خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه: طنزپرداز و فعال سیاسی آمریکایی در پنجمین کتاب خود به انتقادات تند و تیزش علیه «بیماری مزمن» کشور یعنی نژادپرستی سیستماتیک ادامه میدهد.
هیولی از ابتدا تا انتهای تازهترین اثرش، با همان سبک بیپروا و در حین حال منطقی کتابهای «چگونه تیر نخوریم»، و «مردم سفیدپوست، تسلیم شوید!»، روی این پیشفرض مضحک تمرکز میکند که اقلیتهای جامعه، خودشان مقصر بیعدالتیهایی هستند که مجبورند تحمل کنند. هیولی که در کتاب «یک توصیه پزشکی برای چگونه زنده ماندن در آمریکا» نیز مثل برخی آثار دیگرش، از داگ مو کمک گرفته، استعدادهای طنزپردازانه خود را با تاریخچه زندگی و تجربههای شخصیاش بهعنوان یک تحلیلگر سیاسی در هم آمیخته تا به بیان اختلافات و تبعیضهای آشکار میان سفیدها و سیاهها را در جامعه آمریکا و در زمینههایی مانند بهداشت، دسترسی به خدمات درمانی، محیط زندگی مسموم، تعصب آموزشی و خشونت بپردازد.
تیغ انتقاد نویسنده دامن بخشی از اعضای دولت پیشین را نیز میگیرد، مخصوصاً جروم آدامز و بن کارسون، به این خاطر که پاندمی شدن کووید ۱۹ در آمریکا را گردن اقلیتهایی انداختند که ویروس با سرعت در میانشان در حال سرایت بود. نویسنده همچنین نشان میدهد که حتی گذاشتن ماسک در جریان یک پاندمی چطور میتواند برای یک سیاهپوست، خطرناک باشد: «کووید ۱۹ کشنده است، اما بهسرعتِ یک پلیسی که به شما مشکوک شده، شما را نمیکشد».
این گزاره بدون تردید ذهن شما را به بحث قتلهای وحشیانه و بیرحمانة احمود آربری، جورج فلوید، برونا تایلور و دیگران هدایت میکند. همچنین ناخودآگاه فکرتان را مشغول مسئلة تعداد اندک مدیران در کمپانیهای بزرگی مثل فیسبوک، اپل، آمازون و امثالهم سوق میدهد. طبیعتاً و البته بهشکلی مناسب، دونالد ترامپ سنگ زیرین آسیاب انتقادات نویسنده است. هیولی مینویسند «ما میدانستیم ترامپ قرار است یک فاجعه باشد، اما فکر نمیکنم حتی در مخیله کسی گنجیده باشد که این عوضی قبل از اینکه در رأیگیری بعدی بیرونش کنیم، بتواند این تعداد آدم بکشد».
هیولی از دیدن بیاثری جنبشهای برابری نژادی و آثار تقلیلی نژادپرستی سیستماتیک روی حساسیتهای اجتماعی نسلهای جدید بیاندازه خشمگین است. این کتاب که نسبتبه اثر قبلی هیولی یعنی «تسلیم شو» طنز تاریک بیشتر و لحظات قهقههآور کمتری دارد، لبریز از خشم و ناامیدیست و در مورد این حقیقت صحبت میکند که نژادپرستیِ کنونی در آمریکا دیگر نمیتواند سوژه خنده باشد.
در مجموع میتوان این کتاب را بعنوان درخواستی تند و تیز و متمرکز برای احیای عدالت نژادی از سوی یک حامی پر شور و حرارت قلمداد کرد.
نظر شما