بررسی دیدگاه داوری اردکانی در حوزه ادبیات؛

داوری معتقد است شاعر اصیل وجود را می‌بیند/شاعران موجودبین شده اند

داوری معتقد است شاعر اصیل وجود را می‌بیند/شاعران موجودبین شده اند

ابراهیم اکبری دیزگاه گفت: داوری معتقد است شاعر اصیل شاعری است که وجود را می‌بیند. از این دیدگاه شعر ما نشاط ندارد، چون شاعران ما موجودبین شده‌اند و از گذشته می‌گویند.

به گزارش خبرنگار مهر، چهارمین میزگرد از سری میزگردهای آزاد ادبی بوطیقا به نقد و بررسی دیدگاه‌های رضا داوری اردکانی، فیلسوف و متفکر ایرانی در حوزه‌ ادبیات اختصاص داشت. این میزگرد با حضور ابراهیم اکبری دیزگاه، حسن صنوبری، محمدقائم خانی، محمدرضا وحیدزاده در موسسه‌ شهرستان ادب برگزار شد.

در ابتدای جلسه علیرضا سمیعی به کتاب «شاعران در زمانه عسرت» به عنوان مشهورترین کتاب رضا داوری اردکانی اشاره کرد و گفت: «داوری با نگاه نقادانه به ادبیات فعالیت خود را شروع می‌کند. اولین اثرش ترجمه‌ای است از کتابی با عنوان «چند نامه به دوست آلمانی» که در سال ۱۳۴۷ منتشر شد.»

وی اضافه کرد: «داوری در مقاله‌ای با عنوان «گسیختگی تاریخی و فرهنگی و تقدم سیاست بر فلسفه» می‌گوید: «در ایران همواره یک گسیختگی فرهنگی وجود دارد.» 

در ادامه ابراهیم اکبری دیزگاه حوزه‌های مطالعاتی داوری در ادبیات را این سه حوزه دانست: «ادبیات کلاسیک خودمان، ادبیات جهان و ادبیات معاصر فارسی.»

نویسنده‌ رمان «برکت» با اشاره به نگاه اُذُنیستی داوری به ادبیات گفت: «داوری در ادبیات با سه گروه درمی‌افتد؛ کسانی که ادبیات را تفنن می‌پندارند، از آنها بدتر کسانی که ادبیات را وسیله قرار داده‌اند و دسته‌ سوم افرادی که از فایده‌ ادبیات می‌پرسند.»

در بخش بعدی نشست، محمدقائم خانی گفت: «داوری معتقد است باید به ادبیات از دیدگاه مدینه نگاه کرد، نه در قالب یک پدیده‌ رها. کار بزرگ داوری این است که در این مدینه شاعران و نویسندگان را در صدر قرار می‌دهد.»

این منتقد ادبی خاطرنشان کرد: «از نظر داوری کسانی که به ادبیات محض رسیده‌اند باید تعیین کنند که ادبیات باید چگونه باشد. مشکل داوری با افلاطون هم در همین موضوع است.»

در ادامه سمیعی با اشاره به سه نوع زبان در زمان عسرت بیان کرد: «زبانی که زبان‌شناسان و دانشمندان علوم اجتماعی با آن کار دارند و به آن می‌گویند زبان تفهیم و تفاهم. زبان دوم زبانی است که به عنوان وسیله در دهان می‌چرخد. زبان سوم، زبان شاعر است که به آن می‌گویند زبان اشارت.»

وی تأکید کرد: «داوری معتقد است که زبان اشارت زبان تفهیم و تفاهم را بنا می‌کند. اگر زبان اشارت از بین رفت یا متشتت شد، تفهیم و تفاهم هم از بین می‌رود.»

شاعر «سرزمین دیر» اضافه کرد: «داوری معلم اخلاق یا تحلیل‌گر ادبیات نیست. او هر مسئله‌ را به مثابه خودش طرح می‌کند. یکی از فروتن‌ترین انسان‌هایی که من در طول این سال‌ها دیده‌ام دکتر داوری است.»

در ادامه‌ جلسه صنوبری در رابطه با خشوع به مقایسه‌ی نظرات داوری درباره‌ شعر معاصر در دو دوره‌ زمانی دهه‌ پنجاه و هفتاد پرداخت و اظهار کرد: «داوری در اولین مقاله‌اش درباره‌ شعر معاصر معتقد است چهار شاعر اصلی شعر معاصر این ادعا را دارند که نمی‌خواهند از گذشتگان تقلید کنند، اما اساس کارشان را می‌گذارند روی نفی گذشتگان و بالطبع سراغ تقلید از غرب می‌روند، ولی در مقالات سال ۷۰ به بعد، داوری می‌رود سراغ شعر اخوان؛ حتی نهیلیسم آن را می‌پذیرد و حرفش را می‌شنود.»

در ادامه وحیدزاده با اشاره به داشتن پیش‌داوری منفی قبل از مواجهه‌ اولیه‌اش با آثار داوری گفت: «داوری هایدگری به همان نقطه‌ای می‌رسد که تودوروف ساختارگرا و فرمالیست در کتاب «ادبیات در مخاطره»؛ چیزی که به نوعی حرف ارسطو هم است. همچنان که تزوتان تودوروف با ریچارد رورتی فیلسوف پراگماتیست امریکایی هم‌عقیده است که می‌گوید: «ادبیات دانشی به دانش‌های شما اضافه نمی‌کند، ادبیات قرار است تجربه‌ی زیسته‌ی ما را غنی کند و دنیای ما را وسعت ببخشد.»

وی افزود: «داوری هم اعتقاد دارد حرف شاعران شامل صدق و کذب نمی‌شود. وقتی دارند بیانی را به شکلی شاعرانه مطرح می‌کنند، به دروغ یا راست بودن آن کاری ندارند بلکه دارند آن موضوع را در لایه‌ای عمیق‌تر از صدق و کذبش بررسی می‌کنند.»

این خبرنگار حوزه‌ ادبیات همچنین نظر صنوبری درباره‌ نیما را از این منظر قابل تحلیل دانست و اضافه کرد: «مواجهه‌ درست با نیما آن چیزی است که داوری می‌گوید؛ اهمیتی ندارد که نیما برای امام علی شعر سروده یا نه و آیا شاعری اومانیست، به معنای اصالت دادن به نفس خویشتن و رها کردن نفس اماره‌ در اشعارش بوده یا خیر؟ مهم این است که نیما در جایگاه خود درست ایستاده و اومانیسم ایرانی را در آن مقطع خاص از تاریخ، به بیان خودش روایت و افشاگری می‌کند. مواجهه و گفت‌وگوی داوری با نیمای شاعری است که نماینده‌ی یک نسل و یک مقطع تاریخی از ایران است.»

در ادامه اکبری دیزگاه به بررسی نظر داوری درباره‌ شاعران پرداخت و گفت: «او معتقد است شاعر اصیل شاعری است که وجود را می‌بیند. از این دیدگاه شعر ما نشاط ندارد، چون شاعران ما موجودبین شده‌اند و از گذشته می‌گویند. از این حیث به جای این‌که به داوری بگوییم فیلسوف فرهنگ، باید بگوییم فیلسوف آینده.»

این رمان‌نویس همچنین به مواجهه‌ ادبیات روس با عالم مدرن و تجدد از نگاه داوری پرداخت و گفت: «داوری معتقد است در مراجعه به تاریخ، آدم‌ها، فرهنگ‌ها، ملت‌ها و کشورها با مدرنیته سه گونه مواجهه داشته‌اند: اولی مواجهه‌ی فعالانه با مدرنیته که ژاپنی‌ها داشتند. دومی مواجهه‌ منفعلانه با مدرنیته که ما تجربه‌اش کرده‌ایم. سومی مواجهه‌ شاعرانه است که متعلق به روس‌ها است.»

در بخش پایانی نشست، خانی با اشاره به عدم توجه به رمان فارسی گفت: «داوری در این باره می‌گوید: «رمان مجال ظهور بشر مدرن به منزله‌ سوژه است.»»

این منتقد ادبی در توضیح این جمله بیان کرد: «اولاً رمان نوعی از ادبیات است و کارش پرده‌برداری منجر به ظهور است، ولی مهم‌تر این‌که بشر مدرن به منزله‌ی سوژه در آنجا وجود دارد. سوژه داشتن هم در صورت داشتن طرح ممکن می‌شود.»

وی با اشاره به نظر مرتضی کربلایی‌لو در این‌باره بیان کرد: «رمان ایرانی بسط مکان و صرفاً جابجایی است و زمان ندارد. اتفاقاً مکان را هم بعد از گلشیری از دست داده‌ایم.»

وی اضافه کرد: «زمانی که این مسئله را در ابعاد وسیع‌تر بررسی کنیم از دیدگاه داوری به مباحث بزرگ‌تر و عمیق‌تری مثل فرهنگ می‌رسیم. از این منظر، داوری اصلاً سنت‌گرا نیست.»

کد خبر 4457420

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha