مهدی مظفر ساوجی پژوهشگر و شاعر در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: بهتازگی کتاب گزینهاشعارم توسط نشر مروارید منتشر و راهی بازار نشر شده که تعدادی از اشعارم را در برمیگیرد که از ۷ دفتر شعرم انتخاب شدهاند. اینکتاب در قالب مجموعه آثار شاعران معاصر ایران قرار دارد که اینناشر چاپ میکند.
وی افزود: ایناشعار را در دهههای هشتاد و نود سرودهام و از کتابهایی آمدهاند که ناشرانی مثل مروارید، چشمه، کولهپشتی و ... منتشر کردهاند. البته اینکتاب بخشی باعنوان «تازهها» هم دارد که اشعاری را شامل میشود که تا به حال چاپ نشدهاند.
اینپژوهشگر فرهنگ و هنر معاصر در ادامه گفت: بخشی از کتاب مورداشاره هم به زندگینامه خودنوشتم اختصاص دارد که ابتدای کتاب قرار دارد و با اینجملات آغاز میشود:
«بهنظرم نوشتن زندگینامه و اینکه آدم کجا بهدنیا آمده و پدر و مادرش که بودهاند و کی مدرسه رفته و چه خوانده و اوّلبار کدام دلبر "دروغوعده و قتّالوضع و رنگآمیزی"، چندی شیدا و دربهدرش کردهاند و دستآخر هم بخت و اقبال سرزده از راه رسیده و کار خودش را، یک کار کسالتبار و ملالتزاست که گاه آدم را تا مرز بیزاری میبرد. امّا چه میشود کرد؟ برای بیان خیلی از حرفها و رساندن بعضی مقاصد ناگزیر از همین مسیر میگذریم.
در پیوند با من، ادبیات و هنر تقریباً بیش از بیستوپنج سال است که رشتهای بر گردنم افکنده و تقدیرم را به تقریرش گره زده است. اجازه بدهید کمی به عقب برگردم:
شناسنامهام میگوید که سال ۱۳۵۶ به دنیا آمدهام، در محله خلیلِ جهانبیک ساوه، امّا کسی چه میداند؟ شاید هزارها سال است که مقیم یا بهتر است بگویم اسیر این دیر خرابآبادم. گویا در خانهای خشتوگِلی که قدمتش آنطور که عمویم میگوید، به بالای سیصد سال میرسید، رَختِ خاک، بر تن کردهام. خانهای با دیوارهایی بهغایت بلند و حیاطی آجری که باغچه یا خوب است بگویم باغی پر از درختهای انار و انجیر و توت جلوهاش را دوچندان کرده بود. صبحها محل قرار گنجشکها و کبوترها بود و شبها خانه اشباح و اجنه. پا به حیاط که میگذاشتی، سمت راست، چندین و چند اتاق با درها و پنجرههای چوبی همراهیات میکردند تا به عمارت و ایوان برسی. نمیدانم فقط اتاق پذیرایی اصلی، سقفِ گنبدی داشت، یا اتاقهای دیگر هم چنین سقف و سری داشتند...»
بخشی از یکی از شعرهای کتاب بهشرح زیر است:
بیدار میشود
زنی که تناش را هر صبح
در اتاقی پیدا میکند عریان
و هرچه کنار میزند ملافه را
و هرچه کنار میزند
دستها و پاهایی را که «دیشب»
جا گذاشته بر تناش
و هرچه کنار میزند روحش را
پیدا نمیکند
زنی که قلباش را در او
دفن کردهاند
زنی که سالهاست
پاهایاش او را تعقیب
افکارش او را تهدید میکنند
و هرچه دستوپا میزند
بیشتر فرومیرود
در باتلاقِ تناش روح...
مظفری ساوجی در پایان گفت: اینکتاب با ۲۴۰ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه، و قیمت ۳۶ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما