۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۳:۰۹

ناگفته‌هایی از شهید «مرصاد»؛

فرمانده‌ای که آرزویش در آخرین عملیات محقق شد

فرمانده‌ای که آرزویش در آخرین عملیات محقق شد

مشهد ـ شهید سیدحسین موسوی مقدم، فرمانده لشکر ویژه شهدا از اولین عملیات جنگ آرزوی شهادت داشت و می گفت باید سال ها برای جنگ کار کند و بعد شهید شود و در نهایت نیز در آخرین عملیات به شهادت رسید.

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: مردادماه یادآور عملیاتی است که پس از پایان جنگ بار دیگر با از خودگذشتگی و مجاهدت رزمندگان برگ زرینی از این دفاع مقدس در تاریخ کشورمان به ثبت رسید؛ در عملیات مرصاد که تنها چند روز پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در مقابله با منافقان رخ داد، فرزندان بسیاری از ایران اسلامی به شهادت رسیدند تا با خونشان کشور را برای همیشه در برابر تهاجمات بیمه کنند.

یکی از کسانی که در این عملیات به شهادت رسید، فرمانده مشهدی تخریب لشکر ویژه شهدا بود؛ سردار شهید سید حسین موسوی مقدم در سال ۱۳۳۷ در روستای «اسجیل» متولد شد، او در حالی ششم مردادماه در این عملیات به شهادت رسید که شهادت در آخرین عملیات جنگ، آرزویش بود؛ آرزویی که آن را در اولین عملیات و گیر کردن در محاصره با توسل به حضرت زهرا (س) از خدا خواسته بود.

این شهید بزرگوار از اول جنگ و در آزادسازی خرمشهر حضور داشت و این حضورش با عملیات رمضان و مجروحیت در آن تا پایان جنگ ادامه داشت.

برادر شهید در گفتگو با خبرنگار مهر، اخلاص را خصوصیت بارز این شهید عنوان کرد و گفت: از اخلاص و نیز ارادتی که نسبت به پدر و مادرمان داشت، غبطه می‌خوردیم.

سیدعلی موسوی مقدم بیان کرد: همیشه وقتی به مرخصی می‌آمد، اولین برنامه بعد از خانه و زیارت امام رضا (ع)، دیدن پدر و مادرمان در روستا بود. هیچ وقت نمی‌دیدم که دست و پای پدر و مادرمان را نبوسد. آن هم در روزهایی که این چیزها کمتر دیده می‌شد.

در خواست شهید کاوه از شهید موسوی‌مقدم برای حضور دائمی در جبهه

وی با بیان اینکه خاطرم هست بعد از اولین اعزام به جبهه که به عنوان نیروی بسیجی رفته بود، شهید کاوه به منزل ما آمدند، ادامه داد: شهید کاوه به برادرم گفت ما به شما احتیاج داریم و بیا منطقه و آنجا کادری شو و همیشه حضور داشته باش و این شد که برادرم تا آخرین روزها در جبهه باقی ماند.

موسوی مقدم، صبر و استقامت برادر شهیدش را مثال زدنی عنوان کرد و گفت: با توجه به مشکلاتی که داشت، صبور بود فکر نمی‌کنم کسی در خانواده اینگونه بوده باشد. اصلاً از کسی ناراحت نمی‌شد. بچه‌های رزمنده هم از صبر ایشان می‌گفتند و اینکه هیچ وقت نشده به کسی بی احترامی و تندی کند.

وی با بیان اینکه سیدحسین از اول انقلاب در مراسم‌ها و راهپیمایی حضور داشت تا زمانی که انقلاب پیروز شد، بیان کرد: خاطرم هست در تشییع جنازه مرحوم کافی شرکت کرده بود و خیلی هم آسیب دیده بود؛ شهید همیشه می‌گفت: «از انقلاب دفاع کنید نگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد. صبوری کنید و با مشکلات مقابله کنید».

در اولین عملیات جنگ در محاصره گیر کرده بودند؛ شهید موسوی مقدم به حضرت زهرا (س) متوسل می‌شوند که اگر محاصره رفع شود، تا آخر جنگ در جبهه بماند و در آخرین عملیات هم به شهادت برسد برادر شهید با بیان اینکه شهید در اولین عملیات طبق تعهدی که بین خود و خدا داشت، مجاهدت در جنگ را انتخاب کرده بود، اظهار کرد: شهید در نواری که برای من پر کرده بود از اولین عملیاتی که در آن شرکت کرده بود و دچار محاصره شده بودند، گفت. در این عملیات، به حضرت زهرا (س) متوسل می‌شوند که اگر این محاصره رفع شود، تا آخر جنگ در جبهه بماند و در آخرین عملیات هم به شهادت برسد.

وی افزود: وقتی قطعنامه پذیرفته شد، برادرم در پادگان سردشت گریه می‌کرد و می‌گفت خدایا قرار بود من در آخرین عملیات به شهادت برسم، پس چه شد، تا اینکه مأموریت بعدی به ایشان داده شد و به عملیات رفتند. یک روز قبل از شهادت ایشان را دیدم. من را که دید، ماشین را نگه داشت و همدیگر را در آغوش گرفتیم؛ و این دیدار شد، آخرین دیدار ما قبل از شهادت او.

همرزم شهید موسوی مقدم و مدیر مسئول کانون فرهنگی نسیم جبهه در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به رابطه صمیمی خود با شهید سیدحسین موسوی مقدم، گفت: دو سال با شهید آشنا بودم و در این مدت تقریباً در تمام روزها با شهید بودم؛ حتی زمانی که به مرخصی می‌رفتیم هم با هم بودیم. ارتباط ما باعث شده بود که خانواده‌هایمان نیز با هم رفت و آمد داشته باشند.

سیدعلی کرمی ادامه داد: وقتی شهید به مرخصی می‌رفت، با اینکه پدر و مادرش در روستا بودند و خانواده خود شهید در شهر، ولی همیشه وقت زیادی برای پدر و مادرش می‌گذاشت؛ همچنین در این مرخصی‌ها از خانواده شهدا نیز سرکشی می‌کرد.

کرمی با بیان اینکه شهید موسوی مقدم فردی خودساخته بود و اخلاص بالایی در کارها داشت، اظهار کرد: اطلاعات نظامی این شهید به رغم اینکه تحصیلاتش تا کلاس پنجم ابتدایی بود، بسیار بالا بود.

توصیه شهید موسوی مقدم به نیروهای تخریب

وی در خصوص توصیه‌های شهید موسوی مقدم به تخریب چی ها، اظهار کرد: توصیه زیادی به خودسازی برای بچه‌های تخریب می‌کردند و خواندن قرآن و دعا را یک ضرورت می‌دانستند؛ همه تعجب می‌کردند که چگونه فردی با این سطح سواد در چنین سطحی از عرفان قرار دارد.

این همرزم شهید، شهید موسوی مقدم را فرمانده ای دانست که خط شکن بود و اینگونه نبود که در سنگر بماند و افزود: بچه‌های تخریب به توصیه شهید موسوی مقدم هر شب هفت سوره قرآن را که با سبح شروع می‌شد، می‌خواندند.

شهید موسوی مقدم با اینکه فرمانده بود ولی نیمه‌های شب قبل از نماز شبش، دور از چشم نیروها توالت‌های پادگان را می‌شست و بعد برای اقامه نماز می‌رفت وی با اشاره به اینکه در سرما و گرما شاهد نماز شبهای شهید بودم، افزود: شهید موسوی مقدم با وجودی که فرمانده تخریب بود، نیمه‌های شب در هوای بارانی مهاباد قبل از نماز شب، دور از چشم نیروها و مخفیانه، توالت‌های پادگان را می‌شست.

وی با اشاره به حضور شهید موسوی مقدم در عملیات‌های کربلای ۱، ۲، ۴ و ۵، نصر ۸، بیت المقدس ۲ و ۵ و…، در خصوص آرزوی شهید، گفت: روزی به من گفت که «دوست دارم در آخرین عملیات شهید شوم»، و از من خواست این مطلب را به کسی نگویم. او آخرین عملیات را انتخاب کرد چون می‌خواست برای جنگ کاری کرده باشد و بعد به شهادت برسد، بالاخره در عملیات مرصاد که آخرین عملیات بود، به آرزویش رسید.

وی بیان کرد: ۳۵ سال از آن روزها گذشته است و یاد شهید همیشه برای ما زنده است؛ من هر موقع مشکلی برایم پیش می‌آید به مزار این شهید می‌روم و حل مشکل را از او می‌خواهم.

همرزم و معاون شهید در لشکر ویژه شهدا نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: از ابتدای حضور در لشکر ویژه شهدا با ایشان آشنا شدم. لشکر ویژه شهدا سه فرمانده داشت که تغییر می‌کردند. من از سال ۶۳ تا انتهای جنگ با شهید موسوی مقدم بودم.

علی اکبر عذرایی بیان کرد: شهید موسوی مقدم یکی از بنیانگذاران یگان‌های رزم و از کسانی بود که حرف اول تخریب را در خراسان بزرگ می‌زد. همیشه می‌گفتیم اگر ایشان در جنگ شهید نشوند به حق ایشان ظلم شده است زیرا زحمت زیادی در یگان‌های رزم و لشکر ویژه شهدا کشیده‌اند.

خلاقیت شهید موسوی‌مقدم در تخریب

وی با بیان اینکه تخریب، کار تخصصی و پیچیده‌ای است زیرا اولین اشتباه، آخرین اشتباه خواهد بود، اظهار کرد: این شهید بزرگوار در مسائل تخریب خلاقیت هم داشت؛ ابزارآلاتی که ضد انقلاب استفاده می‌کرد، دست ساز بود و استاندارد نبود ولی شهید در چک و خنثی سازی این ابزارآلات تخصص خاصی داشت.

شهید موسوی مقدم می‌گفت بچه‌های تخریب باید از لحاظ معنوی آنقدر خودسازی داشته باشند که قبل از حضور در عملیات تخریب و پاکسازی، معبری به سوی خدا زده باشند این همرزم شهید، معنویت را وجه بارز شخصیت شهید موسوی مقدم دانست و افزود: ایشان همیشه می‌گفت بچه‌های تخریب باید از لحاظ معنوی آنقدر خودسازی داشته باشند که قبل از حضور در عملیات تخریب و پاکسازی، باید معبری به سوی خدا بزنند و بعد معابر دشمن را خنثی کنند.

وی با بیان اینکه شهید موسوی مقدم نه تنها پدر بزرگی برای بچه‌های تخریب لشکر ویژه شهدا بلکه برای کل یگان‌های رزم خراسان بود، افزود: این شهید بزرگوار با اینکه فرمانده بود و مسئول، ولی هیچگاه این مسئولیت را به رخ بچه‌ها نمی‌کشید و مثل پدری بود که بالای سر بچه‌ها بود و راهنمایی می‌کرد. بچه‌ها نیز او را دوست داشتند.

وی با اشاره به تأکید شهید بر حفظ معنویت بچه‌های تخریب چی، اظهار کرد: یک تلویزیون در نمازخانه بود ولی تاکید داشت بچه‌ها وابسته به این تلویزیون نشوند؛ معتقد بود اگر بچه‌ها جذب اینها شوند، از معنویاتشان کاسته شده و زمانی که بخواهند در تاریکی مطلق شب، میدان مین را خنثی کنند، دچار مشکل می‌شوند.

عذرایی بیان کرد: موسوی امکاناتی مثل ماشین و موتور در اختیارش بود ولی از اینها استفاده نمی‌کرد و به دلیل بالا رفتن قدرت بدنی، معمولاً پیاده می‌رفت و این امر یک الگویی شده بود که سایر رزمندگان نیز یاد بگیرند که اینگونه توان بدنی خود را بالا ببرند.

وی ابراز کرد: این شهید بزرگوار در آخرین لحظات پایانی جنگ، در عملیات مرصاد با منافقین درگیر شد و و توانست مانع بخشی از مقاصد منافقان را شود. ولی در نهایت با آخرین تیرهایی که به سمت ایران شلیک می‌شود، بر اثر اصابت تیر قناصه به شهادت رسید. علیرضا سنجری و سیدرضا سجادی دو تخریب چی دیگر از خراسان نیز در این عملیات به شهادت رسیدند.

تولد فرزند ۶ ماه بعد از شهادت

همسر شهید موسوی مقدم نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: سه سال و سه ماه با شهید زندگی کردم که حاصل آن، دو دختر و یک پسر بود. پسرم ۶ ماه بعد از اینکه همسرم به شهادت رسید، به دنیا آمد.

وی، خوش اخلاقی را ویژگی بارز شهید در منزل عنوان کرد و گفت: رفتار شهید همیشه به گونه‌ای بود که معلوم بود خدا انتخابشان کرده؛ خاطرم هست در هفته اول ازدواجمان به مرخصی رفت و حدود ۴۵ روز بعد آمد. آن زمان همه شرایط را می‌دانستیم و من خودم هم قبول کرده بودم در چنین شرایطی زندگی کنم.

رضوی بیان کرد: از اول هم با من شرط کرده بود که من رزمنده ام و همیشه در جبهه هستم. من هم دوست داشتم چنین کسی را انتخاب کنم زیرا آرزویم این بود همسرم فردی با ایمان باشد.

وی در خصوص آخرین صحبت‌ها با شهید گفت: وقتی داشت می‌رفت آنقدر سرحال و قبراق بود که باورم نمی‌شد این آخرین دیدار است. روز آخر، به من گفت «از حالا باید کمربندت را محکم ببندی»، می‌گفتم با بچه‌ها سخت هست اما او می‌گفت غصه نخور، صبر کن؛ زیاد متوجه این صحبت‌ها نمی‌شدم مخصوصاً که باردار بودم و منتظر بازگشت همسرم.

همسر شهید موسوی مقدم بیان کرد: در ایستگاه راه آهن که آخرین دیدار ما بود، دخترم را گرفت که ببوسد، اما این دختر از پدرش جدا نمی‌شد و وقتی جدا شد چنان جیغی کشید که همه فهمیدیم این رفتن، بازگشتی نخواهد داشت.

قبل از آخرین اعزام پول تهیه کرده بود تا در روز عید غدیر به همرزمانش عیدی دهد اما خود بزرگ‌ترین عیدی را از دست امیرالمومنین (ع) گرفت و در سحرگاه این روز به شهادت رسید وی با بیان اینکه همسرم دو هفته بعد از این اعزام و در سحرگاه عید غدیر به شهادت رسید، گفت: خاطرم هست که همسرم چون سید بود، قبل از اعزام پول تهیه کرده بود تا در روز عید غدیر به همرزمانش به عنوان عیدی بدهد، اما خود بزرگ‌ترین عیدی را از دست امیرالمومنین (ع) گرفت.

آری، همه رزمندگان جانشان را در کف دست گذاشتند و برای دفاع از این کشور چشم بر همه علایقشان بستند، خانواده‌هایشان سختی کشیدند و فرزندانشان رنج فراق را تحمل کردند تا ما این روزها در امنیت به سر ببریم؛ امیدواریم که شرمنده خون شهدایمان نباشیم.

روحشان شاد

کد خبر 4979704

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha