به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تاریخ یونان باستان در پنجاه زندگینامه» نوشته دیوید استاتارد بهتازگی با ترجمه شهربانو صارمی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۱۴ توسط انتشارات تیْمز و هادسن در لندن چاپ شده است.
آنچه اکنون یونان باستان نامیده میشود، سه قاره و نسلهای بسیاری را شامل میشده است؛ در وسیعترین وضعیت، از اسپانیا تا هند. بیشتر کشورهای میان این دو هم بخشی از آن به حساب می آمدند. زندگی شخصی یونانیها به عقیده دیوید استاتارد میتواند بازگوکننده تاریخ و جامعه وسیعتر آنها باشد. در کتاب «تاریخ یونان باستان در پنجاه زندگینامه» زندگی افرادی از تاریخ یونان بررسی شده که در بازهای ۶۰۰ ساله جا میگیرد. این زندگینامهها نهتنها تنوع تجربه یونانیان را نشان میدهد بلکه از اثرگذارترین آنها در تاریخ کهن غرب بهشمار میروند. در این میان، زندگینامه فرمانروایان، فلاسفه، نویسندگان، هنرمندان و دانشمندان را در این کتاب مطالعه کرد.
نویسنده این کتاب بر این باور است که با تمرکز روی زندگینامههای مهم معلوم میشود بسیاری از افراد تا چهحد با هم مرتبط بودهاند. ۵۰ زندگینامه این کتاب، فصول کوتاه مرتبط با دورههایی که زندگینامهها آنها را پوشش نمیدهند، تکمیل میکنند. این زندگینامهها به دو مضمون مهم میپردازند: پدید آمدن تاریخنگاری و زندگینامهنویسی. و یونانیان باستان در هر دو پیشگام بودند.
زندگینامههایی که در این کتاب درج شدهاند، برای بررسی و تشریح تاریخ و روشنشدن تنوع گسترده فرهنگ یونان باستان، تقریبا بهحسب توالی نسلها مرتب شدهاند. هر بخش با خلاصهای از زندگینامه فرد موردنظر شروع میشود که شامل پیشینه تاریخی لازم برای آگاهی از دیگر زندگینامههای جنبی است. به اینترتیب، خلاصههایی که در کتاب چاپ شدهاند، در مجموع طرح کلی تاریخ یونان را از حدود سال ۷۰۰ تا ۱۰۰ پیش از میلاد مسیح ارائه میکنند.
این کتاب ۹ فصل اصلی دارد که عناوینشان به ترتیب عبارت است: خدایان و پهلوانان، عصر جباران، یونان در مخاطره، عصر پریکلس، جنگ عالمگیر، طوفان، عصر سلسلهها، در سایه روم، آینه سرگذشتها.
فصل اول کتاب ۳ بخش دارد که به این ترتیباند: «هزیود و هومر: تولد خدایان و عصر بشر»، «هومر و منشا زندگینامهنویسی» و «تاریخنگار و آغاز تاریخنگاری». در بخش دوم هم زندگینامه ۹ شخصیت یونانی به اینترتیب از نظر مخاطب خواهد گذشت: پیسیستراتوس، پولوکراتس، سافو، فیثاغورس، میلو، هیپاس، کلئیستنس، هیستیایوس، میلتیادس.
کیمون، تیمستوکلس، لئونیداس، گلون، هیرون، پیندار، آیسخولوس هم شخصیتهایی هستند که فصل سوم کتاب به زندگیشان اختصاص دارد. در فصل چهارم که به عصر پریکلس اختصاص دارد، زندگینامه ۷ شخصیت مهم یونانی به این ترتیب از نظر خواننده خواهد گذشت: پریکلس، هرودوت، سوفوکلس، امپدوکلس، پروتاگوراس، فیدیاس، آسپاسیا.
آلکیبیادس، کلئون، توسیدید، آریستوفانس، ائوریپیدس، زئوکسیس، گورگیاس و سقراط هم افرادی هستند که فصل پنجم کتاب یعنی «جنگ عالمگیر» به آنها اختصاص پیدا کرده است. شخصیتهای گزنفون، لوساندر، اپامینونداس، لوسیاس، دموستنس، افلاطون و ارسطو هم دیگر چهرههای مهم تاریخ یونان باستان هستند که در ششمین فصل این کتاب مورد بررسی قرار گرفتهاند. در «عصر سلسلهها» هم زندگی این انسانها آورده شده است: اسکندر مقدونی، بطلمیوس اول، دمتریوس فالرومی، مناندر، آپلس و اپیکور.
در فصل «در سایه روم» هم مخاطب کتاب، زندگینامه این افراد را میخوانَد: پورهوس اپیروسی، آپولونیوس رودسی، ارشمیدس، آتالوس اول، فیلوپویمن و پولوبیوس. فصل نهم «آینه سرگذشتها» هم شامل ۵ بخشِ نقشهها، واژهنامه، گاهشمار، نامداران و اساطیر، برای مطالعه بیشتر و نمایه میشود.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
سقوط آتن و فروپاشی امپراتوری آن از درون پیامدهای آنی در سراسر دنیای یونانی داشت. اسپارت و متحدان پیروزمند آن به نحوی گریزناپذیر به هر لطایفالحیلی که شده بود در پی سیادت بودند؛ اما از بازی روزگار خیلی زود معلوم شد قدرت واقعی شرق نه در دست یونانیان که در دربار رقیب قدیمی آن شاهنشاه ایران است. در سال ۱۴۱۱ اسپارت و ایران معاهدهای بسته بودند: در ازای حمایت مالی شاهشاهان داریوش دوم، اسپارت میبایست ادعای ایران بر شهرهای یونانی آسیای صغیر را به رسمیت میشناخت. داریوش به نشانه جدی بودن توافق پسرش کوروش صغیر را (که فقط شانزده سال داشت) برای معامله مستقیم با اسپارتها و سردار آنها لوساندر با مبالغ کلانی وجه نقد گسیل داشت. از بخت بد اسپارت، پیروزی آنها بر آتن در سال ۴۰۴ نهتنها با مرگ داریوش بلکه مغضوب شدن کوروش همزمان شد. برادر بزرگتر کوروش به نام اردشیر دوم بر تخت نشست و بیشتر اختیارات وی را سلب کرد. اما کوروش که با قدرت آشنا بود حاضر به ترک دعوا نشد؛ هوای سلطنت در دل داشت، و برای انتقام دسیسه میچید. کوروش در بازگشت از اسپارت با پنهان کردن اهدافش از همه، جز نزدیکترین سردارانش، ارتشی فراهم کرد؛ ارتشی که نهتنها رعایای ایرانی وی، بلکه مزدوران یونانی نیز در آن شرکت داشتند. این ارتش در سارد گرد آمد، و در سال ۴۰۱ تقریبا به طور اتفاقی مردی جوان بدان پیوست که بعدها روند جنگ را به صورتی زنده توصیف کرد. او گزنفون آتنی بود.
گزنفون، که بسیار فروتن و بینهایت خوشقیافه بود، اوایل جنگ پلوپونزی و در سالهای شیوع طاعون در خانوادهای ثروتمند به دنیا آمد. با رسیدن به بزرگسالی چون بخشی از جامعه برگزیده آتن بود به سوارهنظام پیوست و احتمالا در حمله فاجعهبار اما بهنسبت کماهمیت افسوس و ایونی در سال ۴۰۹ شرکت جست. پنج سال بعد در خدمت سی جبّاری بود که پس از اَز تسلیم آتن بر آن تحمیل شد. اینکه گزنفون چگونگی راضی به همراهی با اعمال شرمآور آنها شد جای سوال دارد _ او بعدها سعی کرد که از آنها فاصله بگیرد _ اما کاملا هم نظر موافق به دموکراسی نداشت.
این کتاب با ۳۰۳ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما