به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی از سید محمود نجاتی حسینی است که در ادامه می خوانید؛
فاجعه های طبیعی مانند زلزله و سیل و سونامی و توفان و گردباد و بهمن بخشی از مکانیزم طبیعی ماشین مخرب طبیعت اند.
فاجعه ها از منظرهای گوناگون اقتصادی (تبعات ضررهای اقتصادی فاجعه ها )، روان شناسی اجتماعی (لطمات روحی روانی و ترومای ناشی از فاجعه ها بر روح و روان فرد و گروه های اجتماعی) و جامعه شناسی و انسان شناسی (نسبت جامعه وفرهنگ با رخ دادن فاجعه ها و تاثیر اجتماعی فرهنگی فاجعه ها بر زندگی جمعی) بحث شده اند.
اما جالب ترین و قابل تامل ترین سپهر مطالعه فاجعه های طبیعی، «الاهیات فاجعه» است که مضمون اصلی آن بحث درباره نسبت «خواست خداوند» و «وقوع فاجعه های طبیعی» است.
«الاهیات فاجعه» پرسش هایی مهم در این محدوده طرح می کند که قابل تامل اند و ضمنا پاسخ های مجاب کننده ای هم ندارد، دست کم برای افرادی که شکاک اند و یا اعتقادات دینی سنتی ندارند، و یا باورهای دینی مدرن شده و متزلزلی دارند، و یا در اصل سکولارگرا هستند و چندان اعتقادی به این که ماشین طبیعت مخلوق خداوند مهندس است ندارند.
اما پرسش هایی که از منظر «الاهیات فاجعه» قابل تامل اند:
چگونه خداوند رحمان و رحیم اجازه می دهد فاجعه های طبیعی رخ دهند که جان هزاران انسان بی گناه را می گیرد؟
چرا خداوند قادر متعال که بر هر کاری تواناست، جلوی رخ دادن فاجعه های طبیعی را نمی گیرد؟
آیا وقوع فاجعه های طبیعی که هر روز جان هزاران انسان بی پناه و بی گناه را می گیرد، با عدل الاهی و خیر گرایی خداوند منافات ندارد؟
آیا به راستی ماشین طبیعت به عنوان روبوت دست ساخت خداوند، از گناه کاران به واسطه فاجعه های طبیعی انتقام می گیرد؟
آیا فاجعه های طبیعی، الارم خداوند و نازشصت خداوند برای یادآوری خداوندی اوست و این که او به عنوان قادر متعال بر هر کاری از جمله به خشم درآوردن طبیعت قادر و تواناست؟
آیا وقوع فاجعه های طبیعی به عنوان منطق و مکانیزم ماشین طبیعت، تحقیر کننده علم و تکنولوژی حقارت آمیز و محقر و محدود انسان است؟
همه این پرسش های فلسفی که درباره نقش خداوند در به کارگرفتن ماشین طبیعت برای رخ دادن فاجعه های طبیعی است، در «الاهیات فاجعه» پرسش هایی قابل تامل اند، خصوصا برای دانش پژوهان علوم اجتماعی که صرفا متوجه «جامعه شناسی - انسان شناسی فاجعه» اند و صرفا به نسبت میان جامعه و فرهنگ و فاجعه های طبیعی می اندیشند اما از نقش پرسش های فلسفی عمیق و حقیقی تری از نوع «الاهیات فاجعه» غافل اند.
اما این که چه پاسخ هایی در «الاهیات فاجعه» برای این پرسش ها فراهم شده است، خود محل تامل است. خصوصا ازین حیث که در الاهیات ابراهیمی (یهودیت و مسیحیت و اسلام ) خداوند فعال مایشاء است و خواست او برتر و سرتر از خواست انسان است و چون خیرخواه است بنابراین رخ دادن فاجعه های طبیعی در ذات خود خیر است، اما خواست و دخالت بشر، این فاجعه ها را به شر تبدیل می کند. بنابرین از منظر الاهیات ابراهیمی خصوصا الاهیات اسلامی که کتاب مقدس قرآن تجلی آن است، طبیعت مخلوق در اختیار فرمان الاهی است و همه چیز در آن وفق سنت الاهی تقدیر شده و برنامه ریزی شده رخ می دهد. لذا سیل و زلزله و سونامی وتوفان و گردباد و صاعقه و بهمن همگی پدیده ها و فنومن های الاهی (آیات الله) هستند و هر کدام نشان دهنده اقتدار بلامنازع الهی اند. طبیعت «خود فرمان» نیست، «خدافرمان» است.
در الاهیات آسیایی (زرتشتی گری، هندوییزم، بودیزم، کنفوسیانیزم، شینتوییزم، تائوئیزم) اما اصل چنین پرسش هایی خود محل تامل است، چرا؟ چون در این ادیان غیر ابراهیمی، طبیعت خود فرمان است تا خدافرمان. لذا احتمال طرح پرسش هایی از جنس نسبت خداوند با فاجعه های طبیعی از بیخ و بن منتفی است.
با تمام این اوصاف، و با وجود اهمیت و ارزش علمی جامعه شناسی، انسان شناسی، اقتصاد و روان شناسی اجتماعی فاجعه های طبیعی که به دنبال شناخت تاثیر دوگانه انسان و طبیعت و محیط زیست و فاجعه های طبیعی هستند و یافته های علمی آن ها می تواند در «مدیریت بحران فاجعه های طبیعی: رصد کردن، پیش بینی، پیش گیری، واکنش سریع، بازسازی فرد و جامعه فاجعه زده و فاجعه دیده» موثر و سودمند واقع شوند، اما پرسش های «الهیات فاجعه» نیز می تواند، ظرفیت اندیشیدن مجدد به نسبت انسان و طبیعت از طریق خداوند را فراهم آورد.
بدون شک «الاهیات فاجعه» می تواند، منظری جدید از نوع فلسفی دینی آن به روی دانش - تکنولوژی شناخت طبیعت و فاجعه های طبیعی باز کند، که هر چند جنس آن کاربردی و توسعه ای نیست، اما به لحاظ تشفی الام و ترمیم تروما و تقویت اراده انسانی برای مواجهه مقتدرانه با فاجعه های طبیعی کارساز است.
نظر شما