به گزارش خبرنگار مهر، رمان «اینزندگی چند روز اجاره داده میشود.» نوشته مهدی آذری بهتازگی توسط انتشارات روزبهان منتشر و راهی بازار نشر شده است.
نویسنده کتاب، ابتدای آن اشاره کرده داستانهای کتابش براساس تجربههای واقعی نوشته شدهاند. با اینحال او اتفاقات واقعی زندگی را با روایتی سوررئال و فانتزی ارائه کرده است. بهاینترتیب داستانهای کتاب پیشرو که بدنه اصلی داستان را میسازند، دارای نمادهای گوناگون، طنز تلخ و البته گاهی خندهدار هستند.
شخصیتهای قصههای اینکتاب یا سردرگم و حیراناند یا در جستجوی تعالی و رستگاریاند. عدهای از آدمهای داستانهای اینکتاب هم هستند که با اتفاقات عجیب و غریبی روبرو میشوند و حوادث طنز و غیرطنزی برایشان رخ میدهد. آدمهای اینداستانها، همانآدمهایی هستند که ممکن است هر روز در کوچه و خیابان ببینیم و متعلق به جامعه امروز ما هستند.
عناوین داستانهای اینکتاب بهترتیب عبارت است از:
کلینیک تخصصی ترَنسپلنت رنجبران، مدیر کلینیک تخصصی ترنسپلنت رنجبران، تسخیر دنیا، چشم شاه کبیر، انسان بیریخت، جسم گشادم، حبس ابد، هیسهیس، اجزاء گریز از من، اتوبیوگرافی، برنامهریزی برای مرگ، آدم کامل، قتل یک عاشق، اجرای من، اعضاء داخلی، الو عشقم!، خزِ روباه آبی، نجات، انسانهای قدیم، خلق خودآگاهی، کسبوکار توزیعِ عدالت، جاذبههای توریستی، او، تولید مجدد، الگوی جدید خودکشی، تهوع، اتفاقی، امانت، توسعه بسیار پایدار، زندگی واقعی من، پرفروشترین کتاب، رفاقت در مرگ من، اداره پلیس، لوح تقدیر، نوسانهای من، تراژدی مجادله، بیماری من، فیلتر، کافی شد، حباب کی بزرگتر است؟، حکم خلاص، اخبار اقتصادی، جلسه سرّی، معرفی، طرح شاهکار، می کیام؟، وداع، معاوضه عادلانه، حق بیمه، ایدهای کاملا نو، پیشنهاد کاملا حرفهای، شهرت، غده بدخیم، کارتنخوابها، قحطی گل، ساعت ۲۰:۵۴:۳۲، قاتل من، فرار مالیاتی، این صف صف من نبود.، فستیوال زیباترین رویا، رونمایی از نسخه جدید، شهر رنگی.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
در طول اینچهلسال زندگیام، هر ساعت و هر روز، از زندگی واقعیام فاصله گرفتم. دقیقا یادم است، پانزده سال قبل در دهمتریِ زندگی واقعیام ایستاده بودم اما مدام فاصلهام با زندگی واقعیام افزایش مییافت و الآن در چهارصدمتریاش ایستادهام. هزاران بار خواستم تا فاصلهام را با زندگیِ واقعیام کمتر کنم. بیشترین موفقیتم در اینزمینه، در حدود پنج سانتیمتر بوده است. خوب یادم است که فقط حدود یکسال توانستم حوالی زندگی واقعیام بمانم. بعد از آن یکسال، فقط از زندگیِ واقعیام دورتر شدم. تقصیر خودم نبود. نیرویی، هرثانیه من را از زندگی واقعیام دورتر میکرد. متاسفانه از ده سال قبل به خاطر آشناییام با موسسهای، شتاب دورشدنم از زندگیِ واقعیام بیشتر شد. موسسههایی بودند که در ازای دریافت مبلغی معین، افراد را به زندگیِ واقعیشان میرساندند. با یکی از اینموسسهها، قرارداد رسیدن به زندگی واقعیام را امضاء کردم. بعد از محاسبههایی، مبلغی را برای رسیدن به زندگی واقعیام مشخص کردند.
اینکتاب با ۱۶۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۴۲ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما