۱۸ آبان ۱۴۰۰، ۱۴:۴۶

مرور کتاب؛

چیستی زبان دین از نگاه مولوی؛ آیا گزاره‌های دینی معنادارند؟

چیستی زبان دین از نگاه مولوی؛ آیا گزاره‌های دینی معنادارند؟

«چیستی زبان دین از دیدگاه اندیشمندان مسلمان» اثر میرسعید موسوی و حمید طهرانی منتشر شد که نویسندگانش بابحث درباره نظریه‌های فلسفه زبان و زبان دین، چیستی این زبان را در مثنوی معنوی کاویده‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر، انتشارات دانشگاه مفید کتاب «چیستی زبان دین از دیدگاه اندیشمندان مسلمان: شش مفسر قرآن و شش دفتر مثنوی مولوی» نوشته مشترک میرسعید موسوی کریمی و حمیده طهرانی حائری و ویراستاری محسن ابوالفتحی را با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۲۸۴ صفحه و بهای ۵۵ هزار تومان منتشر کرد.

گزاره «زبان خانه وجود یا هستی است» را عمده متفکران اثرگذار در تاریخ اندیشه بر آن صحه گذاشته‌اند. زبان علاوه بر اینکه ابزارِ ایجاد ارتباطات بین گروه‌های گوناگون انسانی است، استفاده‌های فرهنگی، اجتماعی و دینی فراوانی هم داشته و دارد. به دلیل اهمیت زبان در عصر جدید رشته فلسفه زبان به عنوان یکی از شاخه‌های فلسفه‌های مضاف شکل گرفت.

فیلسوفان و مسئله معناداری گزاره‌های دینی

فلسفه زبان یکی از حوزه‌های اصلی مطالعه زبان به روش عقلی و تحلیلی است که به زبان به مثابه موضوعی فلسفی می‌نگرد. در این دانش سه موضوع اصلی برای مطالعه زبان از این قرار است: «معناشناسی» یعنی چگونگی افاده معنا به وسیله عبارات، «ارجاع» یعنی چگونگی رابطه زبان و جهان «استعمال یا کاربرد» یعنی چگونگی ارتباط آدمیان با یکدیگر با استفاده از زبان.

از بین موضوعات گوناگون در فلسفه زبان، بحث از معناداری و ارجاع بیشترین تاثیر را در حوزه معرفتی زبان دین گذاشته است. یعنی مسائلی چون معناداری زبان دین و چگونگی آن، ذهنی یا عینی بودن معنا، رابطه بین معنا و قصد گوینده، چیستی رابطه بین معنای یک واژه و ارجاع آن و… بحث درباره ماهیت زبان دین نیز یکی از فروع بحث‌های طرح شده در فلسفه زبان است. همچنین تحقیق درباره ماهیت زبان دین یکی از موضوعات اصلی فلسفه دین نیز به شمار می‌رود. فلاسفه در نوع نگاه‌شان به گزاره‌های دینی و معناداری آنها به دو دسته تقسیم می‌شوند: بر مبنای رویکرد دسته نخست که بیشتر تحت تاثیر دیدگاه ویتگنشتاین مقدم و برگرفته از آرا حلقه وین، یعنی فیلسوفان تجربه گرای منطقی در آغاز قرن بیستم هستند، تنها معیار و ملاک معناداری گزاره‌ها، امکان آزمون و تحقیق پذیری تجربی آنهاست. بنابراین دیدگاه تمام گزاره‌های متافیزیکی و دینی بی معنا و مهمل هستند، زیرا تحقیق پذیر تجربی نیستند.

بنا بر رویکرد دوم که امروزه مورد پذیرش بسیاری از فلاسفه است، گزاره‌های دینی معنا دارند. این دیدگاه خود به دو دسته عمده تقسیم می‌شود. بنا به دیدگاه دسته نخست گزاره‌های دینی علیرغم معناداری، معرفت بخش نیستند، یعنی معناداری معرفت شناسانه ندارند. به بیان دیگر گزارشی واقعی و صادق از آن چیزی که در عالم رخ داده است، نمی‌دهند.

هواداران این دسته خود دستکم به سه گروه متفاوت تقسیم می‌شوند. گروه نخست پیروان دیدگاه لودویگ ویتگنشتاین متاخر هستند. وی از اصطلاح بازی زبانی استفاده می‌کند تا بین بازی‌های زبانی متفاوتی که در حیطه‌هایی چون هنر، علم، فلسفه و دین رخ می‌دهد، تمایز بگذارد. بنا به تفسیر رایج از این دیدگاه، بازی زبانی دین بر خلاف بازی زبانی علم معرفت بخش نیست.

بر مبنای دیدگاه گروه دوم زبان دین زبانی نمادین است. بنابراین زمانی که به عنوان مثال گفته می‌شود «خداوند شبان انسان‌هاست» مقصود معنای ظاهری و لفظی این جمله به گونه‌ای که حکایت‌گر مستقیم و عینی عالم واقع باشد، نیست، بلکه شبان بودن نمادی از مشیت الهی و هدایت انسان‌هاست. از متکلمان مشهور معاصر پل تیلیش مدافع این نظریه است. گروه سوم زبان دین را زبانی اسطوره‌ای می‌دانند. در چنین زبانی تمایز بین افسانه و واقعیت، ذهن و عین، خیال و ادراک یا از بین می‌رود یا کدر و مبهم می‌شود. بنابراین اگر در گزاره‌ای دینی سخن از به عنوان مثال خلقت زمین و آسمان می‌رود، نباید آن را به معنای واقعی و تحت اللفظی کلمه درنظر گرفت. از مدافعان این نظریه و دیدگاه می‌توان به ارنست کاسیرر و رودلف بولتمن نام برد. نویسنده با ارزیابی و نقد آرا این سه گروه در دو فصل ششم و هفتم نشان می‌دهد که همه این دیدگاه‌ها از مشکلات معرفت‌شناختی بسیاری رنج می‌برند.

اما دسته دوم که دیدگاه بسیاری از رویکردهای سنتی و همچنین نظر غالب متدینین به ادیان ابراهیمی را نمایندگی می‌کنند، گزاره‌های دینی را علاوه بر معناداری، معرفت بخش نیز می‌دانند. یعنی آنچه بسیاری از گزاره‌های دینی بیان و روایت می‌کنند، نوعی حکایت واقعی و صادق از اموری است که به گونه‌ای در عالم رخ داده یا خواهند داد. بر فرض مثال اگر در گزاره‌ای دینی چنین روایت شده که عصای حضرت موسی (ع) تبدیل به اژدها شد، واقعاً و در عالم خارج چنین اتفاقی رخ داده است.

موضوعات دانش زبان دین

از بین موضوعات گوناگون در فلسفه زبان، بحث از معناداری و ارجاع بیشترین تاثیر را در حوزه معرفتی زبان دین گذاشته است. یعنی مسائلی چون معناداری زبان دین و چگونگی آن، ذهنی یا عینی بودن معنا، رابطه بین معنا و قصد گوینده، چیستی رابطه بین معنای یک واژه و ارجاع آن، چگونگی ارتباط یک کلمه یا عبارت با اشیا خارجی، چگونگی ارجاع واژه‌ها و عبارت‌های به کار رفته در زبان دین، معرفت بخش بودن زبان دین و چگونگی آن، امکان و چگونگی استفاده از گزاره‌ها و واژه‌های زبانیِ متداول میان آدمیان برای سخن گفتن درباره خداوندِ لایتناهی، غیرزمان‌مند، غیرمکان‌مند و نادیدنی بودن آن. نکته‌ها و پرسش‌هایی از این دست باعث شده‌اند که بحث از زبان دین و چیستی آن به عنوان یکی از مسائل مهم و مستقل در حوزه فلسفه زبان و فلسفه دین طرح شوند.

با بررسی اشعار شش دفتر مثنوی این نتیجه به دست می‌آید که مولوی در ۸۵ بیت، رویکرد اشتراک لفظی و در ٨٨ بیت، رویکرد اشتراک معنوی را به عنوان نگاه خود به زبان دین انتخاب کرده است بحث درباره زبان دین و زبان قرآن در جامعه فکری معاصر ایران و جهان اسلام نیز از رونق بسیاری برخوردار است. این مباحث عمدتاً با تکیه بر دستاوردهای اندیشمندان مغرب زمین در حوزه علوم انسانی و ابداع روش‌های جدید مواجهه و خوانش متن صورت گرفته است. از مهم‌ترین متفکران معاصر مسلمان (ایرانی و غیرایرانی) که در زمینه زبان قرآن به تفکر و بحث پرداخته‌اند می‌توان به نصر حامد ابوزید، مستنصر میر، حسین عبدالرئوف، فضل‌الرحمان، عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و… اشاره کرد. فراموش نکنیم که در تاریخ تمدن اسلامی نیز بحث درباره زبان قرآن با استفاده رویکردهای رایج در این تمدن رایج بوده است.

مباحث و ساختار کتاب «چیستی زبان دین»

به قلم میرسعید موسوی کریمی یکی از نویسندگان این کتاب، بهار امسال (۱۴۰۰) کتاب «درآمدی بر فلسفه زبان و زبان دین» منتشر شد. در آن کتاب نویسنده به بحث، بررسی و ارزیابی مهم‌ترین نظریه‌های مطرح در فلسفه زبان، بویژه درباره مقولاتی چون معناداری و ارجاع پرداخته و سپس در پرتو شناخت آن نظریه‌ها، به بررسی و نقد رایج‌ترین نظریه‌های ارائه شده درباره چیستی زبان دین نشسته بود با این هدف که به مخاطبان بفهماند که کدامین نظریه می‌تواند موجه‌تر و قابل قبول‌تر باشد.

کتاب «چیستی زبان دین» را می‌توان مجلد دوم آن کتاب دانست. نویسندگان در این کتاب قصد دارند در پرتو نظریه‌های مطرح شده، دیدگاه برخی از اندیشمندان و مفسران برجسته مسلمان و همچنین مولوی را در حوزه زبان دین بررسی کنند تا به فهمی از درک آنها از زبان دین و لسان قرآن برسند. با توجه به اینکه «زبان دین» مسئله مشترک میان دو شاخه مهم از معرفت یعنی فلسفه دین و فلسفه زبان است، می‌توان گفت که بحث‌های نویسندگان این کتاب راهی نوین را در جریان معرفت شناسی زبان دین در کشور می‌گشاید. فراموش نکنیم که قرآن به عنوان «اسوه – متن» در تمدن اسلامی همیشه سرآغاز دانش‌های گوناگون بوده است و حتی دانشمندان علوم بلاغت نیز ابتدا با بحث و بررسی درباره زیبایی شناسی ادبی آیات قرآن توانسته‌اند، نظریه‌ها و تئوری‌های خود را شرح و بسط دهند. بنابراین کار نویسندگان در حوزه فلسفه زبان نیز اتفاقی نو در جامعه علمی کشور به شمار می‌رود.

ساختار کتاب از یک فصل مقدماتی (اول) دو فصل اصلی و یک فصل پایانی تشکیل شده است. فصل اول کتاب با عنوان «زبان، فلسفه زبان و زبان دین» در اصل چکیده‌ای است از کتاب «درآمدی بر فلسفه زبان و زبان دین». در این فصل تلاش شده تا مهم‌ترین نظریه‌ها و دیدگاه‌ها درباره موضوعاتی چون ارجاع واژه‌های دینی، معناداری گزاره‌های دینی، نظریه‌های عدم تعین در ترجمه و تفسیر، اراده استعمالی و جدی و همچنین معنای حقیقی / مجازی / استعاری و ارتباط آنها با زبان دین به شکلی فشرده ارائه شده است.

بر اساس نظریه‌های مطرح شده در فصل اول (مقدماتی) در دو فصلی بعدی کتاب آرا ۶ مفسر قرآن و گروهی از متکلمان، فیلسوفان و عارفان و همچنین دیدگاه مولوی در مثنوی، درباره چیستی زبان دین تبیین شده است. در فصل دوم کتاب به جهت بحث از خط قرآنی زبان دین به ترتیب آیات ۳۱ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره، آیات ۱۹ تا ۲۳ سوره مبارکه طه، آیه ۱۷ از سوره مبارکه انفال، آیه ۱۶ از سوره مبارکه ق، آیه دوم از سوره مبارکه رعد، آیه دهم از سوره مبارکه فتح و آیه ۱۷۲ از سوره مبارکه اعراف و تفسیر بزرگانی چون امین الاسلام طبرسی، علامه جارالله زمخشری، امام فخر رازی، قشیری، رشیدالدین میبدی و علامه طباطبایی از این آیات بررسی شده و در ادامه نیز آیه نور از دیدگاه اندیشمندان مسلمان، آیه نور و مفسران متکلم: زمخشری و فخررازی و آیه نور از دیدگاه ابن سینا، شرح شده است.

آنچه بسیاری از گزاره‌های دینی بیان و روایت می‌کنند، نوعی حکایت واقعی و صادق از اموری است که به گونه‌ای در عالم رخ داده یا خواهند داد فصل سوم کتاب نیز «مولوی و چیستی زبان دین» نام دارد و در آن این مباحث مطرح شده است: «زبان دین به مثابه زبان نمادین»، «زبان دین به مثابه مشترک لفظی با زبان عرف»، «زبان دین به مثابه مشترک معنوی»، «زبان دین به مثابه مشترک تمثیلی» و «جمع‌بندی تحلیلی فصل». نویسندگان در این فصل به نشانه یابی هرکدام از دیدگاه‌هایی را که درباره چیستی زبان دین طرح کرده‌اند، در ابیات مثنوی معنوی پرداخته و سپس به تفسیر آن می‌نشینند. با بررسی اشعار شش دفتر مثنوی این نتیجه به دست می‌آید که مولوی در ۸۵ بیت، رویکرد اشتراک لفظی و در ٨٨ بیت، رویکرد اشتراک معنوی را به عنوان نگاه خود به زبان دین انتخاب کرده است.

ذکر مثالی از مثنوی معنوی

مولانا جلال الدین بلخی از آیات و احادیث بسیاری در مثنوی بهره برده و یا به آنها مراجعه کرده است. حضرت مولانا وامدار قرآن است و به عقیده بسیاری از بزرگان مثنوی معنوی تفسیری از قرآن است. مولوی گاهی آیات و روایات را تفسیر، گاهی توضیح و گاهی نیز آنها را به موضوعات دیگر ربط می‌دهد. در مواردی نیز وی سعی می‌کند استدلال‌هایی از سوی خود به نفع آنچه که از قرآن برداشت کرده، ارائه کند یا نتایجی اخلاقی از آنها استنتاج کند. بنابراین طبیعی است که در مثنوی معنوی نیز رویکردهای مختلف در نگاه به زبان دین دیده شود.

نویسندگان درباره رویکرد مولوی در استفاده از زبان دین به مثابه زبان نمادین ابیاتی متعددی از مثنوی را ذکر کرده‌اند. از جمله مثال‌های آنها ابیات ۸۶۷، ۲۴۴۰ و ۲۴۴۱ به شرح زیر است:

کوه طور از نور موسی شد به رقص * صوفیِ کامل شد و رست او ز نقص

لیک زیرِ پایِ موسی هم‌چو یخ * می‌گدازید او، نماندش شاخ و شخ

با زمین هموار شد کُه از نهیب * گشت بالایش از آن هیبت نشیب

تفسیر نویسندگان کتاب به این شرح است: «در این ابیات گویی مولوی در پی بیان این نکته است که چون ما درکی روشن از نور الاهی نداریم، بهتر است پدیده‌ای چون نور موسی را که ادراک آن برای ما سهل‌تر است به عنوان موجودی نمادین در نظر بگیریم که نقش آن حایت از آن واقعیت متعالیه است. این دیدگاه یادآور نظریه نمادین پاول تیلیش است که بنا بر آن، معنای نمادین عبارت است از اشاره کردن به ماورای خود (از خود فراتر رفتن).»

معرفی نویسندگان

نویسنده این کتاب میرسعید موسوی‌کریمی عضو هیات علمی دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید است. او کارشناسی «مهندسی شیمی» (۱۳۶۷) و کارشناسی ارشد «مهندسی شیمی» را در دانشگاه تهران (۱۳۷۳)، کارشناسی ارشد «فلسفه علم» را در دانشگاه صنعتی شریف (۱۳۷۶) و دکتری «فلسفه علم» را در دانشگاه بریستول / انگلستان (۲۰۰۸) گذرانده است. او همچنین از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۸۱ به‌طور منظم و پس‌ازآن به‌طور پراکنده و جمعاً ۱۰ سال تحصیل در دروس مقدماتی و سطح، چهار سال تحصیل در دروس خارج فقه و اصول و دوازده سال تحصیل در فلسفه اسلامی را در کارنامه خود دارد. او پیشتر کتابی با عنوان «طراحی مفهومی فرایندهای شیمیایی» را نیز ترجمه کرده است.

حمیده طهرانی حائری نیز مدرک دکتری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات دارد.

کد خبر 5347695

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha