به گزارش خبرنگار مهر، رمان «پدیده رُزی» نوشته گرام سیمسون به تازگی با ترجمه مهدی نسرین توسط نشر مرکز منتشر و راهی بازار نشر شده است.
گرام سیمسون در سال ۲۰۱۳ «پروژه رزی» را به عنوان اولین رمانش منتشر کرد که به فروش بیش از یک میلیون نسخهای دست پیدا کرد و شهرتی جهانی برایش به ارمغان آورد. او تا پیش از این موفقیت، در حوزه اطلاعات و مدلسازی داده مشغول به کار بود. «پدیده رزی» کتابی بود که او در سال ۲۰۱۴ و در پی موفقیت «پروژه رزی» نوشت. این کتاب، ادامه رمان اول این نویسنده است.
محور داستانهای پروژه و پدیده رزی، یک استاد ژنتیک به نام پروفسور دان تیلمن است که ذهنی دقیق و تحلیلگر دارد. پروفسور به عنوان شخصیت اصلی داستان عادت دارد با کلمات بازی کند و با وجود هوش سرشار و ذکاوتش در حوزه ارتباطات اجتماعی، مرتب دچار اشتباه شده و در معاشرتهایش گاف میدهد.
پروفسور دان تیلمن در کتاب «پروژه رزی» برای خود پروژه همسریابی را تعریف و آن را آغاز میکند که در نتیجه با شخصیت رزی آشنا میشود. او در قسمت دوم داستان یا همان رمان «پدیده رزی» با موقعیت بارداری رزی روبرو میشود. حالا رزی تصادفا باردار شده و این پدیده، تاثیر زیادی روی ذهن پروفسور تیلمن گذاشته است...
مترجم اثر در یادداشتی کوتاه که ابتدای کتاب درج شده، این توضیح را درباره عنوان ۲ رمان گرام سیمسون آورده است: پروفسور تیلمن، قهرمان این کتاب، هم ذهنی کاملا علمی دارد هم با کلمات بازی میکند. به همین دلیل عنوان کتاب The Rosie Effect را گذاشتهام پدیده رزی که هم یادآور پدیدههای فیزیکی است (مثل پدیده دوپلر) هم حروف مشترکی با کلمه «پروژه» دارد که در عنوان قسمت اول این مجموعه به کار رفته است. به این ترتیب سعی کردم شباهت آوایی project و effect هم تا حدی حفظ شود.
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
زن دلنشین پرسید: «سر اُکسیتوسین بچه اگر یک مرد یا زن غیرخویشاوند با او بازی کنند چه میآید؟»
گفتم: «دقیقا!»
ب۱ پرید وسط صحبتمان. «این جزو چارچوب مطالعه نیست. وانگهی نمیتوانیم اجازه بدهیم مردهای غریبه بیایند اینجا و به بچههای مردم دست بزنند.»
بچه توی کالسکه زد زیر گریه. باید تیز و بز، قبل از آنکه فرایندههای بغل کردن یا بازی کردن شروع میشد، آستین بالا میزدم. دویدم سمت کالسکه.
از مادر بچه پرسیدم: «اشکالی ندارد با بچه شما بازی کنم؟ من عضو گروه پژوهش هستم و پلیس هم صلاحیتم برای سروکار داشتن با بچهها را تایید کرده.»
لبخند زد: «بهگمانم. خیال میکردم قرار است من باشم، منتها اشکالی ندارد. اگر ناراحتش نکنید.»
هیچ نظری نداشتم که بچه چه واکنشی ممکن است به یک مرد بزرگسال نشان دهد. تا حالا هیچوقت بچهای را دستم نگرفته بودم، احتمالا بهجز برادرم تِروِر. خاطره مبهمی دارم از مادرم که تِروِر را داد دستم که نگهش دارم و من هم در چشمبههمزدنی بچه را پس دادم به مادرم.
حواسم جمع بود که خیلی مهم است بچه را نیندازم و نترسانم. هر دو مساله را اینجور حل کردم که قبل از آنکه مادر بچه را بدهد دستم روی زمین تاقباز دراز کشیدم. بچه را روی سینهام مستقر کردم و گذاشتم روی من بخزد. واکنش انزجار خودکار که تماس بدن آدم دیگر در من ایجاد میکند فعال نشد. خیلی خوش گذشت، و بچه صداهای بامزهای از خودش در میآورد. زنان گروه ملاقات داشتند عکس میگرفتند. تقریبا دو دقیقه دیگر هم ادامه دادیم، بعد دوروبرم را گشتم به دنبال ب۳. دستی برایش تکان دادم و او هم دوربین فیلمبرداریاش را آورد پایین.
«لطفا نمونه بگیر.» حدسم این بود که اُکسیتوسین خودم افزایش یافته بود ولی فقط اُکسیتوسین بچه به پروژه مربوط بود.
ب۱ گفت: «نمیشود. جزو چارچوب نیست.»
این کتاب با ۳۷۶ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما