به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «فلسفه تنهایی» نوشته لارس اسوندسن بهتازگی با ترجمه خشایار دیهیمی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب اولین عنوان از مجموعه دوم «تجربه و هنر زندگی» است که این ناشر چاپ میکند.
عناوین مجموعه مذکور پیشتر با دبیری خشایار دیهیمی توسط نشر گمان منتشر میشدند که حالا در نشر نو این روند ادامه پیدا میکند. کتابهای این مجموعه درباره فلسفه هستند اما به جای فلسفه از لفظ «هنر زندگی» در آنها استفاده شده است. به اعتقاد دیهیمی بر این باور است که فلسفه فقط رشتهای دانشگاهی نیست که در دانشگاه خوانده شود و مختص عده خاصی باشد که در این رشته تحصیل میکنند. فلسفه به همه تعلق دارد و همه ما از کودکی سوالاتی مطرح میکنیم که جنبه فلسفی آشکاری دارند. او همچنین اعتقاد دارد در کشور مان هم نظر اغلب نویسندگان و مترجمان فلسفه معطوف به کتابهای نظری سیستماتیک است؛ کتابهایی که خوانندگان احساس میکنند که نویسندههایشان اصلا تلاشی نمیکنند تا زندگی را با همه آشوبها، پوچیها و فراز و نشیبهایش درک کنند. بنابراین این احساس به خواننده چنان کتابهایی دست میدهد که با عقایدی انتزاعی روبروست که به واقعیت ربطی ندارند.
مجموعه «تجربه و هنر زندگی» رویکردی مخالف این کتابها دارد و سعی شده فلسفه را به زندگی مردم معمولی بیاورد. سری دوم این مجموعه توسط نشر نو چاپ خواهد شد.
نسخه اصلی «فلسفه تنهایی» در سال ۲۰۱۷ چاپ شده است. از لارس اسوندسن، پیشتر ترجمه کتاب «فلسفه ملال» با ترجمه افشین خاکباز توسط همین ناشر چاپ شده است.
اسوندسن معتقد است یکگونه دوگانگی یا تضاد درون وجود ما هست که ما را، هم بهسمت دیگران میکشاند چون نیازمندشان هستیم و هم ما را پس میراند چون نیازمند حفظ فاصله از دیگران هستیم و میخواهیم به حال خودمان باشیم. امانوئل کانت فیلسوف شهیر آلمانی این نکته را با تعبیر «معاشرتطلبی غیراجتماعی» توضیح داده است.
کتاب «فلسفه تنهایی» ۸ فصل دارد که به ترتیب عبارتاند از: جوهر تنهایی، احساس تنهایی، چهکسانی احساس تنهایی میکنند؟، تنهایی و اعتماد، تنهایی دوستی و عشق، فردگرایی و تنهایی، خلوتگزینی، احساسِ تنهایی و مسئولیت.
از نظر نویسنده این کتاب، تنهایی، خلوتگزینی، انزوا و گوشهگیری مترادفهای دقیقی نیستند. شاید پیشتر این لغات زیاد از هم متمایز نبودند و در یک معنا بهکار گرفته میشدند اما بهتدریج این تمایز در متون بیشتر شده و هرکدام بار ارزشی متفاوتی به خود گرفتهاند. آدمی ممکن است با خویشتن خویش بیگانه شود بیآنکه متوجه آن باشد، ولی تنهایی چنین نیست، چون تنهایی نوعی احساس رنج و درد است که بر اثر اختلال در روابط فرد با دیگران پدید میآید.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
فرد لیبرال آنقدرها هم که خودش فکر میکند خودمختار، از نظر اجتماعی غیرمقیّد و فوقالعاده خودانگیخته نیست، اما درعینحال چنین هم نیست که بیآنکه ردی از خودش برجای بگذارد در جامعه منحل شود. فرد لیبرالی البته در محدوده جامعه و اجتماع زندگی میکند، اما تعلقات اجتماعی پاسخگوی یک سوالِ چنین فردی نیست: چگونه باید زندگی کنم؟ این واقعیت را البته فیلسوفان باهَماگرایی نظیر مایکل سندل هم پذیرفتهاند. سندل مینویسد: «من به عنوان شخصی که ترجمانی از خودم بهدست میدهم قادرم به پیشینهام بیندیشم و بدینترتیب از آن پیشینه خودم فاصله بگیرم.»
این دقیقا کل همان چیزی است که فرد لیبرالی برای آنکه بتواند تثبیت کند که فقط خودش قاضی نهایی در همه مسائل هنجاری است نیازمندِ آن است. فرد لیبرالی، بهنوبه خویش در رابطهاش با دیگران گرفتار این پارادوکس میشود که هم خواهان آزادی بیحدومرز است و هم خواهان تعلق اصیل. آشکارا این خواسته تحققیافتنی نیست، دستکم تا زمانی که آزادی را معادل استقلال یا فقدان حد و مرز میپنداریم. اما چنانکه در بخش بعدی خواهیم دید، فرد لیبرالی در عمل توانایی یکجا گردآوردن آزادی و تعلق را دارد. تا بدینجا ما چنان تصویری از فرد به دست دادهایم که گویی موجودی انتزاعی است. حال بیایید ببینیم چگونه این موجود در جهان واقعی عملا مادیّت پیدا میکند.
این کتاب با ۲۲۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما