خبرگزاری مهر، گروه استان ها- مریم شریفی: نقش مهم و اثرگذار رسانه در توسعه کشور بر کسی پوشیده نیست و رسانه ها می توانند با اطلاع رسانی، مطالبه گری و ایجاد شور و نشاط اجتماعی بازوان قدرتمندی برای پیشرفت جوامع باشند.
گرداننده اصلی رسانه ها خبرنگاران هستند و یک رسانه برای رشد و تاثیرگذاری نیازمند همکارانی قوی و متخصص است. متاسفانه بی توجهی به معیشت خبرنگاران و نداشتن برنامه برای ساماندهی رسانه های تخصصی باعث شده رسانه های گلستان حال و روز مساعدی نداشته باشند.
به همین منظور با «ایرج رمضانی» کارشناس رسانه و تحلیلگر مطبوعات در گلستان به گفتگو نشستیم.
* توسعه رسانه های استان به چه عواملی بستگی دارد؟
توسعه فضای رسانهای وابسته به چند عامل است. اولین آن اتفاقاً دولت نیست و خود مدیران مسئول و خبرنگاران هستند، این موضوع از آنجا شروع می شود که زمانی مدیرمسئول درخواست نشریه دارد، باید نگاه حرفهای به رسانه و رسالت آن داشته باشد.
مدیرمسئولی که خود تهی از دانش روزنامهنگاری باشد هیچگاه نخواهد توانست در رسالت خود موفق باشد، بنابراین راه هرم رسانه که سیاستگذار و مشی رسانه را تبیین میکند در چگونگی اثر رسانه بر توسعه اهمیت پیدا میکند
اما در مورد حمایت و کمکهای دولت باید گفت یارانههایی که برای نشریات پرداخت میشود، ناعادلانه و بر اساس معیارهای غیرکارشناسی انجام میشود.
نقد جدی که به دولت وارد است آموزشهایی است که مرکز مطالعات هر چندساله یکبار برای استانها برگزار میکند، این آموزشها بهویژه برای استانهای محروم و کمبرخوردار باید مستمر برگزار شود و حتی انتظار میرود برای کسب تجربه از روزنامهنگاران موفق دنیا کسی را برای انتقال تجربیات و اطلاعات به استانها اعزام کنند و یا در هر استان به تربیت چند مربی در حوزه روزنامهنگاری بپردازند.
* نقش وزارت ارشاد را در شرایط موجود چطور ارزیابی می کنید؟
بخشی از غیرحرفه ای بودن مدیران رسانه استان به حوزه ارشاد برمیگردد، چرا که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بهعنوان متولی و ناظر در این حوزه سازوکار لازم و ضابطهمندی برای صدور مجوزها نداشته و ندارد، لذا هرکسی با هر مدرک و رزومه مرتبط و غیرمرتبط از مجوزهای وزارت ارشاد بهرهمند میشوند و بهجز بار گرانی برای دولت هیچ وظیفهای در قبال مردم و جامعه خود احساس نمیکنند.
موضوع بعد ورود افراد جدید به حوزه خبرنگاری است افرادی که بدون هیچگونه تجربه و آموزشی به این حوزه ورود پیدا کردند و متأسفانه چون هیچگونه دانشی در این زمینه ندارند و صرفاً بهقصد پیداکردن شغل (البته اگر اسم آن را شغل بگذاریم) به این حوزه ورود پیدا کردند وضعیت نابسامانی پیدا کرده و در همین زمان تعدادی از خبرنگاران قدیمی که حرفی برای گفتن داشتند از این حوزه خارج شدند؛ بنابراین سطح روزنامهنگاری و خبرنگاری استان از حدود یک دهه اخیر شیب نزولی پیدا کرده همچنان ادامه دارد.
با وجود کمیت اما سطح کیفی بسیاری از نشریات استان در رتبه نازلی است و اینکه صرفاً با یک فایل پیدیاف هم میتوان یارانه گرفت، جایی برای کار حرفهای باقی نگذاشته است. در این میان اما بیتدبیریهای وزارت ارشاد سهم عمدهای دارد.
* فضای رسانه کشور و خصوصاً استان گلستان را چطور ارزیابی میکنید؟
فضای رسانهای کشور هم مانند استانها متأثر از شرایط اقتصادی و سیاسی و نیز رشد فناوری و شبکههای اجتماعی است.
روزنامههایی مانند اطلاعات، کیهان، رسالت و جمهوری اسلامی و پس از اینها همشهری و جامجم که قبل از تولد شبکههای اجتماعی در دورترین نقاط کشور یافت میشدند، حال در مراکز استانها هم بهسختی میتوان ردی از آنها یافت و این در حالی است که این نشریات تمام بودجه خود را از دولت میگیرند.
تصور کنید سایر روزنامههایی که توسط بخش خصوصی اداره میشوند چه حال و روزی دارند. البته شاید کسی بگوید پس حدود هفت هزار مجوز نشریه مکتوب کجا منتشر میشوند.
* چقدر نشریات در جامعه ما خریدار دارد؟
نشریات گاهی فقط در چند نسخه صرفاً برای اعلام وصول منتشر میشوند و وجود خارجی ندارند. این را بهسادگی میتوان از دکههای خالی از مطبوعات بیشتر شهرها دریافت. روزنامههایی مانند اعتماد و سازندگی هم که تولید محتوا دارند و متعلق به احزاب هستند با تیراژ اندک در پیشخوان هستند و بیشتر از بستر اینترنت و … عرضه میشوند.
در بخش خبرگزاریها بهجز پنج خبرگزاری مطرح کشور که مستقیم و غیرمستقیم وابسته به بیتالمال هستند، بعد از چهار دهه هنوز یک خبرگزاری مؤثر و برند در سطح منطقه نداریم ما حتی نتوانستیم مانند ولایت قطر یک الجزیره داشته باشیم.
نشریات گاهی فقط در چند نسخه صرفاً برای اعلام وصول منتشر میشوند و وجود خارجی ندارند. این را بهسادگی میتوان از دکههای خالی از مطبوعات بیشتر شهرها دریافت.
در استانها شرایط بحرانیتر است. در همین گلستان با وجود بیش از ۵۰۰ خبرنگار روی کاغذ اما ده روزنامهنگار فعال نداریم. تعداد نشریات وزین ما با اغماض به ۱۰ هم نمیرسد. رسالت و دغدغه جامعه و مردم و تفکر توسعه و آگاهی جای خود را با اهداف مالی و مادی عوض کرده است.
اگر احیاناً توانستید نسخهای از چند نشریه را پیدا کنید کافی است آنها را تورق کنید، تصور خواهید کرد که خروجی سایت روابطعمومی فلان اداره است و متأسفانه برخی دستگاهها هم بهخوبی نقاط ضعف نشریات را یافتهاند و با چند آگهی سازمان خود را از نقد و گزند منتقدان و روزنامهنگاران مصون کردهاند.
* تاثیر خبرنگاران در دستگاه های دولتی چگونه است؟
ارتباط ادارات دولتی و نشریات معکوس شده و در جایی که مسئولان و مقامات باید دربهدر دنبال خبرنگار باشند تا مصاحبه کنند و پاسخ نقدها و کاستیها را بدهند، برخی خبرنگاران در نقش کارمندان و روابطعمومی ادارات دولتی در صف آگهی و … هستند تا مبادا از رقبا عقب بمانند.
* چرا هیچ اقدام جدی برای ساماندهی خبرنگاران واقعی انجام نمیشود؟
در خصوص اینکه چرا برای خبرنگاران در حوزه حقوق و بیمه کاری انجام نمیشود؟ برخی به قوانین برمیگردد، مثلاً بیمه و حقوق و … را قانون در حیطه وظایف صاحبامتیاز گذاشته است.
اما در خصوص ساماندهی من خاطرم هست قبل از مدیریت فعلی و زمانی که خودم مسئولیت داشتم با همکاری خانه مطبوعات و نمایندهای از مدیران مسئول، سرپرستی نشریات سراسری و خبرگزاریها طرح رتبهبندی را آغاز کردیم و به نتایج مطلوبی هم رسیدیم که اعضای آن کمیسیون بهخوبی آگاهی دارند اما به دلایلی که نمیدانیم در دورههای بعد عقیم ماند.
* تشکلات صنفی چطور می توانند به خبرنگاران کمک کنند؟
لازم است تعداد تشکلهای صنفی افزایش یابد و فعال هم بشوند تا بتوانند به مشکلات این قشر که کم هم نیست با کمک متولی آن رسیدگی کنند تا شاید گره از کار فروبستهای بگشایند.
مشکلات حوزه خبرنگاری بسیار است. محرومیت از حداقل رفاه، مشکلات سخت و عدم ارائه کوچکترین تسهیلات و امتیازات که هرساله با وعدههای نافرجام مسئولان و مقامات این زخم کهنه تازه میشود.
* چه راهکاری در زمینه حمایت از خبرنگاران دارید؟
شاید اولین و مهمترین راهکار طرح فیلتر و رتبهبندی است که در ابتدا بدانیم آمار نهایی فعالان رسانه ما بالاخره چند نفر است. متأسفانه سامانه خانه مطبوعات هم که ایجاد شده بسیاری از اصحاب رسانه فعال با صدور قوانین و بخشنامههای غیرکارشناسی معاونت مطبوعاتی از ثبتنام و عضویت در آن بازماندهاند.
به نظر میرسد ارتباط در حوزه رسانه فراتر از رابطه کارگر و کارفرمایی است که در قانون کار وجود دارد و جا دارد بعد از چند دهه این بخشنامهها دچار تغییراتی شوند. خبرنگاران معمولاً هیچ قراردادی با مدیر رسانه ندارند و چهبسا برخی مدیران از آنها چک و سفته هم داشته باشند تا مبادا زمانی خواستار احقاق حقوق خود شوند.
خبرنگاران امروزی صرفاً به بیمهشدن از سوی رسانه البته با پرداخت حق بیمه از جیب خود راضی شدهاند. یکی از آسیبهای جدی همین موارد است و به نظر میرسد وجود یک سری قوانین و آییننامهها ویژه خبرنگاران ضروری به نظر میرسد. خبرنگاران نباید در هنگام بروز مشکل و مراجعه به مراجع قضایی با قوانین ابهامبرانگیز روبرو شوند.
نهادهای قضایی حامی و پناهگاه اهالی رسانه باشند و روزنامهنگاران بهخاطر کوچکترین نقد به یک دستگاه یا شخص احساس تنهایی نکنند.
* سخن آخر؟
خبرنگار باید امید به آینده داشته باشد و دارای چشمانداز با روزهای روشن باشد و الا نمیتواند در توسعه و آگاهیبخشی مؤثر باشد.
نظر شما