به گزارش خبرنگار مهر، مسئله جنسیت و جایگاه زن از موضوعات بسیار مهم و پرمناقشه در جهان معاصر است. امروزه برخی با دیدگاه انتقادی با نگاه اسلام به زن میخواهند مردم خصوصاً جوانان را به راه نادرست کشانده و از مسیر حق و عدالت دور کنند.
در گفتگو با دکتر محمد فنایی اشکوری استاد فلسفه و عرفان تطبیقی به بررسی مسئله جنسیت و جایگاه زن در اسلام پرداختیم که اکنون متن آن پیش روی شماست؛
*زن در قرآن دارای چه جایگاهی است؟ قرآن دربارۀ ارزش زن چه میگوید؛ آیا در قرآن زن تکریم شده است؟
در قرآن ارزش جنسیتی مطرح نیست و زن و مرد را در برابر هم قرار نمیدهد، به طوری که به یکی ارزش بدهد و به دیگری ارزش ندهد. قرآن از انسان سخن میگوید و زن و مرد را یکسان انسان میداند. همۀ انسانها را فرزندان یک مرد و زن میداند. «انا خلقناکم من ذکر و انثی.» ما شما را از مرد و زنی آفریدیم. پس ما نه فرزندان یک مرد بهتنهایی هستیم و نه فرزندان یک زن. بلکه فرزندان یک مرد و زن هستیم، البته از داستان تولد حضرت عیسی (ع) یک امتیاز برای زنان میتوان به دست آورد.
در قرآن ارزش جنسیتی مطرح نیست و زن و مرد را در برابر هم قرار نمیدهد، به طوری که به یکی ارزش بدهد و به دیگری ارزش ندهد. قرآن از انسان سخن میگوید و زن و مرد را یکسان انسان میداند
بر طبق این واقعه انسانی از زنی بهتنهایی به دنیا آمد، اما موردی نداریم که انسانی از مردی بهتنهایی به دنیا آمده باشد. انسان یک کرامت ذاتی دارد که در آن جنسیت مطرح نیست. مرد و زن یکسان از این کرامت و ارزش ذاتی برخوردارند. «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» ما به فرزندان آدم کرامت دادیم، بدون تفاوت بین زن و مرد، اما ارزش اکتسابی و نهایی انسان نه ذاتی است، و نه جنسیت در آن دخالت دارد، بلکه ارزش اکتسابی و نهایی انسان به تقوا است. «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم» گرامیترین شما باتقواترین شماست. بدون تفاوتی بین زن و مرد.
هرکس کار نیکی انجام دهد اعم از زن و مرد بر اساس آن کار نیک ارزش پیدا میکند. «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کَانُوا یَعْمَلُونَ: هر کس از مرد و زن عمل شایسته کند و مؤمن باشد او را زندگی نیکو دهیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام میدادند پاداش خواهیم داد. (النحل/۱۶)
قرآن از مردانی به نیکی یاد میکند مانند حضرت عیسی (ع)، و از زنانی به نیکی یاد میکند، مانند حضرت مریم (س). از شوهر بد و زن خوب یاد میکند، مانند فرعون و آسیه. از شوهر خوب و زن بد یاد میکند مانند لوط و زنش. از زن و شوهر بد یاد میکند مانند ابولهب و زنش. از زن و شوهر هر دو خوب یاد میکند مانند حضرت ابراهیم (ع) و همسرش. پس جنسیت ملاک ارزش نیست. ارزش ذاتی مشترک بین زن و مرد است، و ارزش اکتسابی تابع ایمان و عمل صالح است. پس اگر میخواهیم ارزش پیدا کنیم باید ایمان و عمل صالح خودمان را تقویت کنیم، نه به مرد بودن خود دلخوش باشیم و نه به زن بودن خود؛ چنانکه نه باید از مرد بودن خود ناراحت باشیم و نه از زن بودن خود. نه بیجهت هیچ جنسی محبوب است و نه بیجهت هیچ جنسی منفور است. ما با اختیار خودمان خود را محبوب یا منفور نزد خداوند میکنیم و سخن آخر اینکه نگاه جنسیتی را در مسئله ارزش و سعادت و کمال باید کنار بگذاریم.
*آیا از دیدگاه اسلام بین زن و مرد ازنظر ارزش هیچ تفاوتی نیست؟
بله! بهطور قاطعانه چنین ادعایی دارم. ببینید ملاک ارزش ازنظر اسلام چیست؟ اصلاً ارزش یعنی چه؟ شکی نیست که ازنظر اسلام ملاک ارزش و معیار کمال، قرب به خداست. حال ببینیم چه عناصری موجب قرب به خدا هستند. عوامل تقرب به خدا فضائل اخلاقی و معنوی هستند که در یککلام از آن تعبیر به تقوا شده است.
بهعبارتدیگر، بندگی خدا موجب قرب به خداست. بندگی خدا شامل چه عناصری است؟ پاسخ اسلام این است: ایمان و عمل صالح. ایمان به خدا و دیگر حقایق دینی ناظر به عالم غیب، پرستش خدا و خدمت به بندگان خدا اموری هستند که انسان را به خدا نزدیک میکنند. همۀ اینها نیز اختیاری هستند. هیچ عامل غیراختیاری و ذاتی موجب قرب به خدا نمیشود. ازاینرو نژاد، زبان، ملیت، سن، شغل، طبقۀ اجتماعی، و همینطور جنسیت هیچ نقشی در این زمینه ندارد.
*اگر چنین است پس چرا ازنظر احکام و حقوق بین زن و مرد تفاوت هست، مانند مسئلۀ ارث؟
تفاوت در برخی احکام ربطی به ارزش انسانی ندارد. آیا شما هیچ تفاوتی بین زن و مرد قائل نیستید؟ آیا مرد میتواند بچه به دنیا بیاورد و به بچه شیر دهد؟ پس ازنظر طبیعی و جسمی بین زن و مرد تفاوت هست. درست است؟ آیا میتوان این تفاوت را انکار کرد؟ آیا ازنظر روانی بین زن و مرد تفاوت نیست؟
بیشک از نظر همه روانشناسان از جهت روانی بین زن و مرد و دختر و پسر تفاوتهایی هست. این تفاوتها باعث میشود که نحوه برخورد ما با زن و مرد در مواردی متفاوت باشد و تکالیف و وظایفشان هم در مواردی فرق کند
بیشک از نظر همه روانشناسان از جهت روانی بین زن و مرد و دختر و پسر تفاوتهایی هست. این تفاوتها باعث میشود که نحوه برخورد ما با زن و مرد در مواردی متفاوت باشد و تکالیف و وظایفشان هم در مواردی فرق کند. آیا اگر بگوییم زنان نقش مادری دارند و مردان چنین نقشی ندارند، به زنان ظلم کردهایم؟ آیا جا دارد کسی بگوید در طول تاریخ، زنان رنج آبستنی و وضع حمل و شیر دادن به بچه را کشیدند و دیگر بس است؛ حالا نوبت مردان است که آبستن شوند و درد زایمان را بکشند؟! اگر چنین نمیگویید پس شما بین زن و مرد تفاوت میگذارید و وظایفشان را مختلف میدانید. خداوند با توجه به اینکه به ویژگیهای زن و مرد علم کامل دارد، متناسب با جسم و روح و روان آنها در مواردی احکام و تکالیف متفاوتی را نسبت به آنها وضع کرده است که ناشی از تفاوتهای جسمی و روحی آنهاست، نه تفاوت ارزشی آنها.
*با این حال توضیح شما دربارۀ تفاوت ارث زن و مرد چیست؟ و چگونه آن را میتوان توجیه کرد؟
بله! در مواردی تفاوت ارث هست، البته تفاوت ارث هم در همه موارد نیست. اما باید توجه کنید از سوی دیگر خداوند مسئولیت معیشت خانواده را بر دوش مرد گذاشته است، نه بر دوش زن. مرد موظف است هزینه زندگی همسر و فرزندان را فراهم کند و زن در این زمینه مسئولیتی ندارد. بهعبارت دیگر مرد مسئولیت اقتصادی و بدهکاری سنگین دارد، در حالی که زن هیچ بدهکاری اقتصادی به خانواده ندارد. بله تفاوت هست، اما این تفاوت به سود زن است، نه مرد.
*ریشه این تفاوتها چیست؟
ریشه این تفاوتها در چند چیز است؛ اولاً به جهت ظرافت جسمی و روحی زن خداوند تکالیف سنگینی همچون تأمین معیشت خانواده و کار در بیرون و جنگ و جهاد را از زن برداشته است. کارهای سخت و خطرناک و آسیبزا را بر دوش مرد گذاشته است. کارهایی مثل قضاوت و پیشوایی به دلیل اینکه استرسزا هستند و آرامش و گاه امنیت را به مخاطره میاندازند از زن برداشتهشده است، البته در این زمینه اختلافنظرهایی هست، اما غرضم توجه دادن به منطق بحث است، حتی کارهای دیگر بیرون از خانه مانند کار در معدن و اداره را گرچه شریعت برای زن ممنوع نکرده است، اما اسلام ترجیح میدهد این کارها را مردان انجام دهند و زن چون در جامعه اسلامی از نظر مادی باید تأمین شود، نیازی به این کارها نخواهد داشت.
نکته مهم دیگر این است که اسلام برای خانواده و سلامت و آرامش آن اهمیت بسیاری قائل است. در خانواده اگر آرامش نباشد افراد سالم نخواهند بود و جامعه نیز بیمار و ناکارآمد خواهد بود. اگر زن مسئولیت کارهای سنگین بیرون از خانواده را بر عهده داشته باشد و کارهایی مثل جنگیدن و قضاوت بر دوشش باشد، آیا میتواند در خانه منبع آرامش برای همسر و فرزندان باشد؟ زن کانون مهر و آرامش در خانواده است، و خود باید از آرامش برخوردار باشد. علاوه بر این زن و مادر نخستین و بهترین مربی فرزندان است. با تصدی کارهای سنگین بیرون از خانه زن هرگز نمیتواند این نقش را بهخوبی ایفا کند. بهعلاوه کار زن در بیرون و جدائیاش از خانواده و اختلاطش با مردان نیز بدون آسیب نیست، البته مدعایم این نیست که هر نوع کاری در بیرون از خانه برای زن ممنوع است. چنین نیست و فقها چنین نظری ندارند و قوانین کشور ما نیز این اجازه را به زنان میدهد و تصدی بسیاری از کارها و مشاغل برای زنان مجاز است. اما به دلایل عقلانی و منطقی که اشاره کردیم ترجیح اسلام این نیست. اسلام ترجیح میدهد زن بهعنوان کانون آرامش، مربی و مدیر خانواده بیشترین توجهش به خانواده باشد. این برای سلامتی و آرامش اعضای خانواده و خود زن بسیار مهم است، البته کارهایی هم هست که زنان باید در بیرون از خانواده بر عهده بگیرند، مانند پزشکی بانوان و تعلیم و تربیت دختران، اما این به معنای کار تماموقت همه یا اکثر زنان نیست. پس میبینیم که در همه این موارد شریعت حال زن و خانواده را به بهترین نحو رعایت کرده است.
*در حال حاضر بسیاری از زنان در جامعه ما به دنبال کار هستند. به نظر شما این پدیده چه پیامدهایی دارد؟
چنان که گفتم اولاً کار در بیرون ممنوع نیست، ثانیاً حضور بانوان در بعضی کارها که اشاره کردم لازم است، اما اینها محدود است. حضور انبوه و گسترده زنان در محیط بیرون آسیبهای بسیاری دارد. ازجمله، تأخیر در ازدواج که خود پیامدهای منفی بسیاری دارد، ثانیاً سست شدن بنیاد خانواده ازنظر عاطفی و تربیت فرزندان، ثالثاً پیامدهای ناشی از اختلاط مرد و زن در محیطهای کاری، رابعاً به همان میزان که زنان مشاغلی را عهدهدار میشوند، مرد ان که مسئولیت اقتصادی خانواده را بر عهدهدارند بیکار میمانند که آن نیز پیامدهای منفی بیشماری دارد.
البته باید افزود که تنها با ماندن در خانه و اشتغال بیرونی نداشتن زنان این اهداف تأمین نمیشود. این اهداف تنها با یک نظام تعلیم و تربیت کارآمد تأمین میشود، نظامی که دختران را ازنظر سلامت جسمی و روحی، علم و آگاهی، تقوا و معنویت، هنرمندی و داشتن مهارتهای زندگی رشد دهد. در آن صورت است که زن میتواند در خانواده نقشش را به بهترین شکل ایفا کند و از این طریق جامعه تعالی یابد.
نکته آخر این است که دفاع از منطق اسلام درباره زن هرگز به معنای دفاع از وضعیت عینی زنان در کشورهای مسلمان نیست. فرهنگ مردسالاری متأسفانه در طول تاریخ در همه جوامع ازجمله در جامعه ما حاکم بوده و حقوق زنان در بسیاری از موارد تضییعشده و میشود. تضییع حقوق زنان بنام دین، علاوه بر اینکه ظلم به زنان است ظلم بزرگی به دین است.
نظر شما