به گزارش خبرنگار مهر، ویراست دوم کتاب «جنبشهای اجتماعی در ایران (پس از اسلام)» نوشته رضا رضازاده لنگرودی بهتازگی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است.
ویراست اول اینکتاب در سال ۱۳۸۵ با ۹مقاله توسط نشر نو چاپ شد و ویراست دومش تعدادی مقاله بیشتر را در کنار ۹ مقاله اولیه، شامل میشود. اینمقالات طی چند دهه گذشته در دانشنامهها و مجموعهمقالات مختلف چاپ شدهاند. بهاینترتیب در ویراست دوم، ۱۱ مقاله به نسخه اولیه افزوده شدهاند و نویسنده تلاش کرده با استفاده از منابع غربی و شرقی، تصویری چندوجهی از کنشگران تاریخساز ایرانِ پس از اسلام ارائه دهد؛ کنشگرانی که در دل تعارضات قدرت و مناقشات دینی، اقتدار و جهانروایی را به مبارزه میطبیدند.
بازه زمانی مطالب کتاب پیشرو از قرنهای اول تا پنجم هجری را شامل میشود؛ از ابومسلم خراسانی و مقنّع تا مرداویج گیلی، از فرقه مُرجئه تا ابنمقفع و خرمدینان و همچنین قرمطیان در بحرین و یمن و خراسان.
کتاب «جنبشهای اجتماعی در ایران» ۳ بخش اصلی دارد که بهترتیب عبارتاند از «جنبشهای سیاسی»، «جنبشهای اعتقادی» و «جنبش قرمطیان».
جنبشهای بخارا در عصر ابومسلم خراسانی، خِداش، بازنگری در جنبش استادسیس، یوسف بَرْم، قیام مُقنَّع (جنبش روستایی سپیدجامگان)، حمزه آذرک، حسن اُطروش، جنبش مرداویج گیلی، اسفار بن شیرویه، عناوین مقالات بخش اول کتاب هستند.
در بخش دوم هم مخاطب با اینمقالات روبرو میشود: برخورد اندیشههای سیاسی در اسلام: پژوهشی در مُرجِئه، خُرمدینان، زنادقه در سدههای نخستین اسلامی، ابنمقفع و ردیه امام قاسم زیدی، جنبش نقطویِ محمود پَسیخانی.
سومین بخش هم که مربوط به جنبش قرمطیان است، دربرگیرنده اینمطالب است: کتابشناسی تحلیلی جنبش قَرْمطی، حَمْدان قَرْمَط، دیدگاه طبری درباره پیدایش قرمطیان، جنبش قرمطیان بحرین، جنبش علی بن فصل قرمطی در یمن، نَخْشَبی و جنبش قرمطیان خراسان در سده چهارم هجری.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
ابوسعید چنانکه از نسبتش پیداست، از مردم گناوه فارس بود. آرای نویسندگان درباره پیشه او قبل از قیام بر ضدّ مُعتضد خلیفه عباسی گوناگون است؛ گویا زمانی آردفروش و روزگاری پوستیندوز بوده است. ذهبی به روایت از صولی میگوید که ابوسعید از راه وصله کردن کیسههای آرد روزگار میگذرانید و میافزاید که وی در بصره شغل توزین غلات داشت. این گزارشها ممکن است مربوط به زمان فرار ابوسعید از گناوه و ورودش به بحرین باشد. از جزئیات زندگی و دانشاندوزی او اطلاعی نداریم، هرچند ابنمالک از او با عنوان فیلسوف یاد کرده و جوبری بر آن است که ابوسعید آشناترین مردم به کتاب نوامیس افلاطون بوده است. ابن خلکان از کوتاهی قد و زشترویی او سخن میگوید. جوبری میافزاید که سمت راست بدنش از کار افتاده بود و نمیتوانست راه برود و یا بدون یاری دیگری سوار بر اسب شود. این نکتهها در منابع دیگری نیامده است و از این رو جای تامل دارد. به گفته مسعودی مورّخ همروزگار ابوسعید، او در ۲۷۳ هجری به شهر قطیف وارد میشود. در ۲۸۱ مردی به نام یحیی بن مهدی که خود را داعی و فرستاده محمد بن عبدالله بن محمد بن حنفیه میخواند به قطیف آمد و بر علی بن معلی بن حمدان شیعی از موالی بنیزیاد وارد شد و او را با خود همداستان کرد. علی نیز شیعیان قطیف را پیام داد و نوشتهای را که از طرف مهدی نزد یحیی بود، بر آنان خواند و همه را به خروج برانگیخت. علی بن معلی همین پیام را به اطراف بحرین رسانید و ابوسعید که در آنجا اقامت داشت، به او پیوست. یحیی بن مهدی پس از آن دورباره نامهای از مهدی نشان داد، حاکی از آنکه زکات و وجوهات دیگر را به یحیی دهند. در اینمیان ابراهیم صائغ که نخست از گروندگان به یحیی بود، نزد علی بن مسمار امیر بحرین، ابوسعید و یحیی را با اباحیگری متهم کرد. یحیی مجازات شد، ولی ابوسعید به گناوه گریخت و از آنجا به کوفه رفت. او در اطراف کوفه از بنیقصار که از پایهگذاران قرمطیان در آن دیار بودند، دختری گرفت و به آنان پیوست.
اینکتاب با ۴۵۱ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما