خبرگزاری مهر - گروه هنر- عطیه موذن: آسیبشناسی تولیدات شبکه نمایش خانگی حالا گویی به یک دور باطل تبدیل شده است؛ چرخهای که از قراردادهای مالی و پولهای در گردش آن در فرآیند تولید تا نظارت بر محتوا و ویترین پر از زرق و برق و لاکچری آن در فرآیند پخش، انتقادهای زیادی را متوجه خود کرده است، اما خبری از ساماندهی نیست. آش آنقدر شور شده که صدای هم صنفیها را هم درآورد است و خود بازیگران و کارگردانان و عوامل تولید به این همه ریخت و پاش سرمایه و از آن مهمتر نمایش عیان و آشکار آنچه پیش تر خط قرمز محسوب میشد، اعتراض دارند.
هفته پیش با همزمان با آخرین روزهای پخش سریال «کلبهای در مه»، عوامل این سریال به خبرگزاری مهر آمدند و در بخشی از نشستی که با محوریت تجربه تولید این سریال برگزار شد به انتقاد از پروسه تولید سریال در شبکه نمایش خانگی پرداختند.
حسن لفافیان کارگردان، سام قریبیان، حمید ابراهیمی، رضا جوشنی بازیگران و سعید پروینی تهیهکننده سریال تلویزیونی «کلبهای در مه» در این میزگرد حاضر شدند و در بخش نخست به بیان نکاتی درباره دشواریها و ملاحظات در زمینه ساخت سریالهای بومی پرداختند.
بخش دوم و پایانی این نشست را در ادامه میخوانید:
* فکر میکنید «کلبهای در مه» در قیاس با سریالهای دیگر آنگونه که انتظار میرفت توانست مخاطب بالقوه را به خود جذب کند؟
حسن لفافیان: پخش سریال ما همزمان با چند سریال طنز شد. هم قبل از ما و هم همزمان با پخش سریال، چند سریال طنز پخش شد که اصولاً بیننده بیشتری نسبت به کارهای جدی دارد. مخاطب در مواجهه با کار طنز نه قرار است فکر کند نه حرف جدی بشنود. این ایراد کارهای طنز نیست، رسالت سریال طنز این است که بیشترین خنده را از مخاطب بگیرد و اگر موفق شد، رسالتش را انجام داده است. پخش همزمان سریال ما با چند سریال طنز، کارمان را برای دیده شدن از طرف مخاطب سختتر کرد.
روایت لفافیان از تفاوت فاحش دستمزدها در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
* سکانسی از بازی آقای قریبیان به واسطه تغییر ناگهانی حس بازیگر در شبکههای اجتماعی سوژه شوخی شد. به نظرم بیش از بازی بازیگر گاهی کیفیت تدوین موجب این واکنشها میشود، نظرتان درباره این واکنشها در فضای مجازی چیست؟
سام قریبیان: من که شوخی با این سکانس را ندیدم اما فکر میکنم چیز بدی نیست، نشاندهنده دیده شدن سریال است. حتی به کیفیت تدوین هم ارتباطی ندارد...
لفافیان: با خیلی سکانسها امکان شوخی هست، کمااینکه بریده یک پلان از بازی حمید ابراهیمی را به سوژههایی مانند رفتن برق و یا کنکور در فضای مجازی ربط دادند. درباره این سکانس خاص اما نه در تدوین، نه در اجرا و نه در بازی بازیگر هیچ گافی نیست. نه اینکه چون کار ماست اینطور بگویم، خودمان بهتر از هر کس از گافهایمان خبر داریم و اگر بخواهید میگویم کجا اشتباه کردیم، اما این مورد جزو آنها نیست.
* شما نکتهای را درباره تفکیک مخاطبان سریالهای خانگی و سریالهای تلویزیون مطرح کردید اما فکر میکنید مخاطبی که امروز تا این اندازه دسترسی به سریالهای شبکه نمایش خانگی دارد، قابل تفکیک از مخاطب تلویزیون است؟
سعید پروینی: قطعاً مخاطب این دو مدیوم متفاوت است. در تلویزیون سفارشدهنده شما مشخص است. کار از مرحله طراحی تا انتخاب بازیگر همه چیز برای پخش از تلویزیون است. مخاطبش هم طبیعتاً متفاوت از مخاطبی است که مثل سینما پول پرداخت میکند تا سریالی را تماشا کند…
لفافیان: ما فکر نمیکردیم روزی بتوان بازیگر لخت در سریال نشان داد؟! (در سریالهای شبکه نمایش خانگی) همه سیگار میکشند، همه مشروب میخورند، همه کار میکنند، آن هم در شرایطی که کاراکترها شناسنامه هم ندارند و تعریف نمیشوند. در تلویزیون باید شناسنامه کاراکترها از همان ابتدا مشخص باشد لفافیان: اصلاً ما نباید شبکه نمایش خانگی را با تلویزیون قیاس کنیم. در این رقابت از ابتدا تلویزیون برنده است و برای آن هم دلیل دارم. بهترین سریالهای پخش شده از شبکه خانگی طبق آمار رسمی، یک میلیون مخاطب داشتهاند، در حالی که معمولیترین سریالهای پخش شده از تلویزیون بالغ بر ۲۰ میلیون مخاطب دارد. اساساً سریال زیر این آمار مخاطب نداریم. پس چرا باید این دو مدیوم را با هم قیاس کنیم؟ از طرف دیگر خطوط قرمز در این دو مدیوم متفاوت است. نمایش خانگی امروز از سینما هم جلو زده است!
ابراهیمی: انگار در کشور دیگری ساخته میشوند!
لفافیان: ما فکر نمیکردیم روزی بتوان بازیگر لخت در سریال نشان داد؟! همه سیگار میکشند، همه مشروب میخورند، همه کار میکنند، آن هم در شرایطی که کاراکترها شناسنامه هم ندارند و تعریف نمیشوند. در تلویزیون باید شناسنامه کاراکترها از همان ابتدا مشخص باشد. در شبکه خانگی معلوم است این کارها را فقط برای جذب مخاطب انجام میدهند. اینکه مثلاً حجاب در سریالهای خانگی خیلی سفت و سخت نیست، برای جذب مخاطب است. در تلویزیون شکلی از ممیزی و خط قرمز وجود دارد که در شبکه خانگی نیست و طبیعی است این مسئله بخشی از مخاطب را جذب میکند. با همه اینها بازهم معتقدم این دو مدیوم قابل قیاس نیست. اساساً نوع نگاه مالی در این دو حوزه متفاوت است، هر سریال شبکه نمایش خانگی حداقل ۵ برابر یک سریال تلویزیونی بودجه دارد....
پروینی: حتی بیشتر، یک قسمت از این سریالهای نمایش خانگی، بودجهاش به اندازه کل بودجه یک سریال در تلویزیون است.
لفافیان: دستمزدها هم به کل متفاوت است. وقتی که ما برای یک سریال میتوانیم صرف کنیم، سه برابرش را برای یک سریال خانگی میگذارند. طبیعتاً کیفیتها متفاوت میشود. زمانی میتوان دو حوزه را قیاس کرد که شرایط برابر باشد.
قریبیان: من هم در نمایش خانگی بازی کردهام، هم سریال ساختهام. برای ساخت فیلم سینمایی «خروج» ما با تراکتور از جنوب تا تهران را آمدیم. واقعاً ۷ استان را گشتیم و برای این فیلم جاهایی رفتم که تا آن زمان نرفته بودم. جاهایی بود که یک دیش ماهواره نمیدیدیم. موبایل همراهمان نمیبردیم چون اساساً آنتن نمیداد. شما فقط استان تهران را ملاک قرار ندهید. من در روستایی به نام جعفرآباد کار کردم که آب نداشت و با تانکر برایشان آب میبردند. این جماعت نمینشینند سریال شبکه خانگی را ببینند. اینها نهایت تفریحشان تلویزیون ملی است. این آدمها نه لهجه بازیگران برایشان مسئله است نه کیفیت تدوین و این چیزها، او فقط میخواهد ۴۵ دقیقه بنشیند و سریال ببیند. تهران را نگاه نکنید. ۶۵ میلیون آدم غیرتهرانی را مدنظر داشته باشید که تنها تلویزیون میبینند.
قریبیان: میگویند چقدر میگیری این نقش را بازی کنی!
* بهعنوان بازیگر فضای بهوجود آمده در تولید سریالهای خانگی و به خصوص ماجرا دستمزدهای بالای آنجا، چقدر روی کار شما اثر گذاشته است؟
قریبیان: سریال «کلبهای در مه» طولانیترین کار من به عنوان بازیگر است که ۶ ماه طول کشید. معمولاً کار بلندمدت قبول نمیکنم. این کار را اینقدر دوست داشتم، پذیرفتم. من در تلویزیون هم پولم را میگیرم اما مسئله اصلی این است که نقش را دوست داشته باشم. تا امروز اصلاً پیش نیامده بابت کاری جلو بروم و سر مسائل مالی به توافق نرسیم. سر متن و شیوه کار شاید به توافق نرسم اما پول بالاخره میآید. تا امروز برای پول کار نکردهام. پول مسئلهام بوده است اما اگر کاری را کردهام حتماً باید متن و نقشش را دوست داشته باشم. جایی رفتم برای کار، گفتند برای این نقش چند میگیری؟ برای این نقش چند؟! گفتم این یکی نقش را اصلاً بازی نمیکنم، حتی اگر یک میلیارد دستمزد بدهید. وقتی کارگردان و تهیهکنندهای نسبت به بازیگر چنین نگاهی دارند، چه میتوان گفت. نه اینکه پول برایم مهم نباشد اما اول متن، دوم نقش، سوم عوامل که هرروز همدیگر را میبینیم و چهارم برای من دستمزد اهمیت دارد.
* ما خیلی میبینیم بازیگران میگویند متن خیلی برایشان اهمیت دارد اما در عین حال این اولویت را فقط در تلویزیون دارند و همان افراد در شبکه نمایش خانگی در آثاری بازی میکنند که متن ندارد و فقط با زرق و برق و فضای لاکچری باگ متن را پر کرده است.
قریبیان: من همین الان سریالی در شبکه نمایش خانگی قرارداد بستهام که متن ندارد اما به دلیل همین مسائلی که پیش آمده است در یکی از بندهای قراردادمان نوشتهایم به شرط خوانش متن.
* این اتفاق جدیدی است؟
قریبیان: خود من از یکی از دوستان این نکته را یاد گرفتم کسی که در سریالی بازی کرده بود و بعد از نگارش و ساخت آن، متوجه شده بود که سرش کلاه رفته است و بعد چنین بندی در قرارداد آورده بود. به همین دلیل ما در این قرارداد نوشتیم به شرط خوانش متن.
* در همین وضعیت اما خیلیها هم ممکن است چنین ملاحظهای نداشتنه باشند، بازیگر، کارگردان و سایر عوامل صرفاً به دلیل پولی که در چرخه آثار نمایش خانگی وجود دارد هر کاری انجام میدهند.
پروینی: ما در این تلویزیون، سریالی داشتهایم که به طور مثال در فیلمنامه، میزانسن جلسه شورای شهر بوده است که باید در آن ۱۲ نفر دور یک میز بنشینند تا این جلسه اصولی باشد اما عوامل پول نداشتهاند که این جلسه را به همان شکل برگزار کنند و همه نماها را بسته و به صورت تک تک گرفتند و بعد اینها در تلویزیون تدوین شده است. با توجه به شرایط مالی سازمان و دولت در تلویزیون پول به موقع نمیرسد، همین الان من به همه عوامل بدهکار هستم. همه هم این شرایط تلویزیون را میدانند. دوستان شما وقتی مقایسه میکنند باید اینها را هم در نظر بگیرند. من در تلویزیون قیمت آ را میگیرم ولی تهیه کننده در شبکه نمایش خانگی همین آ حداقل ضرب در پنج میشود و پنج برابر میگیرد.
لفافیان: بیشتر است.
پروینی: من باید با خواهش و تمنا کارگردان و بازیگر برای سریال تلویزیون بیاورم و او را قانع کنم که تاثیرگذاری این سریالها بیشتر است. دو تهیه کننده تا همین الان داشتهایم که پیش از این میگفتند دیگر در تلویزیون کار نمیکنند و به شبکه خانگی رفته بودند و حالا بازگشتهاند. چون فیدبک بیشتری از مردم دریافت میشود. از آقای جواد عزتی حرفی نقل قول شده بود که هنوز مردم او را با نقش آقا لطیف در سریال تلویزیونی میشناسند. با توجه به همه این نکات تلویزیون تاثیرگذارتر است.
تفاوت ممیزی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی
قریبیان: من خاطرم هست همزمان فیلم «خط ویژه» از من در حال اکران بود و سریال «رهایی» هم در ۱۰ قسمت پخش شد. یک روز در بانک بودم و کودکی ۱۰ ساله به من گفت «آقا دزده» چون دیالوگی در سریال وجود داشت که امیرحسین مدرس به من میگفت آقادزده.
رضا جوشنی: یکی از مباحثی که در نمایش خانگی از آن غفلت شده مخاطب شناسی است و اصلاً کسی که در این حوزه کار میکند فکر نمیکند کسی که در یکی از روستاهای گیلان است چه فکری یا چه دغدغهای دارد. او فقط به فکر تهران و فروش است. گیشه سینماها را تهران تعیین میکند که چه فیلمی خوب فروخته یا چه فیلمی مخاطب نداشته است اما تلویزیون اینگونه نیست و دیگر تهران و مردم تهران معیار نیستند. من در تلویزیون باید به فکر مردم فلان روستا در یک نقطه کور هم باشیم.
پروینی: سریالهای درام یک سال اخیر نمایش خانگی را نگاه کنید میبینید همه آنها شده است مبلمان و دکورهای شیک و لاکچری. همینها را ما در تلویزیون بسازیم از شورای نظارت بر صداوسیما نقد میشود که ترویج تجمل گرایی شده است پروینی: اگر سریالهای درام یک سال اخیر نمایش خانگی را نگاه کنید میبینید همه آنها شده است مبلمان و دکورهای شیک و لاکچری. همینها را ما در تلویزیون بسازیم از شورای نظارت بر صداوسیما نقد میشود که ترویج تجمل گرایی شده است و ممکن است برخی این نقد را منطقی ندانند اما درست این است که شاید در زندگی برخی تجمل گرایی نباشد اما کل مخاطبینی که این سریالها را میبینند از اقشار مختلف جامعه هستند و در نقاط مختلف شهر و روستا زندگی میکنند که میتواند برای آنها تجمل گرایی باشد.
لفافیان: این قیاسی که هم صنفیهای شما و همکاران ما بین خروجی سریالهای تلویزیونی و شبکه خانگی انجام میدهند از اساس اشتباه است چون ظرفها یکی نیست. سریال ما به طور مثال با پنج میلیارد ساخته شده و سریالی در شبکه خانگی با ۷۰ میلیارد ساخته شده است. نه اینکه پول باعث خروجی سریال است اما اگر واقعاً همه امکانات برای ما هم برابر بود خیلی کمک میکرد تا ما هم وقت بگذاریم و سریال خوب بسازیم. حتی در خود شبکه خانگی هم مثلاً نمیتوان «میخواهم زنده بمانم» را با «زخم کاری» مقایسه کرد چون اعداد و ارقام میان همانها هم یکسان نیست و به شکل عجیبی با هم فرق میکند. از این طرف در خود تلویزیون هم نمیتوان سریالها را با یکدیگر مقایسه کرد و برخی آثار در خود تلویزیون چهار برابر ما بودجه دارند درحالیکه ما ۱۰ یا ۱۵ برابر همان آثار لوکیشن یا هنرپیشه داشتهایم.
* آیا این بودجه میتواند استانداردها را ارتقا دهد؟ مثلاً آقای مهدویان چندی پیش اعلام کرده بود که الان از نتفلیکس به کارگردانان ما پیشنهاد میدهند چقدر این ظرفیت اکنون وجود دارد؟
لفافیان: به نظرم ارتباطی ندارد.
پروینی: در اینکه فیلمسازان ما قابلیت کارهایشان آنقدر بالا و با کیفیت هست که در شرایط کارهای جهانی میتواند قرار بگیرند اصلاً جای بحث و دور از ذهن نیست اما نکته اساسی اینجاست که آیا واقعاً داشتن بودجه زیاد باعث کیفیت میشود که جواب این است که خیر به تنهایی بودجه زیاد تضمینی برای خروجی خوب و با استانداردهای جهانی نیست و به نظرم بایستی به این نکته توجه کرد که حتی کارهای فاخری که در وی او دیها ساخته و پخش میشوند دارای کیفیت جهانی نیستند. به نظرم بهدلیل پرت رفتن هزینه به طور کمال و اینکه تمام هزینهها صرف ساختار نمیشود بایستی مشکل را در ساخت دید نه بودجه.
مثالی هم بزنم درباره بودجههای این آثار که همزمان با سریال «کلبهای در مه» یک سریال شبکه خانگی هم تولیدش را شروع کرد. یک سریال ۱۵ قسمتی در شبکه نمایش خانگی که برآورد آن ۱۲ برابر سریال ما بود. سریال ما ۳۴ قسمت و آن سریال نمایش خانگی ۱۵ قسمت بود.
ابراهیمی: البته پول چنین آثاری مشکوک است.
پروینی: بیشتر مقصودم نسبت به میزان بودجه است. حتی و اگر هم بخواهیم ۱۵ قسمت آنها را در برابر ۳۴ قسمت این سریال بگذاریم این بودجه حدود ۲۴ برابر میشود.
* این تفاوت فقط در بودجه است؟
قریبیان: من برای اولین بار که پیشنهادی برای بستن قرارداد یکی از سریالهای نمایش خانگی را داشتم متوجه شدم حتی جنس برخورد و مدل حرف زدن هم فرق میکند. من تاکنون چنین مدلی ندیده بودم. خود من هم سریال برای نمایش خانگی ساختهام و همان گونه که همیشه بلد بودهایم با همه رفتار کردهایم. دستمزد استاندارد و نرم دادهایم و...
ابراهیمی: جالب اینجاست من یک بار به یکی از سریالهای خانگی دعوت شدم و گفتم فلان مقدار میگیرم و بعد به من گفتند ما اینقدر بیشتر هم میدهیم. (خنده جمع)
لفافیان: ما الان داریم درباره بخش بازیگری حرف میزنیم اما بحث این است که حتی منشی صحنه در کار شبکه نمایش خانگی دو برابر تلویزیون میگیرد و دیگر به تلویزیون نمیآید. از دستیار سه دوربین مگر چه انتظاری وجود دارد آیا میتواند آنجا اتفاق عجیبی رقم بزند که در تلویزیون نتواند. اتفاق و عملکرد همان است اما آنجا پولی است که نمیتوانم بگویم نظارت نیست اما بی دلیل هزینه میشود.
* یعنی منبع مالی اهمیتی ندارد؟ این پول به نظر شما هم مشکوک است؟
لفافیان: من نمیدانم...
پروینی: ما نمیگوییم مشکوک است اما وقتی برخی از پروندهها بررسی میشود این موضوع هم مطرح میشود مگر از «شهرزاد» این پولهای مشکوک بیرون نیامد؟
لفافیان: بله در مورد «شهرزاد» ابتدا مطرح شد و بعد هم پرونده آن باز شد. با این حال درباره خیلی از این آثار پول مشکوکی وجود ندارد. وقتی ویاودی یک میلیون بازدید کننده دارد و حق اشتراک کاربر ۵۰ هزار تومان است در یک ماه مبلغ ۵۰ میلیارد تومان میشود یعنی در یک ماه هزینه ساخت یک سریال فراهم میشود.
قریبیان: تازه تبلیغات هم این میان میگیرید.
ابراهیمی: من سوال دارم که چرا یک بازیگر باید چند میلیارد تومان پول بگیرد؟
* چنین پولی به خود شما پیشنهاد شود دریافت میکنید؟
ابراهیمی: اگر قرار بود ما از این پولها بگیریم که تا الان گرفته بودیم.
پروینی: خود بقیه بازیگران هم مصاحبه کرد و گفت نمیدانستند وگرنه نمیگرفتند. اما آیا این پول را پس دادند؟
ابراهیمی: زمانی هست شما واقعاً در جریان این پشت پردهها نیستید و ماجرا را نمیدانید آن وقت مقصر نیستید. خود من اگر بدانم یک منبع مشکوک مالی وجود دارد قرارداد نمیبندم.
قریبیان: آقای نصیریان هم در سریال «شهرزاد» وقتی متوجه شد دیگر قرارداد نبست.
ابراهیمی: هم پولها کلان است و هم کسانی که آنها را دریافت میکنند عدهای هستند که در همین برنامهها تکرار میشوند. شما ببینید در همین تاک شوها و مسابقههای ترکیبی عدهای هنرمند هستند که دائم در این برنامهها دعوت شده و مهمان میشوند، یعنی در این کشور مهمان دیگری وجود ندارد؟
قریبیان: یک دلیلش هم رقابت پلتفرم هاست.
* این رقابت به خروجی خوبی منتهی شده است؟
قریبیان: این را نمیدانم ولی مثلاً یک سریال منحصراً از یک پلتفرم پخش میشود و در تبلیغ آن هم تاکید میشود که فقط از این پلتفرم قابل خریداری است درحالیکه من نمیروم به خاطر همان یک سریال اشتراک پلتفرم دیگر را هم تهیه کنم بالاخره یک روز آن سریال را هم میبینم. سریال «عالیجناب» من در زمان عرضه از دو پلتفرم اصلی پخش شد ولی الان اینگونه نیست. اکنون گویی نوعی انحصارگرایی بوجود آمده است چون این پلتفرمها وارد تولید شدهاند. اینکه شما، تولید کننده، سرمایه گذار و پخش کننده باشید میشود انحصارطلبی و این انحصار مونوپلی میشود که منفی است. اینکه من بگویم من میسازم و فقط هم باید از پلتفرم من کار را ببینید میشود انحصار.
لفافیان: ببینید بخش خصوصی به نظرم عین سرمایه گذاری است. سینما هم همین است سرمایه گذاری میکنید و بعد یا با فروش سود و ضرر میکنید. در سریالهای خانگی هم من میگویم طرف دارد سرمایه گذاری میکند بعد از آن هم سودی به دست میآورد ولی اگر سریالهای خانگی اکنون زیر نظر بخش دولتی است باید نظارت جدی تر شود. یعنی وقتی داریم درباره بخش دولتی و بیتالمال حرف میزنیم باید همه چیز جدی تر شود.
* حتی پولی که کاربر بابت سریالها و اشتراک ماهانه میپردازد باید در نظر گرفته شود.
لفافیان: نوع مدل اشکال دارد. نمیشود دستمزد بازیگر و عوامل در تلویزیون یک پنجم شرایطی باشد که آن هم نظارت بخش دولتی روی آن است. مگر بازیگر تواناییاش در رسانههای تصویری ۶ برابر میشود دکمهای را میزند و بازی حیرتانگیزتری انجام میدهد؟ این تفاوت باعث میشود که بخشی از دوستان مثل آقای ابراهیمی شرایط را کنترل میکنند و میگویند در صورت وجود پول مشکوک کار نمیکنند اما برخی هم کنترلی ندارند و استقبال هم میکنند. حتی با استناد به آن آثار برای کار بعدی در تلویزیون قیمتی میگویند که ما همه به همدیگر نگاه میکنیم و میگوییم ۶ برابر کل کار است. فرد اما راحت میگوید من گرفتهام و از در بیرون میرود.
* به تدریج رقمها را جا به جا میکند!
لفافیان: به تدریج شما به این نتیجه میرسید که نمیتوانید بازیگران یا عواملی را که میخواهید با آن رقمها بیاورید. مجبور میشوید که یکی دو نفر را که دستمزدشان کل بودجه سریال میشود پیشنهاد دهید و باقی بازیگران را عذر میخواهم از این اصطلاح که بد جا افتاده است استفاده میکنم از تئاتریها کمک بگیریم. انگار قرار نیست به تئاتریها پول بدهیم تازه آنها بیشتر خاک صحنه خوردهاند و حتی باید به آنها بیشتر هم بپردازیم.
* با این مسائلی که نسبت به گردش مالی شبکه نمایش خانگی چرا سریال «عالیجناب» را نساختید؟
قریبیان: معضل این کار در بخش تهیه کنندگی بود. تهیه کننده البته حدود ۶ ماه پیش پیغام فرستاد که ادامه سریال را بسازیم چون ما پروانه ساخت ادامه را هم دریافت کردیم و حتی پیش تولید هم رفتیم اما پول عوامل پرداخت نشد. معضل تولیدی در آن سریال داشتیم و من شرایط جدیدی میخواستم که مهیا نشد.
* و تجربه حضور در سریال خانگی را دیگر نخواستید ادامه دهید؟
قریبیان: من دو بار آثاری را برای ساخت پیشنهاد دادم که هر دو بار از طرف ارشاد رد شد. یک بار دوستان گفتند که موضوع به گونهای است که بهتر است الان ساخته نشود و دفعه دیگر هم درخواستهای غیرقانونی داشتند که ما تا جایی هم زیر بار رفتیم اما بعد زیر حرف زدند و من هم با خود گفتم تا این شورای پروانه ساخت وجود دارد درخواستی برای تولید سریال نمیدهم.
نظر شما