۲۱ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰

نگاهی به کتاب «شب گرفتن ماه»؛

شاهنامه را از قفسه بیرن بیاور!/داستان زندگی فردوسی برای نوجوانان

شاهنامه را از قفسه بیرن بیاور!/داستان زندگی فردوسی برای نوجوانان

نویسنده در شروع حکیم را توصیف می‌کند در خانه باغش در باژ روستایی نزدیکی توس و از جغرافیای زندگی او می‌گوید؛ از کشف‌رود جاری در دشتی احاطه شده توسط دو رشته کوه که جویباری هم از آن جدا می‌شود.

به گزارش خبرنگار مهر، رمان «شب گرفتن ماه» نوشته ساتم الوغ زاده نویسنده تاجیک با ترجمه، تصحیح و تعلیق محمدرضا سرشار در حال حاضر با نسخه‌های چاپ ششم در بازار نشر حضور دارد. فاطمه شهدوست خبرنگار در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده، به این‌کتاب و معرفی آن پرداخته است.

مشروح متن این‌یادداشت را در ادامه می‌خوانیم؛

«شبِ گرفتنِ ماه» را که دست بگیری و باز کنی، بدون مقدمه و فهرست وارد دنیایی می‌شوی که از نگاه نویسنده، فردوسی در آن زیسته و درکش کرده است. تنها در یک صفحه نارنجی این توضیح آمده است که «این رمان، به عنوان کتاب خارجی برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۵ انتخاب و معرفی شد؛ و از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به نویسنده آن، لوح تقدیر و پنجاه سکه بهار آزادی اهدا گردید. اثر مذکور، به قصد استفاده نوجوانان، نزدیک به یکصد صفحه کوتاه، و به فارسی رایج در کشورمان گردانیده شد. و بعد کتابی ۲۹۶ صفحه‌ای. این یعنی کتاب اصلی و ویژه بزرگسالان، حدود ۴۰۰ صفحه است.

همین بر هیجان خواندن کتاب اضافه می‌کند، آن‌هم برای خواننده‌ای که تنها به اندازه یک پاورقی از زندگی این حکیم ماندگار در تاریخ می‌داند؛ اینکه فردوسی‌ای که با شاهنامه خود باعث زنده ماندن زبان فارسی شد و اشعار حماسی‌اش نگذاشت با حمله‌های دشمنان بیگانه و حوادث مختلف روزگار گزندی به زبان برسد، در چه سالی به دنیا آمده و چه سالی وفات یافته است، در آخر عمر تنگی و فقر زندگی‌اش را سخت کرده است و سلطان محمود وقتی به عهد خود برای پرداخت پاداش سرودن شاهنامه وفا کرد که پیکر فردوسی در حال تشیع بود. از محل زندگی او و فرزندان و همسرانش هم مختصری گفته شده است. همین اندک بودن دانش ما از زندگی فردوسی کتاب شب گرفتن ماه را ارزشمند می‌کند؛ محتوای کتاب هرچقدر هم که آمیخته با خیال و قصه باشد باز حاصل پژوهش و استفاده از منابعی است که هرکدام چیزی از زندگی فردوسی، فرزندان او و زمانه‌ای گفته‌اند که در آن زندگی می‌کرده است. با این توضیح، وارد شدن یکباره به روایت زندگی حکیم، شوق خواندن را دوچندان می‌کند. به‌ویژه اینکه این زندگی‌نامه از همان ابتدا سعی بر رعایت چارچوب قصه و جذابیت روایت دارد و توصیفات و درهم آمیختن اطلاعات تاریخی با تخیل نویسنده، مخاطب نوجوان را به خواندن تشویق می‌کند.

شبِ گرفتنِ ماه، گرچه ویژه رده سنی نوجوان است اما به نظرم بزرگترها هم می‌توانند این کتاب را بخوانند و جذب آن شوند. به دو دلیل: اول اینکه زبان کتاب آنطور که انتظار داریم ساده نیست که حوصله را سر ببرد. از این نظر بیشتر مناسب نوجوان‌های خوره کتاب است که البته ملالی هم نیست چون تنها یک خواننده حرفه‌ای، مشتاق خواندن کتابی با این مضمون می‌شود. دوم اینکه همانطور که گفته شد، تنها این نیست که نوجوانان چیزی از زندگی فردوسی ندانند و نیاز باشد کتابی ویژه آنان منتشر شود، اغلب ما از زندگی فردوسی و شیوه خلق اثر ستبر و استوارش چیزی نمی‌دانیم. استقبال از داستان زندگی فردوسی آن را به چاپ پنجم رسانده و در دسته کتاب‌های نقره‌ای سوره مهر قرار داده است که ویژه کتابهای پرفروش‌هاست.

نویسنده در شروع حکیم را توصیف می‌کند در خانه باغش در باژ، روستایی نزدیکی توس و از جغرافیای زندگی او می‌گوید؛ از کشف‌رود جاری در دشتی احاطه شده توسط دو رشته کوه که جویباری هم از آن جدا می‌شود و از نزدیکی خانه باغ فردوسی می‌گذرد، از موقعیت شهر که در کجا ایجاد شده است و بیرون دروازه‌اش باغستان‌ها روستاهای شاداب و باژ است، از رده اجتماعی مردمی که دهقان نامیده می‌شدند و برخلاف معنی‌ای که حالا در ذهن داریم از طبقه حکمرانان بودند... این شروع در ذهن مخاطب فضایی را می‌سازد که فردوسی در آن زندگی می‌کرده است تا بعد که داستان چالش‌های مردم را با حاکمان روایت می‌کند، خواننده درک کند در چه جغرافیا و چه نظام و ساختاری، فردوسی برای پیشبرد کارهای خودش چند بیتی شعر برای حاکم می‌فرستد تا او را اندرز دهد. هرجا هم کلمه‌ای برای مخاطب نوجوان سنگین و سخت فهم است، برجسته شده یا توضیحی در پانوشت آمده است.

اولین روایت کتاب هم مربوط به هوشنگ، پسر ۲۲ ساله فردوسی که چندباری مکتب نرفته و با دوستان نابابی آشنا شده است و خاطر فردوسی از این باب رنجیده و مکدر شده است. بعد نویسنده، خواننده را به شب‌های فردوسی می‌برد که در اتاق کارش مشغول به نظم کشیدن قصه پسران فریدون است و کار گره خورده است و برای همین آن قصه را کناری گذاشته و سراغ ماجرای ایرج و سلم و تور رفته است: «ایرج صاف دل، نیکوکار و خیراندیش، آن‌قدر به دل فردوسی نشسته بود و آن‌قدر برایش عزیز شده بود، که از کشته شدن او به وحشت می‌افتاد. درست مثل این بود که خون فرزند خودش را بخواهند بریزند.» بعد اشاراتی دارد به ابیات این قصه و بی‌خوابی فردوسی به‌خاطر سر پُرخیال از قصه‌ها و قهرمان‌هایی که دل کشتن‌شان را ندارد. در این وقت از آمدن همسر فردوسی می‌گوید که فاطمه‌بانو نام دارد و درخواست فردوسی برای اینکه او چنگی بنوازد تا به خواب برود. قبل از آن هم گفتگویی با هم دارند تا فردوسی دلیل خودش را بیان می‌کند که چرا علاوه بر سرودن عاشقانه‌ها، داستان‌های جنگ و خونریزی را هم به نظم می‌کشد؛ اینکه باید دانست چه در تاریخ گذشته است تا درس عبرتی باشد برای شاهان امروز ایرانی که باز هم درگیر جنگ و خونریزی‌اند که گذشت روزگار آموزگار خوبی است.

نویسنده از روایت پسر فردوسی شروع می‌کند و به بیان حس فردوسی نسبت به قهرمانان داستانش می‌پردازد که کشتن‌شان را مانند کشتن فرزند خود می‌داند، بعد ماجرای بیدارد شاهان را در روزگار فردوسی باز می‌کند تا در فصل بعد سراغ ماجرای باج و خراجی برود که شاهان از مردم می‌گرفتند و آنان را به تنگ دستی می‌کشاندند. فردوسی هم با اینکه املاکی از پدر خود به ارث برده است باز برای تامین این خراج به مشکل می‌خورد و همراه دیگرانی به قصر می‌رود تا صحبت کند و چون موفق نمی‌شود، پندنامه‌ای برای حاکم می‌فرستد و باقی ماجرا.

در فصل‌های بعدی هم باز به هوشنگ و دوستان او برمی‌گردیم و به این بهانه، نویسنده از منشا احتمالی شروع هنر نقالی می‌گوید که تا همین امروز هم ادامه پیدا کرده است؛ نقالی و روایت سینه به سینه‌ای که اشعار فردوسی را تا زمان گسترش صنعت چاپ و نشر زنده نگه داشت. آنهم نه تنها در دل مردم باسواد که سری در کتاب و دفتر داشتند، در سینه و حافظه مردم کشاورزی که سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما هرکدام به شیوایی داستان‌هایی را از فردوسی نقل و شب‌های طولانی و سرد زمستان را با نقل شاهنامه گرم می‌کردند.

شبِ گرفتن ماه به خوبی توانسته روایت زندگی فردوسی را در دوره حکومت مهران، حسین قتیب و محمود سبکتکین روایت کند، همراه با خرده داستان‌هایی که کمک می‌کند مغز ماجرا بهتر در ذهن مخاطب بماند؛ آنچه بر فردوسی رفته است، داستان‌هایی که از گذشته جمع‌آوری کرده و از نو سروده است تا تاریخی سخت‌خوان و منجمد را به اشعاری جاری و سرزنده تبدیل کند و همچنین اطلاعات تاریخی و اجتماعی از زمان زیست نویسنده.

این کتاب علاوه بر مخاطب نوجوان، می‌تواند کتابی باشد مناسب جمع‌خوانی خانوادگی. کتابی که بزرگترها همراه بچه‌ها بخوانند و هم خودشان لذت ببرند و هم بچه‌ها و هم فردوسی خوشحال شود که پس از خواندن روایت زندگی‌اش تعداد بیشتری ترغیب می‌شوند اثر گران‌سنگ او را از کتابخانه بیرون بیاورند و داستان‌ها را بخوانند. داستان‌هایی که نمی‌توانی حماسی نخوانی یا بدون شوقی لبریز، قصه‌ها را روایت کنی، لحنی که وقت خواندن قصه سرودن این اشعار در این کتاب هم خواهی داشت:

«او همیشه در وقت نگارش داستان‌ها، به قهرمانانش دلبسته می‌شد، آخر آنها مدت‌های دراز، همدم و همنشین، و یاران شب بیدار-خوابی‌اش بودند، و با او راز می‌گفتند. ایرج نیز این‌چنین بود. سخنانی که قهرمان در اثنای تیغ کشیدن برادر بدکینه‌اش بایستی به او می‌گفت، در ذهن فردوسی، از مدت‌ها پیش آماده و حتی تقریبا منظوم شده بود. اما فردوسی در نوشتن آنها درنگ می‌کرد. گویا دل آوردن آن سطرهای دهشت‌انگیز را، به روی کاغذ، نداشت.

در نهایت ایرج به تور گفت:

به قتل برادر چه بندی کمر؟

چه سوزی دل پیرگشته پدر؟

میازار موری که دانه‌کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است.

کد خبر 5325708

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha