در گفتگو با مهر عنوان شد؛

جوهره و سرشت جامعه ایران خاصیت بسیج شوندگی دارد

جوهره و سرشت جامعه ایران خاصیت بسیج شوندگی دارد

میثم مهدیار، پژوهشگر اجتماعی گفت: خصیصه مشارکت اجتماعی از دیرباز در جامعه ایرانی وجود داشته و جوهره و سرشت جامعه ایران خاصیت بسیج شوندگی دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، در حوادث اخیر، مثل زلزله کرمانشاه و سیل‌های اخیر بارها و بارها در رسانه‌ها و فضای مجازی، شاهد فیلم‌ها و عکس‌هایی از حضور مردم عادی، طلاب، دانشجوها و هئیتی ها بودیم که برای کمک ویاری رساندن به آسیب دیدگان در محل حادثه حاضر شدند و چه بسا در برخی مواقع از بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای بزرگ و دولتی موفق ترهم عمل کردند. اینگونه رفتارها به نوعی نمایشگر خاصیت بسیج شوندگی جامعه ایرانی و حضور عنصر مشارکت اجتماعی در جامعه ایرانی است که در این باره با میثم مهدیار، دکترای جامعه شناسی فرهنگی و معاون پژوهشی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفتگوی کوتاهی انجام دادیم؛

مهدیار گفت: در یکی دو دهه اخیر، رویکردی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده مبنی بر اینکه جامعه ایران دچار بحران در سرمایه اجتماعی است و به سمت فروپاشی می‌رود. طرفداران این رویکرد تلاش می‌کنند نشانه‌هایی هم برای این نظر خود پیدا و ایده خود را تائید کنند؛ البته در واقعیت نشانه‌هایی هم وجود دارد ولی بر اساس شواهد دیگری همچون همین حضور مشارکتی اخیر در امداد به حادثه دیدگان بلایای طبیعی یا پدیده اربعین یا مناسک و آئین‌های عزاداری عاشورایی یا رشد و گسترش صندوق‌های قرض الحسنه خانگی به نظر می‌رسد که نباید این نشانه‌ها را تعمیم داد.

وی افزود: حضور مردم در این اتفاقات اخیر نشان می‌دهد که پیوندهای اجتماعی به شکل قوی روابط اجتماعی ما را صورت بندی وجهت دهی می‌کنند. البته گویا این پیوندهای اجتماعی بیشتر در برهه‌های حساس جامعه خودش را نشان می‌دهد؛ مثلاً در همین ماجرای سیل اخیر علیرغم رسانه‌ای شدن برخی سو استفاده‌ها ولی در کلیت جامعه می‌بینیم که جوهره و سرشت جامعه ایرانی خاصیت بسیج شوندگی دارد. بنابراین این موضوع نشان می‌دهد که اگر بخواهیم به سرشت یک جامعه پی ببریم باید به دوران حساس و بحرانی آن جامعه نگاه کنیم. البته این خاصیت مشارکت اجتماعی و بسیج شوندگی به یکباره ایجاد نمی‌شود و از آن رو که درطول تاریخ در نهاد و جوهره جامعه ایرانی وجود داشته الان به سرعت قابلیت بازتولید شدن دارد. در سنت زندگی فرهنگی و اجتماعی ایرانی و در مشاغلی چون دامپروری و کشاورزی که عمده اقتصاد ایران بر مبنای آنها بوده است اخلاق فتوتی و ساختارهای مشارکتی چون واره و بنه و برابری و … به وفور حضور داشته است و اگرچه به خاطر بی توجهی و مواجهه بی ملاحظه با تمدن جدید این سنت‌ها به ظاهر دچار زوال شده‌اند، اما چنین بسیج شوندگی و مشارکت جویی بدون حضور چنان پتانسیل‌هایی در سرشت جامعه و یا به عبارت جامعه شناسانه در حافظه تاریخی یا ساختارهای ذهنی جامعه امکان ناپذیر است.

مهدیار ادامه داد: طبیعتاً در زندگی مدرن، ما بخش زیادی از این مشارکت‌ها را از دست داده‌ایم، با این حال بازهم اموری داریم که در آنها خصیصه بسیج شوندگی وجود دارد. نمونه اش صندوق‌های قرض الحسنه که به صورت دوستانه و فامیلی وجود دارد و افراد بدون هیچ‌گونه تحمیلی در تأمین مالی مشارکت می‌کنند. بنابراین کلیت ساختار بسیج شوندگی در حال بازتولید است و مسئله مشارکت در زندگی ایرانی جدی، حاضر و قوی است. این در حالی است که پارادایم‌هایی در علوم انسانی و اجتماعی تبلیغ و ترویج می‌شود که وجود چنین خصیصه‌هایی را در خلقیات ایرانیان از اساس نفی می‌کند و به صورت ذات گرایانه ای جامعه ایرانی را استبداد زده، خشونت طلب، نامداراگر، دروغگو و ریاکار و … می‌داند. این پارادایم که تحت تأثیر سنت شرق شناسانه استعماری شکل گرفته در سالهای اخیر به صورت گسترده در قالب کتاب‌ها و ادبیات رسانه‌ای در جامعه ایرانی بازتولید شده است و جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها و پربیننده‌ترین مطالب در رسانه‌ها بوده است. کتاب‌هایی چون جامعه شناسی خودمانی و جامعه شناسی خودکامگی، جامعه کوتاه مدت و آثار افرادی چون کاتوزیان و قاضی مرادی و رضاقلی و حسن نراقی و سریع القلم را می‌توان از این جمله بر شمرد که از قضا از لحاظ روش شناسی بسیار ضعیف و مغلوط هستند و بدون مبنا گزاره‌هایی را به کلیت جامعه و تاریخ ایرانی تعمیم می‌دهند.

این پژوهشگر اجتماعی اضافه کرد: در دوران مدرن ما تنشی با ساختارهای مدرن داشتیم به این معنا که سازمان‌های دوران مدرن به جای اینکه مبتنی بر بازتولید ظرفیت‌های بومی مانند اخلاق فتوتی یا ساختارهای مشارکتی سنتی باشند، خودشان را در نفی این ظرفیت‌ها تعریف کرده‌اند. وقتی اصول مکتب نوسازی و مدرنیزاسیون را مرور می‌کنیم می‌بینیم که اولین اصل توسعه و جهش اقتصادی را گسست از سنت‌ها عنوان می‌کند و همین تز اساس توسعه مدرن ایران را تشکیل داد و از همین رو بوروکراسی در جامعه ایران یک بوروکراسی بیمار شد. قرار بوده که سازمان، محلی برای جمع شدن اراده‌ها باشد ولی سازمان‌های ما الان این‌طور نیست و بیشتر به محلی برای رقابت‌های منفی تبدیل شده‌اند. جالب اینکه آدم‌های همین سازمان‌ها اگرچه در اماکن دیگری مثل خیریه و انجمن‌های محله‌ای، هیئت، مسجد و… مبتنی بر انگیزه‌های غیرمادی و غیر منفعت‌طلبانه کار گروهی و مشارکتی انجام می‌دهند در سازمان‌های بروکراتیک بیشتر نفع شخصی را دنبال می‌کنند.

این مدرس دانشگاه افزود: البته استفاده از همین ظرفیت‌های باقی مانده برای حل مسائل کشور نیازمند تأمل و برنامه ریزی صحیح است که ظاهر دولت‌های فعلی فاقد این عقلانیت هستند. نکته جالب‌تر اینکه آن سنت مشارکتی نه تنها به کار امداد مدد می‌رساند، بلکه حتی بیشتر قابل استفاده برای جلوگیری و پیش گیری از فاجعه است، ولی متأسفانه به دلیل ضعف در تاریخ فرهنگی و اجتماعی مان این ظرفیت‌ها نادیده گرفته شده‌اند. مثلاً در سنت دامداری ایرانی سنت مشارکتی قرق برای محافظت از مراتع برای جلوگیری از چرای بی رویه وجود داشته است یا سنت آیش برای جلوگیری از فرسایش خاک در کشاورزی وجود داشته است. در این زمانه که مسأله محیط زیست پروبلماتیک شده است به نظر می‌رسد که بازتولید این ظرفیت‌ها بسیار می‌تواند در خدمت توسعه پایدار قرار گیرد.

کد خبر 4588722

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha