به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، حجت الاسلام سید امین اله دادگر، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه فرهنگیان (سازمان مرکزی) در یادداشتی با اشاره به برخی تلاشها برای تضعیف دانشگاه فرهنگیان نوشت: اجازه نخواهیم داد بدون فراهم کردن زیرساختهای لازم و ضروری برای دانشجو معلمان و استادان و کارکنان این دانشگاه و بدون مطالعه و پژوهش در مورد خروجیهای این دانشگاه قاعده گذاری و ایجاد انحراف از مأموریتهای این دانشگاه استراتژیک صورت پذیرد و مطالبات و تأکیدات امام امت در مورد این دانشگاه منتهی به تضعیف و یا تعلیق شود و تربیت نسل آینده این مرز و بوم را با چالش مواجه سازد.
وی در بخشهایی از این یادداشت به اهم بیانات حکیمانه، راهبردی و صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره دانشگاه فرهنگیان اشاره کرد و سپس هجده (۱۸) نکته کلیدی و بعضاً نگرانیها را مطرح کرد که به شرح زیر است:
۱. در مورد تربیت معلم جهت جذب معلم از غیر مسیر دو دانشگاه تربیت معلم، واقعاً با وجود و تاکید صریح اسنادی چون؛ سند تحول بنیادین و نقشه جامع علمی کشور و سیاستهای کلی ابلاغی امام امت جامعه اسلامی و برنامه ششم توسعه کشور و تأکیدات صریح امام جامعه اسلامی چه باید گفت؟
شاید اگر این نصوص و صراحتهای قانونی مانند؛ سیاستهای کلی ابلاغی، سند تحول بنیادین، برنامه ششم، اساسنامه دانشگاه و ضرورت و اهمیت التزام مسئولین در نظام جمهوری اسلامی ایران به این اسناد و نیز فرامین حکیمانه امام جامعه و دلالتهای تربیتی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی نبود نمیشد با قاطعیت تمام از وجوب عقلی و ضرورت و لزوم اهمیت و تقویت چنین دانشگاه مأموریت محور و تربیت محور فرهنگیان سخن گفت. کاش بجای فرصت سوزیها موانع و چالشهای کمی و کیفی این دانشگاه تاکنون برطرف شده بود!
۲. اگر بجای وزیر محترم، متین، متخلق و دارای این همه تجربه اجرایی بودم (با توجه به اینکه ایشان بارها بر اهمیت این دانشگاه و اعتقاد صریح نسبت به این دانشگاه تأکیدات مناسب و قابل توجهی داشتهاند)، موانع و چالشهای زیرساختی و نرم افزاری و بدهیهای وزارتخانه به دانشگاه فرهنگیان را بطور حداکثری و با استفاده از ظرفیتهای موجود ملی و فرصتهای اهمیت این دانشگاه برطرف مینمودم و بودجه و امکانات کافی را نیز برای دانشگاه فرهنگیان فراهم میکردم.
سپس بطور جدی مطالبه کیفیت و پاسخگویی به نیازهای آموزش و پرورش مینمودم و برای نظام تربیت معلم جمهوری اسلامی ایران از نظر کمی و کیفی سنگ تمام تاریخی میگذاشتم و دستان خیرین حامی دانشگاه فرهنگیان را میبوسیدم. البته چند جراحی نیز در دستگاه عظیم و خسته و سنگین آموزش و پرورش کشور انجام میدادم؛
الف. جراحی اول در ادغام دانشگاه شهید رجایی در دانشگاه فرهنگیان و تشکیل شورای نظام تربیت معلم کشور
ب. جراحی دوم در وزارتخانه با الحاق برخی بخشهای مهم مرتبط با تربیت معلم به دانشگاه فرهنگیان، و انتخاب رئیس دانشگاه فرهنگیان بعنوان قائم مقام وزیر در ساختار وزارتخانه و بعنوان عضو شورای عالی آموزش و پرورش و حتی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدام مینمودم.
ج. جراحی سوم را نیز در استانها با الحاق ادارات کل آموزش و پرورش خصوصاً امور آموزشی و پژوهشی و تربیتی آن را به دانشگاه فرهنگیان استانها و ارتقا سطح علمی آموزش و پرورش انجام میدادم.
د. جراحی چهارم هیچ معلمی را در مدارس دولتی و غیر دولتی بدون دارا بودن گواهی صلاحیت معلمی اجازه تدریس نمیدادم.
ه. جراحی بعدی اینکه کمیت و کیفیت مدارس را در معرض نظارت و قضاوت عموم مردم و والدین قرار میدادم.
و. اقتصاد آموزش و پرورش و استقلال آن را بعنوان ضلع سوم آموزش کشور (وزارت علوم. بهداشت. آموزش و پرورش) سامان میدادم.
۳. قاعدتاً وزرای محترم ذیربط حضور رهبر معظم انقلاب در دانشگاه فرهنگیان را از یاد نبردهاند و توصیههای اختصاصی و ویژه رهبر حکیم انقلاب (در اتاق استقبال و پذیرایی از رهبر معظم انقلاب در پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان) را فراموش نکردهاند!!
در صورت اجازه دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی محتوای آن گفتگوی ویژه را منتشر خواهیم کرد.
۴. در مواجهه با رهنمودها و مطالبات رهبری عزیز انقلاب متأسفانه گاهی با اجتهاد در مقابل نص و نادیده گرفتن منصوصات بیانات معظم له حتی در دیدار ۱۱ شهریور ۱۳۹۹:
«باید بهگونهای برنامهریزی و ظرفیتسازی شود که معلمان سراسر کشور، فقط از مسیر این دو دانشگاه [دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی] وارد آموزش و پرورش شوند و مجلس شورای اسلامی نیز باید در تصویب طرحها بهگونهای عمل کند که خارج از مسیر این دو دانشگاه، ورودی به آموزش و پرورش وجود نداشته باشد».
و گاهی در مواجهه با این مطالبات استناد به ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان مغالطه آشکار میشود. در صورتی که ماده ۲۸ اساسنامه، مقید است به «رشته هایی که در دانشگاه فرهنگیان امکان توسعه وجود ندارد» و اینچنین تصریح میکند:
«تأمین بخشی از نیازهای خاص آموزش و پرورش در رشتههایی که امکان توسعه آن از طریق دانشگاه وجود ندارد، مطابق ضوابط و مقررات وزارت آموزش و پرورش از میان دانش آموختگان سایر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی کشور و حوزههای علمیه، مشروط به گذراندن دوره یکساله مهارت آموزشی در دانشگاه بلامانع است».
۵. حقوقدانها حتماً میدانند که قواعد فهم متن اجازه «اجتهاد در مقابل نص» را نمیدهد؛ اما ساده انگاری است که این هجمه به دانشگاه فرهنگیان را به متن فرو بکاهیم و از فرا متن آن غافل شویم.
مسئولان محترمی که رهبر معظم انقلاب خطاب به آنها حمایت و پشتیبانی از این دانشگاه را به صراحت تاکید و مطالبه فرمودند، باید اولاً مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی دقت کنند و با مطالعات و پژوهش مناسب در موضوعات و مسائل موجود نظام تربیت معلم و دست یابی به یافتههای جدید، آنها گوش شنوایی سیاستگذاری و قانون را اصلاح نمایند نه با گزارشهای بدون مطالعه میدانی که صحت و اصالت آنها محل تأمل است.
ثانیاً افراد و دستگاههای مسئول پاسخگوی نوع و میزان حمایت و یا «ترک فعلها و عدم الفعل» های خود در قبال تکالیف قانونی خود در تجهیز و پشتیبانی و فراهم آوردن زیرساختها و ردیف استخدامی به دانشگاه فرهنگیان باشند؛
۶. از گفتگو و نظرات کارشناسی باید استقبال کرد اما به نظر میرسد نباید بین «علم تربیت معلم» و «عمل تربیت معلم» تفکیک قائل شد، مگر میشود ما انحصار را در اولی جایز (سایر دانشگاهها) و در دومی (دانشگاه فرهنگیان) ممنوع بدانیم! و از لزوم انحصار زدایی در عملیات تربیت معلم از دو دانشگاه تربیت معلم (یعنی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی) سخن بگوییم؟
۷. نکته دیگر آنکه چرا هیچکس به واقعیت «ضعیف نگهداشتن» و «تضعیف زیرساختی / ساختاری / نهادی / بودجهای و …» عملیات تربیت معلم در این دانشگاه متولی تربیت معلم، توجه نمینماید؟ چقدر ساختمانها و ظرفیتهای آموزش عالی کشور خالی و معطل و در استیجار بخشهای خصوصی است؟ مگر همه آنها متعلق به بیت المال نیست؟ دانشجو معلم چون معلم فردا و آینده است باید در بهترین و مناسبترین شرایط و امکانات علمی و فرهنگی و حتی رفاهی استاندارد مهیای رسالت مهم معلمی شود.
چرا که تمام تربیت یافتگان و خدمتگزاران در عرصههای گوناگون با فکر و دست هنرمند معلم دانا و مؤمن و کارآمد تربیت میشوند. چرا در همسان سازی حقوق اعضای هیأت علمی این دانشگاه بسیار مهم که یک زمانی استادان آن و وزارت بهداشت حق فنی به آنها تعلق میگرفت اکنون باید کرامت آنها صدمه ببیند و به کندی قانون آن اصلاح و تفسیر شود؟
۸. نکته دیگر دوپاره کردن برنامه درسی تربیت معلم به دو بخش تربیت علمی (در سایر دانشگاهها) و تربیت حرفهای (در دانشگاه فرهنگیان) است. این نگاه و سپردن بخشی از برنامه درسی به یک سایر دانشگاهها و بخشی دیگر به دانشگاهی دیگر حتماً مفروضاتی دارد که با روح اسناد بالادستی و هدف غایی تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان و «طراحی کلان (معماری) برنامه درسی تربیت معلم» ناسازگار است و در کسب و اکتساب شایستگیهای مذکور در اسناد فوق الذکر حتماً اختلال ایجاد میکند. در این بخش انتقاداتی از منظر فلسفه برنامه درسی، فلسفه تربیت معلم و فلسفه تربیت اسلامی وجود دارد که فرصت آن نیست.
۹. با دلالتها و قرائن متعدد باید گفت نظام تربیت معلم یک مساله حاکمیتی است و دانشگاه فرهنگیان مرکز ثقل اصلی نظام تعلیم و تربیت و تربیت افسران سپاه پیشرفت نظام و انقلاب اسلامی است نه فرصت جبران ناکامیها دولتها در مأموریت گرایی دانشگاهها و یا ایجاد اشتغال برف انباری!
۱۰. دوستان و دلسوزان نظام تعلیم و تربیت و تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان، امروز تحکیم و تعالی دانشگاه فرهنگیان و ایجاد فرصت ترویج گفتمان تربیت معلم در آموزش عالی بعنوان یک اولویت اساسی در گام دوم انقلاب است و تزلزل و تضعیف این دانشگاه بسیار مهم ظلم نابخشودنی است.
۱۱.پ یشنهاد میکنم شورای عالی انقلاب با توجه به حاکمیتی بودن تعلیم و تربیت و نقش راهبردی تربیت معلمان در تحول بنیادین آموزش و پرورش؛ اولاً دانشگاههای تربیت معلم و تربیت دبیر را در دانشگاه فرهنگیان ادغام نماید و ثانیاً به رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشنهاد نمایند هیأت امنا این دانشگاه در صورت صلاح دید توسط معظم له تعیین شود تا با آمد و شد دولتها اینقدر مظلوم و محل تاخت و تاز سیاسیون واقع نشود و سالانه نیز هیأت امنا محترم مکلف به ارائه گزارشی از عملکرد خود در زمینه تکوین و تحول و تعالی نظام تربیت معلم جمهوری اسلامی در دانشگاه فرهنگیان به امام امت بدانند.
۱۲. در یک تحلیل اجمالی بطور مشخص میتوان گفت برخی از مواد آئین نامه نحوه مشارکت دانشگاهها در تربیت نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش و روح حاکم بر این آئین نامه که در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی است بر خلاف نصوصات و مطالبات و تأکیدات مقام معظم رهبری و ایجاد انحراف در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان است.
۱۳. فضای حاکم بر آئیننامه حتی در واگذاری مأموریتهای دانشگاه فرهنگیان به سایر دانشگاهها فضایی است که دانشگاه فرهنگیان را بیشتر به عنوان یک مرکز تربیت حرفهای در نظر گرفته و نسبت به مأموریتها و کارکردهای فرهنگی و تربیتی آن کم توجه است.
۱۴. مسلماً جلوی ورود نیروهای بی کیفیت به تعلیم و تربیت کشور باید گرفته شود اما نباید با مصوباتی عملاً تعلیق و یا تعطیلی تدریجی پردیسها و مراکز تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان را کلید زده شود البته میتوان درصد مشخصی برای ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه تعیین کرد تا از تفسیرهای نامطلوب خودداری شود و قابل مقایسه و ارزیابی با دانش آموختگان دانشگاه نیز باشد.
۱۵. نکته قابل توجه دیگر این است که شایستگیهای معلمی در قاعده گذاری ها باید تعریف شود در غیر این صورت مباحث دینی و اسلامی و انقلابی و اخلاقی به حاشیه خواهد رفت و عمدتاً بر مباحث حرفهای و مهارتی تاکید و تفسیر خواهند نمود.
۱۶. برخی از بندهای این آئین نامه اختیارات هیأت امنا دانشگاه را محدود کرده است.
۱۷. برخی بندهای آن ازجمله «اجرای مشترک دروس و رشتهها»، امکانات و نوع دانشگاهها، استادان دارای ابهام است.
۱۸. در برخی بندهای این آئین نامه نیز زمینههای اختلاف با سایر دانشگاهها وجود دارد.
بدون تردید اعضای هیأت علمی و مدرسان، نخبگان دانشجویی و دانش آموختگان مؤمن و انقلابی و موفق این دانشگاه و دهها کارشناس و استادان صاحبنظر دانشگاهی و حوزوی و این خادم کوچک دانشگاه فرهنگیان آمادگی دارند کارشناسانه و عالمانه در مورد مسائل نظام تربیت معلم گفتگو و مباحثه و تبیین کرده، اما اجازه نخواهیم داد بدون فراهم نمودن زیرساختهای لازم و ضروری برای دانشجو معلمان و استادان و کارکنان این دانشگاه و بدون مطالعه و پژوهش در مورد خروجیهای این دانشگاه قاعده گذاری و ایجاد انحراف از مأموریتهای این دانشگاه استراتژیک صورت پذیرد و مطالبات و تأکیدات امام امت در مورد این دانشگاه منتهی به تضعیف و یا تعلیق شود و تربیت نسل آینده این مرز و بوم را با چالش مواجه سازد.
نظر شما