به گزارش خبرگزاری مهر، کیهان نوشت: قافله عاشورائیان در طول تاریخ استمرار دارد و در هر مرحله ای، به شکلی برمیآید و رخ مینماید. بعد از پایان دوران دفاع مقدس، شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که نسلهای آینده – گروههای سنی که هیچ تجربهای از انقلاب و جنگ نداشتند- سالها بعد از اتمام جنگ تحمیلی آن هم در کشوری دیگر و رو در روی دشمنی خطرناکتر و خونریزتر از بعثیها بایستند و حماسهای درخشان و طلایی را خلق نمایند.
این اتفاق افتاد و جوانانی بیادعا و سر به زیر با لقب «مدافعان حرم» نقش منجیان بشریت را در برابر گروههای تروریستی چون داعش ایفا نمودند. اما این پایان جنگ در برابر تکفیریها نیست؛ اگر نام و یاد و مرام کربلاییان بر جریده تاریخ ثبت شده است، به خاطر جانفشانیها و هوشمندی اسوهای چون حضرت زینب کبری(س) بود که نگذاشت فریاد عاشوراییان در خروش یزیدیان خاموش شود.
امروز هم اگر عدهای کاری حسینی میکنند، برای تکمیل کارشان باید کاری زینبی انجام شود تا این مسیر نسل به نسل ادامه یابد.
مدافعان حرم به عنوان دافعان شر داعش و امثالش، وظیفهای اسلامی، ملی و انسانی را انجام میدهند؛ هم از این رو اهالی رسانه، هنرمندان، خطیبان و همه فعالان فرهنگی، رسالت تازهای بر دوش دارند که همان ثبت واقعی و بیپیرایه ازخودگذشتگی این طلایهداران حفظ انسان و انسانیت است. به ویژه در این دوران که وارثان یزید، در پی تحریف حقایق و وقایع این قافله هستند.
کربلای مجسم امروزی
بدون شک تلاش برای مخدوش ساختن عظمت مدافعان حرم و از خودگذشتگیهای آنها، خودش نشان از بزرگی و جایگاه بیبدیلشان دارد.
امیرحسین انبارداران، نویسنده و ناشر دفاع مقدس میگوید: « تحولات سوریه و به ویژه جنگی که در آن کشور رخ داد، با توجه به مستنداتی که دیدم و شنیدم، به مراتب تکان دهندهتر از هشت سال دفاع مقدس ماست. بعدها تاریخ نشان خواهد داد که ما در جریان دفاع از حرم اهل بیت(ع) و تقابل با گروههایی چون داعش در سوریه نسبت به دوران دفاع مقدس به قول معروف، ورژن بالاتری داشتیم. هر چند که هشت سال دفاع مقدس یک گنج است اما با توجه به مقتضیات زمانه، مدافعان حرم جایگاه خاصی دارند.»
وی از زاویه جدیدی به مسئله تحریف در روایت تاریخ جنگ یک دهه اخیر سوریه میپردازد و توضیح میدهد: «یکی از ناگفتههای مهم، تفاوت در صفوف نیروهای مشارکتکننده در این جنگ است. به این معنی که نیروهای مدافع حرم ایرانی، افغانستانی، عراقی و حزبالله لبنان با سایر گروههایی که در آن کشور حضور داشتند با دیگر نیروها در نیت، هدف، نوع نگاه و اعتقاد، متفاوت و بعضا حتی متضاد بودند.»
این نویسنده دفاع مقدس تأکید میکند: «من خودم نیروهای مدافع حرم افغانستانی را برجستهترین مدافعان حرم در سوریه میدانم. این را براساس جمیع جهات عرض میکنم. ببینید، یک نیروی ایرانی مدافع حرم دارای تجربه هشت سال دفاع مقدس بوده است، اما یک نیروی افغانستانی، بدون این تجربه و در اوج مظلومیت و اخلاص و ایمان به سوریه میرفت تا در دفاع از حرم شرکت کند. شهید مدافع حرم «علی شارژی»، یکی از نیروهای افغانستانی و لشکر فاطمیون بود که من را مجذوب خودش کرده است. علی شارژی و نحوه تحول و شهادت او یادآور شخصیتی چون شهید شاهرخ ضرغام است. بازگو کردن ماجرای شهید علی شارژی کفایت میکند تا همه بفهمند که مدافعان حرم و به ویژه لشکر فاطمیون و نیروهای افغانستانی حاضر در این جنگ چگونه افرادی بودند.»
انبارداران از آغاز نگارش یک مجموعه داستان درباره مدافعان حرم خبر میدهد و میگوید: «اخیرا کار روی سه سوژه درباره مدافعان حرم را آغاز کردهام تا درباره آنها قصه بنویسم. باید اذعان کنم که طی همه سالهایی که درباره هشت سال دفاع مقدس تحقیقات و پژوهشهای مختلفی انجام دادهام و خیلی صحنهها را دیده ام و تجربه کردهام اما این سه سوژه درباره مدافعان حرم قابل مقایسه با دیگر سوژههایی که کار کردهام نیستند و برایم قابل نوشتن نیست.
چون مظلومیت طرف حق و سبوعیت طرف باطل چنان بالاست که احساس میکنم این وقایع و احساسات را نمیتوان به سادگی نوشت. طوری که اخیرا به یکی از نویسندگان مشهور گفتم که اگر آب دستت هست زمین بگذار و یک رمان درباره وقایع سوریه بنویس، شاید اغراق باشد اما اتفاقات مدافعان حرم در سوریه کربلای مجسم است! این وادی، دریایی بیکران است که میتوان در وصف تکتک نیروهایی که به عنوان مدافع حرم به آنجا رفتند و نحوه شهادت آنها یک داستان ناب و کمنظیر نوشت.»
لزوم مانعزدایی از ثبت تاریخ مقاومت در سوریه
سجاد اسلامیان، فعال رسانه در حوزه جبهه مقاومت میگوید: «تحریف حوادث سوریه اتفاق جدیدی نیست و از روز اول که این جنگ شروع شد، رسانههای جهانی با تحریف واقعیتها موجب عمیقتر شدن جنگ شدند. رسانههایی مثل العربیه و الجزیره با تغییر دادن افکار عمومی و حتی تغییر نگاه شهروندان سوریه باعث شعلهورتر شدن این جنگ شدند و این جریان بعد از 10 سال همچنان ادامه دارد. قبلا تحریف وقایع بود و امروز تقلب در روایت و تحریف تاریخ رسیده است. به طور مثال، در قضیه کلاه سفیدها حتی یک فیلم مستند ساخته شده و در مراسم اسکار نیز جایزه گرفت.
آنها گروهی بودند که عملا از داعش و به خصوص النصره حمایت نظامی و لجستیک میکردند. اما آن چیزی که توسط رسانههای غربی برجسته شد، کلاه سفیدها را نجات بخش مردم سوریه معرفی میکردند. این یک نمونه از تحریف تاریخ در وقایع سوریه است. همچنین نوع روایتی که از کودکان سوری در مناطق مسیحینشین میشد، مصداق بارز تحریف تاریخ بود. رسانههای غربی به وسیله بازی با احساسات مخاطب، عامل و باعث و بانی آوارگی این کودکان و رنجهایی که میکشیدند را نادیده میگرفتند. در شرایطی که پس زمینه ذهنی مخاطب غربی رسانهها، مقصر بودن دولت سوریه بود، این نوع روایتگری از یک جنگ، موجب تکمیل پازل تحریف میشود.»
وی میافزاید: «به نظرم اولویت، ارائه روایت صحیح است. خاطرم هست که یکی از بزرگان از حاج قاسم سلیمانی نقل میکرد که ما باید روایت جنگ سوریه را برای سه طیف ایرانیها، مردم منطقه و بعد هم جامعه جهانی، به درستی روایت کنیم و ایشان اعتقاد داشتند که روایتهای موجود، کامل نیست و از واقعیتها دور ماندهایم. اگر بخواهم دقیقتر بگویم، یکی با مشکلات ساختاری داخلی مواجه هستیم و دیگری با مشکلات ساختاری دولت سوریه و یکی هم مشکلات جامعه سوریه است و مشکل آخر هم دستاندرکاران و مسئولان این عرصه است.
کسانی که در صحنه هستند باید راه را برای متخصصین این فضا که میتوانند مانند دوران دفاع مقدس به ثبت مستندات و وقایع بپردازند باز کنند. هر چند که فضای جنگ سوریه با دفاع مقدس ما متفاوت است. باید برای آن فکر کرد، اما اینکه رها باشد ما را با مشکل مواجه میکند. به خصوص که دولت سوریه چندان تمایلی به ثبت این روایات ندارد. اینها مشکلاتی است که باید حل شود تا بتوانیم روایتهای درستی از وقایع سوریه داشته باشیم.»
دغدغه سرداران شهید سلیمانی و همدانی برای ثبت فرهنگی مدافعان حرم
یکی از راهحلهای مقابله با تحریف وقایع سوریه و جبهه مقاومت، اقدام عملی در جهت پیشنهاد شهید حاج قاسم سلیمانی در زمینه راهاندازی اتحادیه هنرمندان جهان اسلام است.
یکی از سینماگران، قبلا در مصاحبهای درباره جلسه شهید سلیمانی با گروهی از کارگردانها گفته بود: «او دغدغه فیلمهای دفاع مقدس و انقلاب را دارد و همچنین به آنها میگوید که «دوست دارد در مورد سوریه و حوادث چند سال اخیر فیلم ساخته شود» اما شاید مهمترین دغدغه حاج قاسم برای شکل دادن این جلسه تشویق کارگردانان شاخص سینمای ایران برای شکلدهی مجمع بینالمللی سینماگران جهان اسلام بود.» سرداران شهیدی چون قاسم سلیمانی و حسین همدانی درکنار رزم میدانی نسبت به ثبت فرهنگی مجاهدتهای مدافعان حرم نیز دغدغهمند بودند.
بهرام دوستپرست، مسئول موسسه فرهنگی شهید حاج حسین همدانی ترغیب نویسندگان به سمت نگارش در حوزه مقاومت را نیازمند مشارکت تمامی نهادهای مسئول ازجمله سپاه و وزارت ارشاد و حتی تشکلهای مردمی میداند و میگوید: «موضوع حمله داعش به سوریه و عراق را نباید دستکم گرفت، هرچقدر از این حادثه دورتر میشویم به ابعاد پیچیده و بسیار مهمش داریم پی میبریم که اگر رزمندگان ما، چه مسلمان چه غیرمسلمان که با چه شرایط و با چه مظلومیتی در عرصه میدان که در عراق و سوریه هدفگذاری شده بود حضور پیدا کردند، نبودند خیلی مشکلات مخصوصاً برای انقلاب اسلامی و برای کشور ما پیش میآمد.»
وی با تأکید بر اینکه حماسهای که رزمندگان جبهه مقاومت انجام دادهاند، سالها بعد بیشتر نمود خواهد کرد، تصریح میکند: «سالهای بعد آیندگان متوجه میشوند که این رزمندگان با دستخالی در برابر جهان استکبار ایستادند. کشورهای عربی، اروپا و آمریکا با تمام ظرفیت وارد عمل شدند ولی رزمندگان ما با شقیترین و قویترین از حیث تجهیزات و خطرناکترین انسانهای روی زمین در طول تاریخ بشریت جنگیدند. ما در هشت سال دفاع مقدس با عراقیهایی مواجه میشدیم که با حجم آتشی که روی آنها میریختیم عقبنشینی میکردند و هیچ انگیزهای نداشتند و فرار میکردند و سنگرها را رها میکردند. خیلی آسان بود و سخت و پیچیده نبود ولی پیچیدهترین و سختترین جنگی که تجربه شد در سوریه و عراق بود.»
وی خاطرنشان میکند: «شهادت حاج قاسم سلیمانی فتح بابی شد و الحمدلله ثمره خون شهید سلیمانی باعث شد که هستههای مقاومت انگیزهشان صدچندان شود و بسیار موفق و پویا ظاهر شوند که نتیجه آن جنگ دوازدهروزه غزه بود و جهان اسلام باید به این حادثه بزرگ افتخار کند که حیفا و تلاویو زیر هزاران موشک قرار گرفت و ناله و عجز صهیونیستها برآمد که پسلرزههای آن دارد ادامه پیدا میکند. در آیندهای نزدیک در اخباری که داریم مواجه خواهیم شد که شاید در ماهها و سالهای نزدیک سقوط صهیونیست را شاهد باشیم.»
مسئول موسسه فرهنگی شهید حاج حسین همدانی با اشاره به اینکه شهید حاج حسین همدانی بهعنوان یک فعال فرهنگی، از زمان جنگ و بعد از جنگ و تا آخرین روزهای شهادتش بر امور فرهنگی مدیریت میکرد، اظهار میکند: «ما تشکلهایی فرهنگی داریم که شامل مجموعه پیشکسوتان، فرماندهان و مسئولین پیشکسوت همدان میشود و مسئول این مجموعه سردار همدانی بودند. به خاطر دارم سه چهار هفته قبل از شهادتشان وقتیکه از سوریه چند روزی به مرخصی میآمدند یک روز از مرخصی را برای ما و مباحث جلسه فرهنگی اختصاص میداد و پیرامون موزه دفاع مقدس، کتابهای دفاع مقدس و مدافعان حرم به بحث و بررسی و گفتوگو و پیگیری امور میپرداخت. ایشان تا آخرین لحظه بهعنوان یک محور و بهعنوان یک فرماندهی با تفکر فرهنگی پیش میرفت.»
نظر شما