خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه: امروزه آثار برخی نویسندگان، حاصل کپیبرداری و جمعآوری کتابها و منابع گوناگون است و در نوشتار آنها هیچ گونه اندیشه نو و جدیدی دیده نمیشود. معدود پژوهشگران و نویسندگانی را میتوان یافت که بر قدرت فکر، اندیشه و توان علمی خودش تکیه کنند و سعی در بالندگی و ارتقای دانش صریح و ضمنی خود داشته باشند. این بدین معنا نیست که هرگز نویسندهای این گونه نبوده یا نیست؛ اما در برخی عرصههای علمی، تفکر غالب و رویکرد حاکم، متأسفانه بر کپی برداری، رونویسی، سرقت ادبی و موازی کاریهای بی دلیل و غیرموجه است. "راحت طلبی و سهل انگاری علمی"، عنوانی است که میتوان برای رخوت کنونی در نظر گرفت. امروزه برخی نویسندگان و محققان، به دلایل گوناگون مایل به استفاده از توان علمی، قدرت ذهنی خود و پر کردن شکافهای علمی نیستند!
این معضل، از دوران ابتدایی دانش آموزان تا دوران دانشجویی و یا حتی دوران تدریس اساتید دانشگاه قابل مشاهده است. دلایل و عوامل مختلفی دست به دست هم داده و این آفت زیرپوستی را باعث شده است که در این نوشتار قرار است به بررسی این دلایل و ارائه راهکارهایی جهت رفع آن پرداخته شود. قبل از آن به تعریفی از راحت طلبی میپردازیم.
راحتطلبی علمی (سهلانگاری علمی)
راحت طلبی علمی عبارتست از رخوت، سستی، خودآگاه پنداری ناآگاهانه و بی تفاوتی نسبت به اتفاقات عرصه علمی که فرد در آن زمینه مشغول تحصیل یا پژوهش است. در چنین حالتی یا فرد از شرایط ایجاد شده احساس نارضایتی میکند و برای خارج شدن از وضعیت موجود تلاش میکند و یا در بدترین شکل ممکن در طول سالها به همین روند ادامه میدهد و در واقع نگرانی خاصی احساس نمیکند که در پی آن دست به تلاش بزند. این راحت طلبی علمی در اثر سه عامل ایجاد میشود: عوامل درونی، بیرونی، زمینهای.
عوامل درونی
ویژگیها، علاقمندیها، انگیزهها، خواستها، خوشآیندها و بدآیندهای درونی نویسنده است که بر رفتار علمی او اثرگذار است. به عنوان مثال فردی که انگیزه و علاقه لازم جهت تحقیق و پژوهش ندارد اما بنا به اقتضائاتی، به دنبال فعالیتهای علمی میرود و در نهایت دچار رخوت و یکنواختی علمی خواهد شد.
عوامل بیرونی
منظور عواملی است که از طرف جامعه به فرد تحمیل میشود و او را وادار به تحقیق و پژوهش میکند. موقعیت اجتماعی قابل قبول، امکانات رفاهی و تسهیلات علمی مثل سفرهای مطالعاتی، کمک هزینههای علمی، ارتقای رتبههای استادی، تکمیل رزومه و پستهای سازمانی قابل توجه و … همگی از جمله انگیزشهای بیرونی محسوب میشوند که فرد را به پیمودن مسیر نویسندگی علمی وادار میکند. که البته این دلایل بیرونی هم مشوقهای قوی برای ماندن در این مسیر نخواهد بود و در نهایت حتی اگر هم افراد نویسنده در مسیر نویسندگی قلم بزنند، به سرنوشتی با همان مضامین راحت طلبی علمی دچار خواهند شد.
عوامل زمینهای
منظور بافت و زمینهای است که فرد نویسنده تحت تأثیر آن رشد کرده است؛ از جمله بافت فرهنگی، مذهبی، دینی، اخلاقی، سیاسی و خانوادگی. به عنوان مثال برخی افراد تحت تأثیر تعالیم مذهبی و دینی و یا با در نظر گرفتن پارامترهای فرهنگی جامعه و یا خانواده خود، نویسندگی و پژوهش را وظیفه خود تلقی میکنند و به هر شکلی که بتوانند سعی میکنند فعالیتهای علمی انجام دهند و آن را به چاپ برسانند.
راه کارهای برون رفت از بحران راحت طلبی علمی
معضل راحت طلبی علمی- که به عنوان آسیبی جدی در فرآیندهای علمی و پژوهشی خودنمایی میکند- با در نظر گرفتن تمهیدات و ایجاد تغییراتی در ارزشیابیهای مختلف میتواند مرتفع گردد. البته نمیتوان انتظار داشت چالشی که در پی سالها ایجاد شده به سرعت رفع گردد؛ اما بهر تقدیر از مسیری که نادرست پیموده شده میبایست برگشت و مسیر را اصلاح نمود.
در ذیل به برخی راهکارهای کاربردی در جهت رفع مشکل راحت طلبی علمی اشاره میشود:
۱- اصلاح شاخصها و رویکردهای ارزیابی و نقد کتاب
شاخصهای ارزیابی و نقد کتابهای علمی از پنج جنبه قابل بررسی است که عبارتاند از: شکل ظاهری، محتوا، ساختار، زبان و روش. شاخصهایی که کمیت تأثیر آنها در فرآیند ارزشیابی، باید با در نظر گرفتن زمینههای عاطفی، شناختی و مهارتی خوانندگان و مخاطبان کتابها و با توجه به میزان آگاهیها و آمادگی ذهنی و همچنین ویژگیهای شخصیتی و روانی و علایق آنان مشخص شود (رضی، ۱۳۸۸). هیأت بررسی و نظارت بر نقد کتابها میبایست علاوه بر افراد متخصص در زمینه موضوعی، شامل افرادی باشد که مستقیماً با مخاطبان کتاب در ارتباط هستند و نظرات آنها را جویا میشوند. همچنین لازم است از خوانندگان قوی و همیشگی این آثار هم در این هیأت استفاده شود. متخصصان عضو این هیأت باید صرفاً در همان زمینه موضوعی متخصص باشند و در عین حال از مشاوره روانشناسان، کارشناسان علوم تربیتی، تکنولوژی آموزشی و ویراستاران فنی و ادبی بهره گرفته شود.
۲- بهبود شاخصهای ارزیابی اساتید
بی تردید ارزشیابی، مؤثرترین روش جهت تضمین کیفیت و شرط اساسی روند ارتقای کیفیت مستمر در سیستم آموزشی است (بلند و دیگران، ۲۰۰۲)؛ چرا که در نتیجه این ارزشیابی، اساتید با آگاهی از کیفیت عملکرد خود در جریان تدریس، به اصلاح شیوهها و روشهای تدریس خود میپردازند. البته این در صورتی است که فرآیند ارزشیابی و استفاده از نتایج آن، به صورت کاربردی و استاندارد صورت بگیرد. مهمترین ابعاد ارزشیابی اساتید شامل روش تدریس، تسلط و توان علمی، انضباط آموزشی و ویژگیهای فردی و اجتماعی اساتید است که بر کیفیت تدریس آنها اثر مثبت و معناداری دارد. لذا برای افزایش کیفیت تدریس اعضای هیأت علمی، بهتر است ارزشیابی اساتید توسط دانشجویان تکیه میشود. اما نکته حائز اهمیت این است که روشی که به واسطه آن این ارزشیابی صورت میگیرد میبایست استاندارد، دقیق و صحیح باشد چرا که روشهای نادرست منجر به کسب امتیازات کاذب و غیر واقعی برای اساتید میشود. با شتاب گرفتن ورود مؤسسات خصوصی و تغییر نگرش مردم نسبت به آموزش، ایده "دانشجو به عنوان مصرف کننده" به عنوان یک راهنمای تدوین برنامههای نظام آموزش عالی مطرح شده است (قنبری و سلطان زاده، ۱۳۹۷). بنابراین دانشجو میبایست محور ارزشیابی استاد قرار داشته باشد. اما آنچه عملاً در فرآیند ارزشیابی اساتید رخ میدهد با استانداردها بسیار متفاوت است و نظرسنجی از دانشجویان در واقعیتِ ارزشیابی و ارتقای اساتید چندان نقشی ایفا نمیکند. به نظر میرسد در راستای تقویت نقش دانشجویان در ارزیابی اساتید میبایست اقداماتی کاربردی و سیستماتیک صورت گیرد؛ به عبارت دیگر عوامل مرتبط با موفقیت دانشجویان ملاک ارزشیابی اساتید قرار گیرد که مهمترین فاکتورهای موفقیت دانشجویان به قرار ذیل است:
۱ - موفقیت دانشجو در مجامع علمی، و میزان تالیفات، تحقیقات و پژوهشها
۲- موفقیت دانشجو در حضور در مقاطع تحصیلی بالاتر
۳- موفقیت دانشجو در تصدی مشاغل مناسب و مرتبط با تخصص او
۳- اصلاح شاخصهای ارزیابی دانشجویان و شرط دفاع پایان نامهها
در حال حاضر شرط دفاع از پایان نامه در بسیاری از دانشگاهها، داشتن پذیرش مقاله توسط دانشجویان است که همین امر باعث شده همه دانشجویان (چه علاقمند به تحقیق باشند و چه نباشند)، موظف و ملزم به نگارش و تألیف مقاله باشند که تبعات آن کاملاً در دنیای علمی امروز مشخص و واضح است. سپردن مقاله به دیگران در ازای پرداخت مبلغ، سرقتهای ادبی واضح و فراوان، تالیفات بی کیفیت و تکراری و … بعضی از تبعات این اجبار و الزام است. اما باید به این امر توجه نمود که ملاک ارزیابی کمیت و کیفیت آگاهی و سواد دانشجو، قطعاً و همیشه و به صورت مطلق، تعداد مقاله پذیرفته و چاپ شده نیست؛ همچنین ملاک تسلط دانشجو بر موضوع پایان نامهاش، استخراج و پذیرش مقاله از پایان نامهاش نیست. بلکه به شیوه دیگری میبایست میزان تسلط او بر موضوع و محتوای پایان نامه سنجیده شود؛ در واقع صدور مجوز دفاع پایان نامه باید منوط به عوامل و موارد دیگری باشد از جمله:
۱- اخذ تاییدیه صلاحیت علمی (تئوری و کاربردی) از سازمان یا نهادی که موضوع پایان نامه متقاضی دفاع، جز رسالتها، اهداف و وظایف او است.
۲- اجرای همزمان پروژه پایان نامه (در طول تدوین پایان نامه)، و همکاری با سازمانهای ذی ربط
۳- ایجاد ارتباط علمی با حداقل ده نویسنده پایان نامه یا مقاله یا طرحهای پژوهشی توسط دانشجو که در نهایت نتیجه آن منجر به ارائه و انجام دو موضوع غیر تکراری شود.
به نظر میرسد اصلاح شرط دفاع پایان نامه به شکلی که ذکر شد، منجر به عملی و کاربردی تر شدن پایان نامهها شود و از انبار شدن نسخ پایان نامهها در کتابخانه ها و عدم استفاده اجرایی از آنها تا حدودی جلوگیری شود. البته ایجاد تغییرات در سیستم آموزشی دانشگاهها روند اداری پیچیدهای دارد و گاهی زمان طولانی را میطلبد اما در نهایت نتایج این تغییرات به سود سیستم آموزشی کشور خواهد بود.
۴- تخصص گرایی؛ شرط برتری اجتماعیعلمی نویسندگان، پژوهشگران و اعضای هیأت علمی
با گسترش علوم و شاخهشاخهشدن هر حوزه علمی، جایگاه تخصصها نیز اهمیت بیشتری مییابد. توسعه گرایشهای تخصصی در هر کشور نشان دهنده تلاش اندیشمندان و مدیران در جهت توسعه علم و درنوردیدن مرزهای موجود است. به بیان دیگر، تخصصگرایی، شاخص پیشرفت علم در هر جامعه تلقی میشود؛ در مقابل، نگاهی به مقالهها و کتابهای تألیفی یا ترجمهای اعضای هیئت علمی و پژوهشگران ایرانی حاکی از آن است که تقریباً همه این افراد دچار نوعی "پراکندهکاری و فعالیت در هر زمینهای" هستند. نکته مهم آنکه در ایران، متخصص و صاحبنظر- به مفهومی که در جوامع پیشرفته وجود دارد- بسیار محدود و نادر است. این امر موجب شده که در تولید علم تخصصی و پیشبرد آن در سطح ملی و بینالمللی دچار مشکل شویم. پیامد دیگر این وضعیت آن است که دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی نیز نمیتوانند گرایش تخصصی دلخواه خود را شناسایی کنند و زیر نظر استادان متخصص به پژوهش بپردازند و پس از پایان تحصیل نیز، تحقیقات خود را در همان زمینه ادامه دهند. نتیجه آنکه تولید علم تخصصی (در قالب مقاله و کتاب) از رشد قابل قبول برخوردار نیست (فتاحی، ۱۳۸۳).
اما با مشروط کردن تخصصگرایی نویسندگان، پژوهشگران و به خصوص اعضای هیأت علمی جهت دریافت امتیازات، میتوان چالش پراکنده گرایی را مرتفع کرد. به عبارت دیگر هر نویسندهای در یک زمینه و گرایش خاص متخصص شود و فقط در همان زمینه تالیفات داشته باشد و مجوز انتشار آثار منوط به ارائه یک یا حداکثر سه گرایش تخصصی برای هر نویسنده باشد.
سیستم علمی، آموزشی و پژوهشی ما بیش از اینکه به استاد و نویسنده به تعداد بالا نیاز داشته باشد، به متخصص کیفی در زمینهای خاص و پژوهشگری که در یک شاخص خاص توانمند باشد نیاز دارد.
شیوه امتیازدهی اساتید و یا به طور کلی کسب جایگاه علمی برای نویسندگان، محققان و اعضای هیأت علمی بهتر است به این ترتیب باشد که اگر نویسندهای در زمینههای مختلف و از هر دری سخنی دارد -پراکنده گویی-، نه تنها برای او امتیازی نباشد؛ بلکه از امتیازات سابق او کسر شود و موقعیتی منفی برای او محسوب شود.
نتیجهگیری
با توجه به مطالبی که بیان شد، به نظر میرسد جهت رفع معضل موازی کاریهای علمی میبایست از سوی نهادهای ذیربط اقدامات لازم صورت بگیرد. چاپ و انتشار مطالب غیر علمی، تکراری و عدم بهکارگیری خلاقیت، دانش، تجربه و عدم بهروزرسانی دانش نویسندگان، پژوهشگران و اعضای هیأت علمی، چالش بزرگی است که اگر هر چه سریعتر مرتفع نگردد تبدیل به بحرانی میشود که تقریباً حل نشدنی خواهد بود.
منابع و مأخذ
-رضی، احمد (۱۳۸۸). "شاخصههای ارزیابی و نقد کتابهای درسی دانشگاهی". عیار ۱۴ (۱).
-فتاحی، رحمت الله (۱۳۸۳). "تخصص گرایی در حرفه". کتابداری و اطلاع رسانی ۷(۴): ۳-۴.
- قنبری، سیروس و وحید سلطانزاده (۱۳۹۷). "ارتقای کیفیت تدریس در پرتو ارزشیابی از اساتید؛ تأملی بر دیدگاه دانشجویان". تدریس پژوهی ۶ (۲): ۱۵-۳۱.
- Bland, C.J. Wersal, L. Vanloy, W., Jacott, W. (2002)."Evaluating faculty performance: a
systematically designed and assessed approach". Acad Med, 77(1): 15-30
نویسنده: فائزه فرهودی دکترای تخصصی علم اطلاعات و دانش شناسی
نظر شما