به گزارش خبرگزاری مهر، روسیه در مسائل حساس بین المللی در پانزده سال گذشته بین مواضع اعلامی و رفتار عملی تفاوت های بارزی داشته و واکنش های متفاوتی را در صحنه عمل از خود نشان داده است .عدم ایستادگی روسیه در مواضع اعلامی و تغییر آن در موقعیت های حساس باعث گردیده تا نوعی عدم اطمینان به سیاست خارجی روسیه در عرصه بین المللی پیدا شود .
تغییر مواضع اعلامی روسیه یا عدم توانایی آن در مقابله با موضوع های بین المللی چون مخالفت با گسترش ناتو ، بحث الحاق جمهوری های بالتیک به ناتو ، بحران کوزوو ، حمله نیروهای ناتو به یوگسلاوی و بالاخره حمله آمریکا به عراق این فرضیه را تقویت نموده است که روسیه قادر به مقابله با مواضع اعلامی آمریکا نبوده و در نتیجه در صورت رویارویی جدی دیدگاه های آمریکا و روسیه دیدگاه غالب، آمریکایی خواهد بود .
حال نکته ای که در مورد برپایی سامانه دفاع موشکی آمریکا در اروپای شرقی مطرح است اینکه آیا روسیه قدرت جلوگیری از استقرار این سامانه را دارد یا اینکه مجبور خواهد شد خود را با واقعیت های رخ داده تطبیق بدهد ؟
این موضوع با بررسی مبانی رفتارهای سیاسی و بین المللی روسیه پس از فروپاشی شوروی بهتر قابل پاسخ گویی است .
با فروپاشی شوروی حاکمیت ایدئولوژی سوسیالیستی بر رفتارهای سیاسی و بین المللی روسیه پایان یافت و واقعیت های جهان مورد پذیرش روسیه قرار گرفتند و نوعی رفتار عملگرایانه جانشین رفتار ایدئولوژیک گردید .
اگر چه این رفتار در شانزده سال گذشته تغییر نیافته است، اما تعاریف نظری آنها از امنیت ملی شان دچار دگرگونی شده است .
در زمان یلتسین روسیه جهان را خالی از دشمن برای خود دید و غرب را شریکی صادق برای رشد و توسعه و جبران عقب ماندگی های ارزیابی کرد. پیشنهاد ایجاد فضای امنیتی از ونکوور تا ولادی وستک توسط آندره کوزیروف وزیر خارجه وقت روسیه نمونه بارز در آشکار سازی این خط نظری در سیاست خارجی مسکو است .
با گسترش واگرایی در جمهوری های بازمانده از شوروی ، گسترش بحران های قومی در فدراسیون روسیه و گرایش کشورهای اروپای شرقی به سمت ناتو و بحران اقتصادی موجب گردید تا روسیه تعریفی جدید و واقع بینانه تر از امنیت ملی در قالب دکترین نظامی 1993 ارایه دهد .
در این دکترین حمله به تاسیسات مرزی روسیه و ورود نیروهای خارجی به اراضی کشورهای همسایه به عنوان تهدید تعریف گردیدند .
ضعیف شدن روسیه و بحران اقتصادی روسیه موجب شد تا روسیه بار دیگر موضع متفاوتی را در سازوکارهای امنیتی اتخاذ کند. بر همین اساس سند جدیدی را در سال 1997 که دیدگاهی نابرابر و از روی ضعف داشت در برابر آمریکا تدوین گردید که در آن مسکو خواستار آن بود تا یک سیستم اروپایی - آتلانتیکی برای امنیت اروپا شکل گیرد و سازمان امنیت و همکاری اروپا (osce) نقش محوری را در هماهنگی اعضا عهده دار شود .
این ایده روسیه برای برقراری امنیت در آسیا و اروپا مورد تایید غرب واقع نگردید چرا که آمریکا تصویر دیگری از امنیت بین المللی داشت و سازوکار دیگری را دنبال می کرد .
از دیدگاه آمریکا گسترش ناتو به شرق مهمترین ساز و کار برای تضمین امنیت اروپا و آتلانتیک محسوب می شود و واشنگتن خود به تنهایی مسئولیت حفظ امنیت و ثبات ژاپن و آسیای جنوب شرقی را عهده دار می باشد .
عدم دستیابی به یک ایده مشترک موجب شد تا روسیه محیط بین المللی را برای خود تهدید زا بداند و با تکیه بر توان ملی به جای مشارکت خارجی به مقابله با تهدیدات بپردازد .
نتیجه عملی این نگرش دکترین نظامی آوریل 2000 روسیه بود که به سند سال 1993 نزدیک بود. روسیه حفظ سطح مناسبی از قدرت نظامی را در برابر غرب به عنوان لازمه بازدارندگی مورد تاکید قرار می دهد .
روسیه در جریان بحران سامانه دفاع موشکی، مقابله نظامی را هدف خود اعلام نکرده است، اما در اختیار داشتن توان نظامی که قادر به مقابله با این موشک ها باشد را مورد توجه قرار داده است.
علاوه بر سامانه دفاع موشکی در اروپای شرقی روسیه برای مقابله با سیستم ماهواره آمریکا که به منظور شناسایی موشک های بالستیک که روز 4 اردیبهشت مرحله اجرایی آن شروع شد، سیستم ردیابی ماهواره ای، متشکل از 24 سفیه فضایی در مدار زمین تا سال 2009 طراحی کرده است تا توازن قوا در این نوع سیستم دفاعی نیز برقرار گردد .
با این شرایط می توان گفت روسیه از برپایی سامانه دفاع موشکی و رویارویی اجتناب خواهد ورزید و تنها در مولفه های امنیت ملی خود تغییراتی بوجود خواهد آورد . تجهیز ارتش روسیه به موشک هایی که قادر به نابودی موشک های استقرار یافته باشد در راس مولفه های امنیتی روسیه خواهد بود .
نظر شما