به گزارش خبرنگار مهر، مراسم دیدار با شو زُ چن نویسنده چینی و رونمایی از ترجمه فارسی رمانش «دویدن در خیابانهای پکن» عصر دیروز پنجشنبه ۵ اردیبهشت در محل غرفه چین در سیودومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
این رمان با ترجمه الهام سادات میرزانیا و رضوان زینلی توسط نشر نگاه چاپ شده و عرضه آن در نمایشگاه کتاب تهران آغاز شده است.
شو زُ چن در این برنامه گفت: این رمان به بیش از ۱۰ زبان ترجمه شده و خیلی از جوانهایی که آن را خوانده بودند، به من گفتند خودشان را در این رمان دیدهاند. به نظرم در عصر جهانیشدن، با وجود اینکه مردم جهان، فرهنگها و تمدنهای مختلفی دارند، زندگی همه ما یک معنا و مفهوم دارد.
وی افزود: امیدوارم کسانی که کتاب من را میخوانند به پکن سفر کنند تا دُن خوآنگ (شخصیت اصلی کتاب) را در خیابانهای این شهر پیدا کنند.
الهام سادات میرزانیا مترجم این کتاب نیز در مراسم رونمایی از ترجمه فارسی آن گفت: من و آقای زُ چن هنگام نوشتهشدن این رمان هر دو در یک دانشگاه در پکن، دانشجوی کارشناسی ارشد بودیم. داستان این رمان در یکی از محلات مدرن و پیشرفته شهر پکن جریان دارد که من خودم مدت ۲ سال در ساختمانی در آن محله زندگی کردم. در کل مطالعه این کتاب را به خوانندگان ایرانی توصیه میکنم.
علیرضا رئیسدانا مدیر نشر نگاه نیز در بخشی از این مراسم گفت: یک کُوآن (ضربالمثل) چینی میگوید: صدای دو دست را شنیدی، اکنون بگو صدای یک دست کدام است؟ ادبیات و فرهنگ سرزمین باستانی چین، قدمت و غنایی به بلندای تاریخ این سرزمین بزرگ و افسانهای دارد. به همین دلیل روشن، آنگاه که سخن از ادبیات و فرهنگ و تمدن بشری به میان میآید، نام چین در کنار ایران، هند و یونان میدرخشد.
این ناشر ادامه داد: با اینکه چین همیشه بهعنوان کشوری در شرق دور، سرزمینی ناشناخته مینمود و مردمان ونیز، مارکوپولو را بهعنوان کسی میشناسند که کشورهایی در دوردستِ تاریخ را به آنان شناسانده، اما واقعیت این است که بین تمدن و فرهنگ ایران و چین هرگز جدایی نبوده و شریان این ارتباط تجاری و فرهنگی همانا جاده ابریشم بوده که امروز نیز با احیای آن، ارتباط فرهنگی میان این دو کشور ژرفتر میشود.
وی همچنین گفت: چین از دیرباز مرکز نشر فرهنگ و چاپ کتاب بوده و صنعت چاپ و انتشار کتابهای نفیس از افتخارات این سرزمین باشکوه است.
رئیسدانا در پایان گفت: با سپاس از حاضران این نشست، به آن کوآنئی برمیگردم که ابتدای صحبت اشاره کردم و پاسخاش را با یک بیت از حافظ شیرازی میدهم: «عارفی کو که کند فهم، زبان سوسن؟ / تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد!»
در ادامه از رمان مذکور رونمایی شد و نماینده انتشارات چینی چاپکننده «دویدن در خیابانهای پکن» هم به بیان سخنانی پرداخت. جشن امضای این رمان، پایانبخش این مراسم بود.
معرفی شو زُ چِن
شو زُ چِن که در حال حاضر معاون سردبیر مجله «ادبیات خلق» در چین است، در سال ۱۹۷۸ در شهر دونگ خَی در استان جیانگ سو متولد شده و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات دانشگاه پکن است. «پکن همچون دریا»، «به سوی شمال»، «دارالسلام»، «دویدن در خیابانهای پکن» و «قصههای چینگ یون گو» عناوین برخی رمانهای مهم او هستند که به زبانهای انگلیسی، آلمانی، ژاپنی، کرهای، ایتالیایی، مغولی، هلندی، روسی، عربی، اسپانیایی و… ترجمه شدهاند.
در سال ۲۰۱۴ رمان «دارالسلام» این نویسنده برنده جایزه پنجمین دوره ادبی لائو شُه، ششمین جایزه رویای عمارت سرخ و اولین دوره جایزه ادبی دانشسرای تِنگ شون شد؛ همچنین از طرف «هفتهنامه آسیا» در هنککنگ بهعنوان یکی از ده رمان چینی برتر آنسال معرفی شد. همچنین در سال ۲۰۱۷ بود که هفته نامههای «آسیا» در هنگکنگ و «آینه» در تایوان، رمان «پکن همچون دریا» را از او بهعنوان یکی از ده رمان برتر چینی معرفی کردند.
جایزه ادبی جوانگ جونگ ون، جایزه بزرگ رمان رسانههای ادبی چینی و جایزه ادبی فِنگ مو هم از جمله جوایزی هستند که این نویسنده از آن خود کرده است. رمان دیگر شو ز چن با نام «اگر برف سنگین راه را ببندد»، برنده ششمین دوره جایزه لوشون در بخش رمان کوتاه شد و همچنین جایزه کتاب برتر چینی صدا و سیمای چین را در سال ۲۰۱۶ برای نویسندهاش به ارمغان آورد.
درباره «دویدن در خیابانهای پکن»
«دویدن در خیابانهای پکن» صدویازدهمین عنوان از مجموعه «چشم و چراغ» نشر نگاه است که درباره زندگی جوانی بهنام دون خوانگ در شهر پکن است.
این رمان در ۱۶ فصل نوشته شده و نگارشش در سال ۲۰۰۶ به پایان رسیده است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
دون خوانگ سوار اتوبوس شد و رفت. مردی را دید که ژاکت خاکستری به تن داشت و روی جدولهای مقابل درب دانشگاه هواوفضا نشسته بود. «شما سیدی میخواهید؟» مرد سرش را تکان داد. «برویم یک جای خلوت صحبت کنیم.» آنها به گوشهای از یک خیابان خلوت رفتند. دون خوانگ از جیب کولهپشتیایاش سه سیدی غیراخلاقی بیرون آورد. «باز هم داری؟» دون خوانگ کولهپشتیاش را جلوی پایش گذاشت و ده سیدی دیگر بیرون کشید. «همهاش اینجاست.» مرد به داخل کوله نگاهی انداخت و گفت چقدر سیدی داری، «مثبت ۱۸ هم داری؟» دون خوانگ از لابلای انبوه سیدیها پنج سیدی بیرون آورد. تعداد کمی همراه داشت، فیلمهای مثبت ۱۸ اصلاً پرفروش نبود. مرد وقتی داشت سیدیها را نگاه میکرد، پایش بیوقفه میلرزید، وقتی تکتک سیدیها را نگاه کرد، ناگهان گفت: «من پلیس هستم!»
این کتاب با ۱۴۴ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۷ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است.
نظر شما