نیز کوشیدهاند به سوژه پیشادکارتی بازگردند. به گمانم، در این حال و هوا تلاش برای عرضهی دیدگاهی نو درباره سوبژکتیویته، عرضه هوایی تازه، نه تنها نمیتواند کاری بیهوده باشد، بلکه ضروری است و از نان شب واجبتر. در نتیجه، کتابهای اساسیتر ژیژک به ما اجازه میدهد تا چارچوب مفهومی مدرنی را جذب کنیم، در خود حل کنیم و از پنجره آن به خود بنگریم. شاید بتوان خطرِ ساده انگاری را به جان خرید و گفت که نکتهی اساسی کتاب «درنگیدن با امر منفی: کانت، هگل و نقد ایدئولوژی» دقیقاً تغییر ریشهای همین دیدگاه درباره سوبژکتیویته است، یعنی باور به «نبود دیگری»، به گردن گرفتن اینکه «چیزی به نام فرازبان در کار نیست» و پذیرفتن مسئولیت درنگیدن با امر منفی.
علی حسن زاده، مدرس زبان انگلیسی است. با ترجمه او پیشتر کتابهایی چون «سوژهی لاکانی: میان زبان و ژوئیسانس» نوشته بروس فینک، «چرا روانکاوی؟ سه مداخله» و «اخلاقیات امر واقعی کانت، لاکان» هر دو نوشته آلنکا زوپانچیچ (فیلسوف معاصر اسلوونیایی) منتشر شده بودند.
نظر شما